ميلاد حضرت عيسى (عليه السلام ) - ۴ دی

ميلاد حضرت عيسى (عليه السلام )

تاریخ وقوع: ۴ دی


اذا قالت الملائكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسى بن مريم وجيها فى الدنيا و الآخره و من المقربين
چـون فـرشـتـگـان گفتند: اى مريم همانا خدا تو را به كلمه اى كه نامش مسيح ، عيسى بن مريم است بشارت مى دهد كه او در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربين درگاه خداست .
حـضـرت عـيـسـى (عـليـه السـلام ) نـه تـنـها در ميان فرقه هاى مختلف مسيحى بلكه نزد تمامى پيروان اديان ، بويژه مسلمانان از احترام خاصى بر خوردار است و به همين مناسبت ميلاد اين پيامبر بزرگ عيد تمامى پيروان آسمانى است .
در كشور ايران اقليت مسيحى ، از حقوق مساوى با ساير شهروندان برخوردار مى باشند و در مجلس داراى نماينده هستند.
مـسـيـح (عـليـه السـلام )، پـيـام مـحـبـت ورزيـدن بـه ديـگـران را بـراى بـشـريـت بـه ارمـغـان آورد، بـه اقـامـه عـدل و نـفـى ظلم ، همت گماشت و دنياطلبى را مذموم شمرد و خود همواره با فقرا و فرودستان همراه بود و از زياده طالبان و مستكبران دورى جست ، تا آنـجـا كـه مـتـرفـيـن و عـوام ، ديـن او را مـنـحـصـر بـه رعـايـا وفـقـرا مـى دانـسـتـنـد. حـضـرت مـسيح (عليه السلام ) از پيغمبران بزرگوارى است كه اصل وجود و خلقتش تواءم با معجزه و سر انجام زندگيش نيز با معجزه پايان يافت . پيغمبرى كه بدون داشتن پدر از مريم متولد شد.
شيخ صدوق (ره ) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه فرمود: بهترين زنان بهشت چهار زن هستند. مريم دختر عمران ، خديجه دخـتـر خـويـلد، فـاطـمـه دخـتـر مـحـمـد و آسـيـه ، هـمـسـر فـرعـون .عـمـران پـدر مـريم از فرزندان حضرت سليمان و يكى از پيغمبران بنى اسرائيل بوده است . همسر عمران كه بنا به مشهور نامش ((حسنه )) را مجددا به ياد فرزند انداخت و با حسرت و اندوه به درگاه خداى تعالى دعا كـرد و نـذر نـمـود كـه اگـر فرزندى پيدا كند او را به خدمتكارى بيت المقدس به معبد بسپارد. خداى تعالى دعاى وى را مستجاب و به شوهرش وحى كرد كه ما به تو فرزندى ميمون و مبارك خواهيم داد.
((حـسـنـه )) فـكـر مـى كـرد كـه فـرزنـدش پـسـر خـواهـد بـود. امـا بـه هـنـگـام وضـع حـمـل ، مـشـاهـده كرد كه نوزادش دختر است و اين مساءله همراه با مرگ عمران كه پيش از بدنيا آمدن مولود به وقوع پيوسته بود، غم و اندوه ((حسنه )) را افـزون سـاخـت ، زيـرا دخـتـر، شـايـسـتـه بـه خـدمـت مـعـبـد سـپـردن نـبـود. از ايـن رو چـنـانـچـه در سـوره آل عمران آيه 36 آمده از روى حسرت و اندوه رو به درگاه خداى تعالى كرد و عرض نمود:
فلما وضعتها قالت رب انى وضعتها انثى و الله اعلم بما وضعت .
چون فرزند بدنيا آمد از روى حيرت گفت پروردگارا فرزندى كه من زائيده ام دختر است و خدا بر آنچه روى داده است داناتر است .
ولى بـاز هم نوميد نشد و نام نوزاد را مريم به معناى زن عابد و خدمتكار معبد انتخاب كرد و او را تحت كفالت همسر خواهرش يعنى حضرت زكريا به معبد بيت المقدس سپرد.
مـريـم (عـليـهـا السلام ) زير نظر حضرت زكريا دوران كودكى را پشت سر گذاشت و قدم در سنين بلوغ گذارد و گاهگاهى براى رفع نيازمنديهاى زنـانـگـى به خانه زكريا و نزد خاله اش مى رفت . روزى جوان بسيار زيبايى را ديد كه به طرف او مى آيد اين جوان زيبا فرشته بزرگ الهى ، جبرئيل امين بود كه به صورت تام الخلقه پيش مريم آمده بود تا روح عيسى (عليه السلام ) را در وى بدمد.
مـريـم (عـليـه السلام ) كه تا آن روز در كمال عفت و پاكى زندگى كرده و شب و روز خود را به عبادت و تقوى گذرانده بود به پروردگار خويش پناه برد و از آن جوان خواست تا بلادرنگ از او دور شود.
قالت انى اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا
در اين هنگام فرشته الهى گفت : من فرستاده پروردگار توام و آمده ام پسرى پاكيزه به تو عطا كنم .
قال انما رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا
مـريـم كه با شنيدن اين جمله اطمينان خاطرى پيدا كرد به فكر فرو رفت كه چگونه ممكن است زنى بدون تماس با جنس مخالف فرزند دار شود كه فرشته الهى قدرت پروردگار تعالى را به او يادآور شد.
حـضـرت مـريـم (عـليها السلام ) كه ديد با نداشتن شوهر و تماس نگرفتن با هيچ مردى باردار شده ، از ترس آنكه مردم به او تهمت بزنند خود را بـه كـنارى كشيد و دور از كسان خويش به سر مى برد و چون هنگام وضع حمل فرا رسيد، به ناچار خود را به تنه درخت خرمائى رسانيد و در آنجا نوزاد ميمون و مبارك به دنيا آمد.

 

دوران كودكى
حـضـرت عـيـسـى (عـليـه السـلام ) نـامـش در قرآن كريم همراه با فضيلت و عظمت بسيار ذكر شده و به عنوان ((عبد الله ))، كلمه خدا، روح خدا و تـاءييد شده به روح القدس ، مفتخر شده است . در 45 جاى قرآن نام ((عيسى )) ذكر گرديده و در پانزده جا با لقب ((مسيح )) ياد شده است .
حـضـرت مـريـم ، عـيـسـى را از تـرس "مـيـرودس " پـادشـاه يـهـود بـه مـصـر بـرد و دوازده سـال در آنـجـا بود و با شنيدن خبر مرگ "ميرودس " به شام بازگشته و در موطن خود ((ناصره )) اقامت گزيدند تا آن حضرت در همين مكان به نبوت رسيد روى همين انتساب به قريه ((ناصره ))، پيروان آن حضرت را نصارى مى گويند.
در سـن سـى سـالگـى نـبـوت خـود را اظـهـار كـرد كـه بـا بـرخـى از انـجـيـلهـاى مـوجـود مـطـابـقـت دارد. امـا در پـاره اى از روايـات اهل بيت (عليهم السلام ) به هفت سالگى رسيد خداى تعالى بدو وحى كرد و نبوت و رسالت خويش را اظهار فرمود.

 

معجزات
هـر يـك از پـيـامبران براى اثبات حقانيت رسالت الهى خويش با توجه به شرايط زمانى خود به كارهاى خارق العاده اى دست مى زدند كه از قدرت بـشـر عادى خارج بود و تنها به اذن خداوند امكان وقوع داشت . حضرت عيسى (عليه السلام ) نيز معجزات فراوانى داشت كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مى شود.
1- صحبت كردن در گهواره
آن هـنگام كه مريم (عليها السلام ) با نوزاد خود به ميان مردم بازگشت با تهمت هاى ناروا روبرو شد. مريم طبق دستور خداوند به كودك اشاره كرد كه با او گفتگو كنند تا از اين طريق پاكدامنى او براى آنان روشن شود.
مردم با تعجب گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم ؟
فاشارت اليه قالوا كيف نكلم من فى المهد صبيا.
ناگاه ديدند كودك به سخن آمده ، گفت :
قـال انـى عبد الله اتانى الكتاب و جعلنى نبيا و جعلنى مباركا اين ما كنت و اوصانى بالصلوه و الزكوه ما دمت حيا و برا بوالدتى و لم يجعلنى جبارا شقيا - و السلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا.
گـفـت : مـن بـنـده خـدايـم . به من كتاب آسمانى و شرف نبوت عطا فرمود و مرا هر كجا باشم مايه بركت و رحمت گردانيد و به من سفارش فرمود تا زنـده هـسـتـم بـه عـبـادت و نماز پرداخته و زكات بدهم و به نيكويى با مادر توصيه فرمود و مرا ستمكار و شقى نگردانيد و سلام بر حق من به او روزى كه بدنيا آمدم و روزى كه از جهان بروم و روزى كه براى زندگانى آخرت برانگيخته شوم .
2- زنده كردن مردگان و شفاى بيماران صعب العلاج
مـهـمـتـريـن مـعـجزه آن حضرت ، زنده كردن مردگان و شفاى بيمارانى بود كه علاج آنها از طريق عادى ممكن نبود و علت آن را امام هشتم (عليه السلام ) ايـنـگـونـه بيان مى فرمايند كه خداى تعالى عيسى (عليه السلام ) را وقتى مبعوث كرد كه بيماريها در آن زمان بسيار بود و مردم به طبابت احتياج داشـتـنـد. عـيـسى (عليه السلام ) از همان نمونه معجزه اى آورد كه سنخش در نزد اطباى آن زمان نبود. معجزه اى كه به اذن خدا مرده را زنده كرده و كور مادرزاد و برص دار را شفا مى داد و بدين ترتيب حجت خود را بر مردم ثابت كرد.
پـسر نوح پيامبر به نام "سام "، حضرت يحى و "عارز" كه از دوستان حضرت عيسى (عليه السلام ) بود و همچنين "عزير" افراد معروفى هستند كه تـوسط ايشان زنده شدند. در جلد يكم تفسير عباشى چنين آمده : كه اصحاب حضرت از او خواستند براى آنها مرده را زنده كند. آن حضرت با آنها بر سر قبر پسر نوح پيامبر آمد و گفت : اى "سام " باذن خدا برخيز، قبر شكافته شد. حضرت عيسى سه بار كلام خود را تكرار كرد تا سام بن نوح از قبر بيرون آمد

 

حواريون
پـيـروان يـهـود قبل از آمدن عيسى (عليه السلام ) طبق پيشگوى موسى (عليه السلام ) منتظر مسيح بودند. اما هنگامى كه آن حضرت ظهور كرد و منافع دنـيـوى جـمعى از آنان به خطر افتاد جمعيتى محدود گرد او را گرفتند. اين عده افرادى پاك بودند كه قرآن از آنها به عنوان ((حواريون )) نام برده است .
((حواريون )) جمع ((حوارى )) از ماده ((حور)) به معنى شستن و سفيد كردن است و گاهى به هر چيز سفيد نيز اطلاق مى شود و از اين رو عـرب غـذاهـاى سـفـيـد را ((حـوارى )) مـى گويد و حوريان بهشتى را نيز به همين جهت ((حوريه )) مى گويند. چون سفيد پوستند و در احاديث دينى آمده كه ، آنها علاوه بر اين كه قلبى پاك و روحى با صفا داشتند در پاكيزه ساختن و روشن نمودن افكار ديگران و شستشوى مردم از سياهى و تيرگى گناه كوشش فراوان داشتند.
در باب ششم انجيل متى و لوقى اسامى حواريون چنين آمده است :
1- پطرس 2- اندرياس 3- يعقوب 4- يوحنا 5- فيلويس 6- برتولولما 7- توما 8- متى 9- يعقوب بن حلفا 10- شمعون ملقب به ((عيور)) 11- يهودا برادر يعقوب 12- يهوداى الخريوطى .
حواريون پس از عروج حضرت عيسى (عليه السلام ) مردم را به شريعت آن حضرت دعوت و گروه بسيارى را به دين مسيح در آوردند، تا هر كدام به نحوى به دست امپراطوران و سلاطين و ساير سركشان بنى اسرائيل به قتل رسيدند.

 

انجيل حضرت
واژه انـجـيـل در لغت بمعناى بشارت و خير و نيك و مژده است و در اصطلاح مسيحيان نام كتابها و رسائلى است كه پس از زمان مسيح به دست حواربين و شاگردان آنها جمع آورى شده و شامل گفتارها و معجزات و تعاليم حضرت عيسى و برخى از احكام است مطابق آيه اى كه در سوره مباركه مائده است ، انجيلى كه خداى تعالى به عيسى (عليه السلام ) داد در آن هدايت و نور بود و تصديق كننده تورات و راهنما و پندى براى مؤ منان بود و طبق آيه اى كـه در سـوره اعـراف اسـت نـام پـيـغـمـبـر اسـلام (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) در انـجيل نوشته شده و طبق آيه ديگرى در سوره صف ، حضرت عيسى (عليه السلام ) در آن كتاب ، مسيحيان را به آمدن پيغمبرى پس از خود به نام احمد بشارت داده است .
در مـيـان پـيـروان مسيح ، پس از آن حضرت انجيل ها و رسائل بسيارى تدوين و تنظيم گرديد كه در قرن چهارم ميلادى تعداد آنها به بيش از يكصد و شـصـت عـدد رسـيـد. امـا پـس از آنـكـه "كـنـسـتـانـتـيـن " اول امـپـراطـور روم پـيـرو آيـيـن مـسـيـح گـرديـد، دسـتـور داد انـجـمـنـى از كـشـيـشـهـا تشكيل گردد و از ميان همه اناجيل و رساله ها آنچه را با اغراض و سياست و اهداف خود موافق تشخيص دادند، پذيرفتند و بقيه را مردود دانستند. آنچه را كـليـسـا مـعـتـبـر و قـانـونـى دانـسـت چـهـار انـجـيـل بـنـام انـجـيـل مـتـى ، انـجـيـل مـرقـس ، انـجـيـل لوقـا و انـجـيـل يـوحـنا است و چهارده رساله نيز از پولس بدان ضميمه كرده و همه را بنام عهد جديد نامگذارى كرده و انتشار دادند. از ميان اناجيلى كه كليسا آنرا مردود دانست انجيل "برنابا" بود كه خود از حواريين بزرگ مسيح بود. در قرن شانزدهم ميلادى اسقفى بنام "ژامرينو" يك نسخه از آن را كه به زبان ايتاليايى بود در كتابخانه پاپ ((اسكوتس )) پنجم بدست آورد و در آستين خود پنهان كرد و در فرصتهاى مناسب آن را با دقت مطالعه ، و در پرتو آن به اسلام هدايت يافت .
انـجـيـل "بـرنابا" خرافاتى كه كليسا در ميان مردم رواج داده بود، تخطئه كرده و تصريح مى كند كه مسيح كشته و بدار آويخته نشد بلكه يهوداى الخـريـوطـى بـود كـه شـبـيـه او گـرديـد و بـه دارش آويـخـتـنـد. ايـن انـجـيـل عـيـسـى را بـنـده اى از بندگان خدا مى داند، نه خدا و نه پسر خدا. در انـجـيـل "بـرنابا" به آمدن پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) در چند جا تصريح شده و مردم را به ظهور آن حضرت بشارت داده است . در اوايـل قـرن هـيـجـدهـم يـك نـسـخـه اسپانيولى از انجيل "برنابا" به دست آمد و پس از آن توسط دكتر "منكهوس " به زبان انگليسى ترجمه شد و در سـال 1908، شخصى به نام دكتر خليل سعادت آن را به عربى ترجمه كرد و در اين اواخر حيدر قلى خان سردار كابلى آن را به فارسى ترجمه كرده است .

 

عروج حضرت مسيح
اذ قـالالله يـا عـيـسـى انـى مـتـوفـيـك و رافـعـك الى و مـطـهـرك مـن الذيـن كـفـروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامه
وقـتى كه خداوند فرمود: اى عيسى همانا من روح تو را قبض نموده و بر آسمان (قرب خود) بالا برم و تو را پاك و منزه از معاشرت و آلايش كافران گردان و پيروان تو را بر كافران تا روز قيامت برترى دهم
.

پـيـشـرفـت آئيـن الهـى حـضـرت مـسـيـح (عـليـه السـلام ) رؤ سـاى يـهـود را مـصـمـم سـاخـت تـا نـقـشـه قـتـل آن حـضـرت را طـرح كـنـنـد بـه امـپـراطـور روم چـنـيـن وانـمـود كـردنـد كـه تـبـليـغـات عـيـسـى (عـليـه السـلام ) مـوجـب زوال حـكـومـت و فـروريختن پايه هاى سلطنت خواهد شد. عيسى (عليه السلام ) پس از آگاهى از تصميم آنها مخفى شد و بيشتر اوقات خود را در جاهاى دور دست مى گذراند. اما يهود در صدد دستگيرى آن حضرت برآمده و براى پيدا كردن و معرفيش ‍ جايزه ها تعيين كردند.
بـنا به دستور خاخام بزرگ يهود دستور توقيف عيسى داده شد يكى از دوازده حوارى با دشمن همكارى و او را دستگير و به رسم روميان مصلوب كرده و تاجى از خار به سر عيسى گذاشتند و دست و پاى او را به چوب ميخكوب كردند.
آنـــچـــه از نـــظــر اسـلام مـسـلم و قطعى است اين است كه يهوديان نتوانستند عيسى (عليه السلام ) را دستگير كنند. بلكه خداى تعالى آن حضرت را به آسـمـان بـرد و شـخـص ديگرى را كه شبيه آن حضرت شده بود دستگير ساخته و بدار آويختند، كه بنا بر روايات همان حوارى خائن يعنى "يهوداىالخـريوطى " مى باشد. هر چه فرياد زد كه من عيسى نيستم از وى نپذيرفته به دارش آويختند

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال انهار میباشد.

این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس