شرحی خواندنی و مفید - لغو امتياز تنباكو با فتواي «ميرزاي شيرازي»(۱۲۷۰ ش)

شرحی خواندنی و مفید

تاریخ وقوع: لغو امتياز تنباكو با فتواي «ميرزاي شيرازي»(۱۲۷۰ ش)

15 مه 1891
حضرت آيت الله حاج ميرزا محمد حسن بن ميرزا محمود بن اسماعيل حسينى شيرازى از علماى عاليقدر شيعه مى باشد. ميرزا در اوايل زندگى به سال 1248 ه‍ق از مولد خويش شيراز به اصفهان رفت و نزد علماى آن شهر به تحصيل علوم عقليه و نقليه پرداخت و از آنجا در سال 1291 ه‍ق در سامره اقامت گزيد و در آن شهر به تدريس و تعليم مشغول شد تا اينكه به سال 1312 هجرى قمرى به رحمت پروردگارى نايل آمد. جنازه آن روحانى عاليقدر به نجف اشرف حمل گرديد و به خاك سپرده شد. فتواى تاريخى اين مرجع اعلم عصر خود در تحريم تنباكو، فاجعه اى را كه به اسل 1309 ه‍ق به دست ناصر الدين شاه قاجار با واگذارى امتياز دخانيات ايران به مدت پنجاه سال به انگليسيها در حال شكل گرفتن بود، در نطفه نابود كرد.
در شرح احوال اين عالم ربانى ، مرجع شجاع ، آگاه ، درهم كوبنده دستگاه بيگانگان و خرد كننده ايادى آنان و نجات دهنده ملت ايران و بازگرداننده شخصيت و سربلندى به ايرانيان يعنى صاحب فتواى تحريم تنباكو آورده اند كه او بيشتر آيات قرآن ، همچنين دعاهاى ماه رمضان و دعاهاى اوقات و ساعات ، و زيارتهايى را كه در محرم مى خواند از حفظ بود، و با اينكه مدتى دراز دعا و زيات مى خواند در حرمها كتاب دعا با خود نمى برد. و از آنجا كه رقيق القلب بود و چشمه اشكش جوشان ، بسيار مى گريست ، آن هم با صداى بلند.
ميرزا در نفوس همگان حتى فرزندان خود حشمتى عظميم داشت و اين همان شكوه ربانى بود كه اجراى فتواى تاريخى وى را چنان مؤ ثر و از دل و جان بر همگان الزام آور ساخت .
در سطور زير خلاصه اى از اين رويداد ناب تاريخى را از نظر مى گذرانيم :
ناصر الدين شاه سه سفر به اروپا كرد و در سومين سفرش - در تاريخ 12 شعبان 1306 ه‍ق مطابق با 1889ميلادى از راه روسيه به انگلستان رفت . در اين سفر كه به ترغيب صدراعظم امين السلطان بود، شاه در اثر ولخرجيهاى زياد و عياشيها، پولهايش تمام شد و چون ديگر پولى در بساط نداشت امتيازى را در زمينه كشت ، توزيع و فروش توتون و تنباكو به يك نفر انگليسى به نام ماژور تالبوت مى دهد و در مقابل مقدارى پول مى گيرد تا خرج عياشيهاى خود در خارج كند.
شخص امتياز گيرنده از مشاوران و نزديكان نخست وزير انگلستان بود. مذاكره در شهر برايتن شروع شد. در اين مذاكره اعتمادالسلطنه و تالبوت به توافق رسيدند و وقتى شاه به برايتن آمد، تالبوت توانست به دادن رشوه هايى به درباريان از جمله امين السلطان نظر موافق شاه را به دادن انحصار دخانيات ، در مقابل دريافت از جمله امين السلطان نظر موافق شاه را به دادن انحصار دخانيات ، در مقابل دريافت 25 هزار ليره جلب كند. بعد از برگشتن شاه به ايران تالبوت نيز براى شروع به كار به ايران آمد. طبق قرار داد ياد شده ، شركت طرف قرار داد (كمپانى رژى ) بايد سالانه 15 هزار ليره به صندوق دولت ايران واريز مى كرد و در عوض كشت و فروش توتون تنباكو را در انحصار خود مى گرفت ، يعنى از زارعان ارزان مى خريد و گران مى فروخت .
سياستى كه استعمار پير انگلستان در اين گونه موارد به كار مى برد بدين گونه بود كه هيچ گاه خودش امتيازى را از كشورى نمى گرفت ، بلكه شخصى را رابط قرار مى داد كه آن شخص امتيازى بگيرد و اگر ضررى متوجه وى مى شد دولت انگلستان پشتيبان او بود؛ اما در اصل از آن انگلستان بود.
بعد از اينكه قرار داد امضا شد، كاركنان شركت انگليسى وارد ايران شدند و در شهرها پراكنده گرديدند؛ اما مردم از ورود آنان به داخل شهرها جلوگيرى كردند. واكنش مردم در قبال اين قرار داد ننگين در شهرهاى عمده آن روز ايران به شرح زير بود:
شيراز:
به علت مخالفت مردم با ورود كاركنان شركت به داخل شهر، حاكم شيراز دستور تبعيد يكى از علماى برجسته شيراز به نام سيد على اكبر فال اسيرى ، را صادر كرد در پى صدور اين دستور مردم تظاهراتى صورت دادند و حاكم شيرازى براى مقابله با آنان دستور به گلوله بستن مردم را صادر كرد. در اين جريان عده اى از مردم كشته شدند و در نتيجه نمايندگان كمپانى توانستند وارد شهر شوند.
تبريز:
به علت تظاهراتى مردم در اطراف قصر وليعهد، شاه دستور داد كه افراد كمپانى از خود مردم انتخاب شوند، اما مردم كه هدفشان لغو قرار داد بود. به رهبرى حاج ميرزا جواد آقا مجتهد به مخالفت خودشان ادامه دادند.
اصفهان :
به علت سختگيريهاى ظل السطان - پسر ناصر الدين شاه - علماى شهر به رهبرى حاج شيخ محمد تقى آقا نجفى به مخالفت با ورود كاركنان كمپانى به شهر پرداختند. آقا نجفى براى اولين بار حكم تحريم تنباكو را صادر كرد. مردم استقبال فراوانى كردند و كار كمپانى مختل شد، از طرف حكومت تلگرافى به آقا نجفى زده شد كه دست از مخالفت بردارد، ظل السلطان براى اجراى اين برنامه با علما وارد مذاكره شد، اما آنها جواب رد دادند تا جايى كه بر اثر سختگيريهاى زياد حكومت ، عده اى از علما شهر را ترك كردند.
تهران :
در تهران رهبرى مردم به دست ميرزاى آشتيانى بود. جمعى از علماى تهران از ميرزاى شيرازى كه در نجف اقامت داشت به وسيله نامه جمعى خواستند كه اقدامى بكند.
در اين موقع سيد جمال الدين اسد آبادى به پيشنهاد سيد على اكبر فال اسيرى كه در تبعيد بود، نامه اى به ميرزاى شيرازى نوشت كه اين نامه بيانگر درك عميق سيد جمال الدين از وضعيتى است كه مردم از جامعه آن زمان داشتند و بيان مى كند كه ميرزاى شيرازى به خاطر موقعيت خاص خود، چه مسؤ وليت سنگينى بر عهده اش است ، به خاطر اهميت نامه ، خلاصه اش از آن در اينجا نقل مى شود:
حق را بگويم ، من دوست داشتم اين نامه را به همه دانشمندان تقديم كنم ، چون دانشمندان در هر نقطه اى طلوع نموده و هر نحوى كه رشد كرده ، در هر كجا كه يافت بشوند، جانى هست كه در پيكر دين محمد صلى الله عليه و آله دميده شده است
پيشواى دين ! پرتو درخشان انوار ائمه ، پايه تخت ديانت ! زبان گوياى شريعت ، جناب حاج ميرزا محمد حسن شيرازى ... يا در جاى ديگر مى گويد:
تو وارث پيامبرانى .
مى بينيم كه چگونه نقش ميرزاى شيرازى را به عنوان ادامه دهنده راه انبيا مشخص مى كند. همان ولايت فقيه عالم فقيه بر جامعه - بعد مى گويد: حال اگر ملت را به حال خود گذاشته ...افكارشان پريشان مى شود...چون توده نادان در معتقدات خود جز استقامت و ثبات قدمى كه طبقهه دانا در عقايدش نشان مى دهد، دليلى ندارد
پس از بيان اين مطالب ، سيد جمال ، مقدارى از وضعيت مردم و مشكلاتشان را براى ميرزاى شيرازى بيان مى كند
اگر بخواهى مى توانى با يك كلمه افراد پراكنده را جمع كنى و با متفق ساختن آنها دشمن خدا و دشمن مسلمانان را بترسانى و شر كفار را از سرشان برطرف نمايى ...
بعد كمى درباره اخلاقيات ناصر الدين شاه سخن مى راند كه نشاندهنده بينش اصيل اسلامى سيد است :
پادشاه ايران سست عنصر گشته ... در مجمع عمومى به پيامبران بد مى گويد...آنچه به زيان مسلمانان انجام داده اين است كه قسمت عمده كشور و درآمد آن را به دشمنان دين فروخته . و سپس درباره اميتاز تنباكو، تبعيد شدگان و مسائل ديگرى براى ميرزاى شيرازى توضيح مى دهد. سيد به اين نامه اكتفا نكرده و نامه هايى نيز به علماى داخل كشور مى نويسد.
بعد از ارسال نامه ياد شده ، ميرزاى شيرازى در تاريخ 19 ذى الحجه 1308 - 17 ماه پس از امضاى قرار داد با كمپانى رژى - بوسيله كامران ميرزا نايب السلطنه ، تلگرافى را به نزد شاه مى فرستد و مى گويد كسانى را كه تبعيد كرده به كشور بازگرداند و در مورد قرار داد، مخالفت خود را ابراز كند.
وقتى اين تلگراف به دست ناصرالدين شاه مى رسد اعتنايى به آن نمى كند و فقط خود شاه ، امين السلطان و چند نفر ديگر از اين تلگراف با خبر مى شوند.
ناصر الدين شاه براى پاسخ به نام ميرازى شيرازى ، به ميرزا مشيرالوزارة كارپرداز ايران در بغداد مى گويد كه به پيش ميرزا برود و با او مذاكره كند. در اينجا شاه در جواب تلگراف ميرزاى شيرازى از سياست دفع الوقتى استفاده مى كند و مى گويد چون تلگراف مفصل است با پست فرستاده ايم ، كه در واقع دروغى بيش نبوده و اصلا نامه اى در جواب نفرستاده بود. همزمان با اين جريانات شورش مردم اوج مى گيرد در كلاردشت مازندران سيد عالمگير مردم را براى مبارزه آماده مى كند به دستور شاه او و 1200 نفر همراهانش به وسيله ساعد الدوله كشته مى شوند، همزمان با آن ناگهان در تهران ، حكم تحريم تنباكو از طرف آيت الله ميرزاى شيرازى به اين شرح صادر مى شود:
بسم الله الرحمن الرحيم
اليوم استعمال توتون و تنباكو باى نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عجل الله فرجه است
در شهر ولوله اى مى افتد هر كس كه سواد دارد، از روى آن نسخه اى بر مى دارد. اين حكومت نشانگر آغاز يك مبارزه مكتبى عليه استعمار بود.
در اين موقع ناصر الدين شاه و امين السلطان با استفاده از خوابگان معمم دربارى اين حكم ميرزا را جعلى قلمداد مى كنند؛ اما مردم گول نخورده و به مبارزه خود ادامه مى دهند تا اينكه امتياز داخلى دخانيات از طرف ناصرالدين شاه لغو مى شود. علما و مردم به اين اكتفا نكرده و خواستار لغو امتياز خارجى نيز مى شوند. پس از حكم ميرزاى شيرازى قليانها شكسته مى شود و مردم از كشيدن توتون و تنباكو دست مى كشند و تمام مغازه هاى فروش توتون و تنباكو را مى بندد و با شركت رژى نيز معامله نمى كنند. اين جريان ادامه مى يابد تا اينكه در تاريخ 23 جمادى اول 1309 اعلانى در كوچه و بازار زده مى شود:
بر حسب حكم جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى ميرزاى شيرازى ، اگر تا 48 ساعت ديگر امتياز دخانيات لغو نشود يوم دوشنبه آتيه جهاد است ، مردم مهيا شويد.
ناصر الدين ش
اه از اين عمل بسيار ناراحت مى شود و خارجيان نيز كم كم از ترس جان از تهران و ديگر شهرها فرار اختيار مى كنند. شاه روش ‍ خشونت آميزى پيش مى گيرد تا بتواند علما را از راه تهديد به حبس و تبعيد ساكت كند. رييس كمپانى رژى به پيش امين السلطان مى رود و مى خواهد كه امين السلطان علما را راضى كند و حتى از وى تقاضا مى كند كه ميرزاى آشتيانى را از تهران تبعيد كند. امين السلطان اين موضوع را به شاه مى رساند و پس از اصرار زياد امين السلطان ، شاه مى پذيرد و طى نامه اى به ميرزاى آشتيانى اين چنين مى نويسد:
يا بمان و با بالاى منبر برو و قليان بكش ، و يا از تهران خارج شو.
ميرزاى آشتيانى به خاطر تعهدى كه به اسلام داشت قبول مى كند كه از تهران خارج شود و خلاف حكم ميرازى شيرازى عمل نكند. اين است كه يك شب مهلت مى گيرد كه وسايل سفرش را به خارج از تهران آماده كند. در بامداد روز دوشنبه سوم جمادى الثانى 1309 ميرزاى آشتيانى قصد خروج از تهران مى كند كه مردم به خيابانها مى ريزند و در حالى كه كفن پوشيده بودند، با شعار يا غريب الغرباء مى رود سرور ما به سوى خانه ميرزا حركت مى كنند. جمعيت تا ظهر به چندين هزار نفر مى رسد. دكانهايى كه باز بودند مى بندند و از آنجا مردم به سمت مسجد شاه حركت مى كنند. در آنجا امام جمعه تهران بالاى منبر مى رود و مردم را دعوت به سكوت مى
نمايد. از ميان مردم چند نفر او را پايين مى كشند و كتكش مى زنند. پس از اين ماجرا، شاه شخصى را به پيش ميرزاى آشتيانى مى فرستد كه منظور شما چيست ؟ ميرزا در جواب مى گويد:
تنها مقصود ما لغو امتياز انحصار دخانيات اعم از داخله و خارجه و كوتاه كردن دست خارجيهاست و هيچ تقاضاى ديگرى نداريم .
ناصر الدين شاه در جواب به امين السطان مى نويسد:
نايب السلطنه امتياز داخله را كه برداشته بوديم حال امتياز از خارجه را هم برداشتيم و مردم مجبور در كشيدن قليان نيستند تا حكم از جانب ميرزاى شيرازى برسد.
فرمان در ميان مردم پخش مى شود اما تاءثيرى در آنها نمى كند. مردم به نايب السلطنه حمله ور مى شوند. آقا بالاخان - رييس پليس - به سربازان نايب السلطنه دستور شيلك مى دهد كه بر اثر گلوله باران مردم چند نفر كشته و تعدادى زخمى مى شوند و مردم متفرق مى گردند. روز بعد دوباره مردم جمع مى شوند. ميرزاى آشتيانى مى گويد:
به كار و كسب خود بپردازيد تا اطلاع بدهيم
امين السلطان دستخط شاه را مبنى بر لغو امتياز خارجه تسليم ميرزاى آشتيانى مى كند. علما براى اينكه بفهمند حكم تحريم هنوز سرجايش ‍ هست يا نه ، به ميرزاى شيرازى در سامراء تلگراف مى زنند. ميرزا در جواب مى گويد:در سرجايش هست تا موقعى كه دستخط آشتيانى مبنى بر حقيقت داشتن لغو اميتاز بيايد.
در همين زمان اعلاميه اى دائر بر لغو امتياز تنباكو منتشر مى شود. علما دوباره از ميرزاى شيرازى مى خواهند كه آيا حكم سرجايش هست يا نه ؟ كه ميرزا اين حكم را صادر مى كند:
حكم تحريم تنباكو لغو شد.
در روز سه شنبه 25 جمادى الثانى 1309 برابر با 6 بهمن 1270 ش . اعلاميه اى منتشر شد كه مردم مى توانند با آسايش خاطر قليان ، چپق و سيگار بكشند.
سرانجام پس از مذاكرات طولانى با كمپانى ، امتياز تنباكو لغو و از طرف كمپانى 500 هزار ليره غرامت تعيين شد. در بهمن ماه 1270 مطابق با 5 آوريل 1892 اين مطلب به امضاى ناصر الدين شاه رسيد.
خسارات آن را از بانك شاهنشاهى كه متعلق به انگلستان بود! قرض گرفته مى شود و به كمپانى انگليسى رژى تحويل مى گردد بدين گونه نهضت مردم نيز با لغو قرار داد فرو مى نشيند

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال انهار میباشد.

این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس