قتل ميرزا تقى خان امير كبير به دستور ناصر الدين شاه(1230) - 18 دی

قتل ميرزا تقى خان امير كبير به دستور ناصر الدين شاه(1230)

تاریخ وقوع: 18 دی


موقعيت ژئوپلتيك ايران به خاطر همسايگى با روسيه و تركيه و راه دستيابى به هند و آسياى ميانه ، در دوران قاجار كشور ما را به قلمرو نفوذ و اسـتـيـلاى بـيـگـانـگـان تـبـديـل كـرده بـود و در آن دوران پـر هـيـاهـو، حـكـومـت ايـران كـه فـاقـد ابـتـدايـى تـريـن اصـول فـرمانروايى بود. دربار قاجار، نه تنها از مردان بزرگ و سياستمداران كار كشته نمى توانست استفاده كند، بلكه اگر كسى هم به كارى يا حركتى بر مى خاست ، بزودى زير چرخهاى ماشين خودكامگى شاه له و نابود مى شد.
مـيـرزا ابـوالقاسم قائم مقام از رجال بزرگ ادب و سياست ، فرزند ميرزا عيسى قائم مقام فراهانى از آن گروه انگشت شمار عهد قاجارى است كه به تدبير، دانش ، لياقت و قابليت سياسى و ميهن دوستى نامدار است .
قائم مقام ، صدراعظم محمد شاه بود و قلمروى كه براى اختيارات خود و شاه تعيين كرده بود، نشان مى دهد كه وى با آگاهى و اشرافى كه نسبت به اوضـاع دربـار و سـازمـان حـكـومـتـى داشت ، مى خواست كه شاه فقط آقايى و احترام و تاج و تخت و ضرب سكه را در انحصار داشته باشد و نصب و عـزل و رتـق و فتق امور دولت و دادن و گرفتن مواجب و منصب را در مجلس ‍ وزارت صورت دهد. بى ترديد شيوه اصلى و اصولى كار چنان ايجاب مى كرده كه قائم مقام مى انديشيده و به كار مى برده است . اما كاربرد آن در دربار شاهان قاجار فاقد كارآيى لازم بود.

 

محيط تربيت امير كبير
مـيـرزا تـقـى خـان ، پـسـر كـربـلايـى مـحـمـد قـربـان فـراهـانـى ، مـلقـب بـه اتـابـك اعـظـم و امـيـر نـظـام و امـيـر كـبـيـر، از بـزرگـتـريـن رجـال سـيـاسـى دو قـرن اخـيـر ايـران و از بـزرگـتـريـن وزراى ايـران در دوره اسـلامـى بـود كـه در حـدود سـال 1223 ه‍ ق در خـانـواده اى از طـبـقـات پـايـيـن بـه دنـيـا آمـد و در دامـان يـكـى از بـهـتـريـن و اصـيـل تـريـن خاندان آن روز ايران ، تربيت يافت و رشد كرد. پدرش از اهالى قريه هزاوه شهرستان اراك بود و به مناسبت اينكه هزاوه در مجاورت فـراهـان ، زادگـاه خـانـواده بـزرگ قائم مقام قرار داشت ، پدرش در سلك نوكران ميرزا عيسى قائم مقام در آمد و به مقام آشپزى رسيد و در زمان ميرزا ابوالقاسم صدراعظم محمد شاه ، مقام نظارت بر آشپزخانه را احراز كرد و در اواخر عمر قاپوچى  قائم مقام شد. تمام اين سمت ها ايجاب مى كـرد كـه كـربـلايـى مـحـمـد قـربـان بـا خـانـدان قـائم مـقـام حـشـر و نـشـر داشـتـه بـاشـد و طـبـعـا پـسـر او هـم بـا اطـفـال خـانـواده قـائم مـقـام در تـماس نزديك باشد. اين وضع خاص كه براى ميرزا تقى خان از دوران كودكى پيش آمد، براى تربيت يك فرد لايق و صـاحـب جـنـبـه هـاى مـختلف بسيار مؤ ثر بود. زيرا چنين فردى ، چون از طبقات پايين و محروم اجتماع است ، به خواسته ها و افكار طبقات پايين مملكت آشـنـاسـت و از سـوى ديـگـر، بـا خـانـدانـى كـه سـررشـتـه امـور مـلت و مـملكت و سياست كشور در آنجا متمركز است حشر و نشر دارد و قهرا با ريشه مسائل جارى مملكت آشنا مى شود.
چـنـيـن فـردى ، حـتـى اگـر از اسـتـعـداد و شـعـور عـادى هـم بـرخـوردار بـاشـد، يـك مـعـجـون جـالب تـوجـه و مـنـشـاء آثـار مـخـتـلف و در عـيـن حال گرانبها از آب در مى آيد، تا چه رسد به شخص امير كبير كه به اعتراف دوست و دشمن از نظر استعداد و شعور، از نوابغ جهان بوده است .
((گويند امير در كودكى كه ناهار فرزندان قائم مقام را مى آورد، براى بازبردن ظروف در حجره ايستاده ، آنچه معلم به ايشان مى آموخت ، فرا مى گـرفـت . تـا روزى قائم مقام به آزمايش پسرانش آمده هر چه از آنان پرسيد، ندانستند اما امير جواب داد. قائم مقام پرسيد: تقى تو كجا درس خوانده اى ؟ عرض كرد: روزها كه غذاى آقازاده ها را آورده ، ايستاده مى شنودم . قائم مقام انعامى به او داد، نگرفت و گريه كرد. بدو فرمود چه مى خواهى ؟ عـرض كـرد: بـه مـعـلم امـر فـرمـايـيـد درسـى را كـه بـه آقـازاده هـا مـى دهـد بـه مـن هـم بـيـامـوزد. قـائم را دل سوخت . معلم را فرمود تا به او نيز بياموزد.))
بـدين ترتيب ميرزا تقى خان زير مراقبت مستقيم معنوى و فرهنگى ميرزا ابوالقاسم قائم مقام قرار گرفت و ميرزا رگه هاى بس نيرومندى از استعداد و هـوش و قـابـليـت را در وجـود ايـن آشـپـززاده كـشـف كـرده بـود و از ايـن رو در بـارورى و تـربـيـت او مـراقبتى در حد فرزندان و برادر زادگان خود مبذول داشت .
دوران كـودكـى و جـوانـى ميرزا تقى خان زير نظر و تربيت قائم مقام سپرى شد. او شيوههاى منشى گرى و نامه نگارى و صدور احكام ديوانى را از نـمـونـه هـاى قـائم مـقـام مـى آمـوخـت . قـائم مـقـام تـحـريـر و نـگـارش پـاره اى از احـكـام و نـوشـتـه هـا را بـه مـيـرزا تـقـى خـان محول مى كرد. بتدريج كار او در محدوده شغل دبيرى قرار گرفت و از رموز و ضوابط امور ادارى و ديوانى بخوبى آگاهى يافت .

 

شغل استيفا و منشى
در حـوالى سـالهـاى 1243 ه‍ ق امـيـر داخـل خدمت دبيرى و پس از آن وارد در خدمت استيفا شده است و سپس در سلك منشيان رسمى قائم مقام در آمده است ، قائم مقام در اين دوران در دستگاه عباس ميرزا، پسر و وليعهد فتحعليشاه سمت وزارت نظام داشته است .

 

انتخاب ميرزا تقى خان به عنوا امير نظام
مسئوليت بعدى ميرزاتقى خان ، وزير نظامى است كه در معاونت ميرزا محمد خان زنگنه كه امير نظام بوده است ، قرار مى گيرد.
امـيـركـبـير در اثر حسن سلوك و آشنايى كامل به آداب معاشرت با ماءموران خارجى ، توجه عباس ميرزاى وليعهد را جلب كرد و هنگامى كه خسروميرزا فـرزنـد فـتـحـعـلى شـاه را در شـوال 1242 ه‍ ق بـراى پـوزش خـواهـى از قـتـل گـريـبـايـدوف بـه پـايـتـخـت روسـيـه نـزد امـپـراتـور نـيـكـلاى اول مـاءمـور كردند، ميرزاتقى خان نيز به همراهى وى اعزام شد. ميرزاتقى خان پس از بازگشت از ماءموريت در اثر لياقتى كه از خود نشان داده بود به مقام وزارت نظام آذربايجان رسيد و ملقب به وزير نظام شد.
در سال 1245 ه‍ ق كه نيكلاى اول ، از شهرهاى گرجستان و قفقاز ديدن مى كرد، به وسيله نامه از محمد شاه قاجار دعوت كرد كه به ايروان برود و يـكديگر را ملاقات كنند. اما محمد شاه چون قصد لشكر كشى به افغانستان و تسخير هرات را داشت به جاى خود وليعهد، ناصرالدين ميرزا را كه در آن مـوقـع بيش از 7 سال نداشت و در آذربايجان بسر مى برد، به همراهى چندتن از مردان كارديده روانه ايروان كرد. ميرزاتقى خان در اين سفر به همراهى محمد خان زنگنه (امير نظام ) و چندتن ديگر به ايروان رفت و مورد توجه امپراتور روسيه قرار گرفت .
هـمـچـنـيـن در اخـتـلافـات بـيـن ايـران و عـثـمـانـى مـيـرزاتـقـى خـان بـه نـمـايـنـدگـى ايـران بـا ديـوسـت تـن از افـسـران كـارديـده و رجـال آزمـوده به ارزروم رفت و مدت چهار سال در اين شهر با نماينده دولت عثمانى در حضور نمايندگان دو دولت روس و انگليس رد مذاكره بود تا اينكه توانست در روز شانزدهم جمادى الثانى سال 1262 (ه‍ ق ) موضوع اختلافات را در طى عهدنامه اى خامه دهد و حقوق دولت ايران را در اراضى جانب شرقى ولايت زهاب پايدار سازد.
مـيـرزا تـقـى پـس از مـراجـعـت بـه ايـران دوبـاره بـه پـيـشـكـارى وليـعـهـد مـنـصـوب گـرديـد و پـس از آنـكـه مـحـمـد شـاه در شـشـم شـوال 1264 ه‍ ق در تـهـران وفـات يـافـت ، بـه سـلطنت رسيدن وليعهد (ناصرالدين ميرزا كه در تبريز بود) با وجود مدعيان تاج و تقى خان با تـدبير و تمهيد خاص ، نخست ، ناصرالدين ميرزا را با تشريفات ويژه اى در حضور كنسولهاى خارجى مقيم تبريز به تخت نشانيد و سپس در تهيه مقدمات سفر شاه به تهران بر آمد و شخصا به ترتيب امور قشون پرداخت بطورى كه در ظرف مدت چند روز دوازده ارابه توپ و هشت هنگ سرباز و مقدارى تجهيزات آماده كرد و شاه را از تبريز به سوى تهران حركت داد. ناصرالدين شاه در باسمنج تبريز مقام امارت نظامى را كه به ميرزا تقى خـان وزير نظام تفويض و او را به لقب امير نظام ملقب ساخت و در چمن توپچى به لقب اميركبير اتابك اعظم سرافرازش كرد. ناصر الدين شاه در هـيـجـده ذيـقـعده سال 1264 ه‍ ق به تهران رسيد و در شب 22 ذيقعده مقام صدارت عظمى را به اختيارات تمام و با يك توپ جامه فاخر و آراسته به مرواريد به ميرزا تقى خان داد. در اين دوران سازمان كشور از هم گسيخته و خزانه دولت در اثر بى كفايتى حاج ميرزا آقاسى و عدم توازن هزينه و در آمـد، خـالى شـده بـود، زيـرا بـه واسـطـه اغـتـشـاشـات ، بـيـشـتـر مـاليـات نـقـاط مـخـتـلف كـشـور وصـول نـمى شد و مقدارى هم كه عايد مى گرديد به جيب حكام شهرستانها مى رفت و مبلغ كمى از آنها به مركز مى رسيد و آن مقدار را هم حاجى ميرزا آقاسى صرف حفر قناتها و ساختن توپهاى بى مصرف و حقوق گزاف شاهزادگان و درباريان مى كرد. فرمانداران در شهرستانها در نتيجه ضعف حـكـومـت مـركزى خود را شاهكى مى دانستن و برخى از ايلات و عشاير خود سرى ، و از اطاعت حكومت مركزى سرپيچى مى كردند. نا امنى راهها به حدى رسيده بود كه هيچكس نمى توانست با خيال آسوده از شهرى به شهرى برود و حتى عبور و مرور در كوچه هاى تنگ و تاريك پايتخت هم در شب خالى از مخاطره نبود. ارتشاء در كليه امور به حد اعلى رواج يافته بود.
امـيـر كـه وضـع خـراب و از هـم پـاشـيـده داخـل كـشـور را مـى دانـسـت در مـرحـله اول شـروع بـه تـصـفـيـه دسـتـگـاه دولتـى و عزل و نصب ماءموران كشورى و لشكرى كرد و براى تصدى هر شغلى شايسته ترين و صديق ترين افراد را انتخاب كرد. بعد از تقسيم كارها به اصـلاح مـاليـه كـشـور پـرداخـت و وقـتـى كـه دفـتـر خـرج و دخـل مـملكتى را بررسى كرد، جمع مخارج را دوكرور (يك ميليون ) تومان بيشتر از درآمد كل كشور يافت . امير براى توازن دخل و خرج به اصلاحات زير دست زد:
1- وصل در آمد را از روى مميزى بطور عادلانه مقرر داشت . برخى از مالياتهاى بى موضوع را ملغى و در بعضى موارد ماليات جديدى وضع كرد.
2- از هـزيـنـه هـاى بـى مـورد و حـقـوق گـزاف دربـاريان ، شعرا و شاهزادگان و حتى شاه ، تا حدى كه ممكن بود كاست . كه اين امر، موجب خشم غضب درونى آنان گرديد و دلها از كينه امير كبير پر كرد.
3- از بـخـشـشـهـاى بـى مـورد جـلوگـيـرى و اجـازه نـمـى داد كـه اطـرافـيـان مـتـمـلق شـاه بـه حـيـف و ميل بودجه مملكت بپردازند.
4- از دست اندازى شاه به خزانه و جواهرات سلطنتى ممانعت به عمل آورد.
5- هزينه و در آمد كل كشور را بگونه اى تنظيم كرد كه در آمد دو كرور تومان بيش از مخارج كشور و اين دو كرور تومان براى احتياط ذخيره شود تا اگر موقعى دولت بخواهد لشكركشى و يا هزينه هاى اساسى نمايد، سيم و زر در خزانه دولت به حد كافى موجود باشد.
بـزودى در سـراسـر ايران امنيتى كه نظير آن كمتر ديده شده بود، برقرار ساخت و دزدى و راهزنى بكلى منسوخ شد. امير كبير پس از اصلاح ماليه به اصلاح قشون پرداخت . خودش صبح زود به سربازخانه ها مى رفت و اسلحه و مهمات را بازديد مى كرد.
بـه مـسـاءله صـادرات و واردات توجه كامل كرد و از واردات حتى المقدور كاست و از ورود بيش از حد كالاهاى خارجى جلوگيرى كرد و چون در آن موقع احـتـيـاج بـه مـصـنـوعـات خـارجـى مـثـل امروز نبود، به تاءسيس كارخانه هاى دستى براى رفع احتياجات كشور همت گماشت . زراعت نيشكر مازندران و خوزستان را توسعه داد و كشاورزان را از پرداخت ماليات معاف داشت .
از اقـدامـات مـهـم ديـگـر تـاءسـيس دارالفنون تهران بود.ديگر از اقدامات امير تاءسيس روزنامه وقايع اتفاقيه است كه به عقيده برخى ، نخستين روزنامه ايست كه در ايران انتشار يافته است . اولين شماره اين روزنامه در پنجم ربيع الثانى 1268 ه‍ ق هفتم فوريه 1851 ميلادى انتشار يافت . اين روزنامه تا 10 سال به همين نام منتشر مى شد.
امير كبير در امور سياسى و روابط خارجى اقدامات اساسى را شروع كرد، به وضع سفارتخانه هاى ايران سر و سامان داد و افراد متين و كاردان را بـراى سـفـارت انـتـخـاب كـرد. رفـتـارش بـا سـفـارتـخـانـه هـاى دولتـهـاى بـزرگ در تـهـران طـورى بـود كـه از صـدر اعـظـم و يـك دولت مـستقل و متكى به خود انتظار مى رفت . ورود كشتيهاى جنگى و تجارى روسيه را به مرداب انزلى (بندر انزلى ) ممنوع كرد. سفارتخانه هاى خارجى را از پـنـاه دادن بـه افراد ماجراجو و خطا كار، بر حذر داشت و در مورد هرات و خليج فارس و مرزهاى غربى ايران اقداماتى شروع كرد و تدابيرى اتـخـاذ نـمـود كـه مـسـلمـا اگـر دسـتـگـاه سـلطـنـتـى ، تـبـاه و فـاسـد نـبـود و بـجـاى عـزل و قتل ، او را تاءييد مى كرد، اوضاع مملكت ما امروزه غير از اين بود. بايد گفت كه محيط اجتماعى ايران در آن عصر به واسطه ارتباطى كه بين ايران ، روسـيـه ، فـرانـسـه و انـگـليـس در دوره پادشاهى فتحعلى شاه و محمد شاه حاصل شده بود، تاحدى براى اصلاحات مساعده بود و كشور آمادگى يك تـحـول بـزرگ سـيـاسـى ، اجـتماعى و فرهنگى را داشت . اما اطرافيان پادشاه و درباريان كه شرايط حاكم را به نفع خود نمى ديدند، ذهن پادشاه جوان را نسبت به اقدامات امير كبير مشوب  مى كردند و امير با اراده ثابت و محكم و بدون ترديد و تزلز به اصلاحات اقدامات خود ادامه مى داد.

سـرانـجـام نـاصـر الديـن شـاه بـه اغـواى دربـاريـان و اطـرافـيـان خـود و بـا تـحـريـك خـارجـيـان را از صـدارت عـزل و فـقـط عـنـوان فـرمـانـده كـل قـشـون را بـراى او بـاقـى گـذاشـت . چـنـد روز بـعـد او را بـه حـكـومـت كـاشـان مـنـصـوب كـرد و در 25 مـحـرم سـال 1268 ه‍ ق امـير كبير را به طرف كاشان حركت دادند، در حقيقت او را با وضع نامناسبى تبعيد كردند. آنگاه تمام عناصر مخالف داخلى و خارجى كـه در زمـان صـدارت امـيـر كـبـيـر در كـمـيـن نـشـسـتـه بـودنـد، دسـت بـه دسـت هـم دادنـد و حـكـم قـتل او را از شاه گرفتند و حاج على خان حاجب الدوله با اينكه امير كبير نسبت به او مهربانيهاى بسيار كرده بود، ماءمور اجراى فرمان شد و در روز جمعه 17 ربيع الاول سال 1268 قمرى برابر با 18 دى 1230 شمسى ، ماءموريت خود را در حمام فين كاشان به انجام رسانيد.
 

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال انهار میباشد.

این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس