خروج ايران از پيمان استعمارى سنتو (1358 ش)
تاریخ وقوع:
۵ فروردین
خروج رسمى ايران از پيمان استعمارى سنتو (CENTO)
كشور ايران در رساندن كمكهاى متفقين - در جنگ جهانى دوم - به اتحاد جماهير شوروى سوسياليستى سابق كه عموما در تقويت و بازسازى ارتش سرخ به كار گرفته شد به پل پيروزى معروف گرديد.
اين كمكها در واقع با اشغال ايران توسط قواى انگليس و شوروى و سپس امريكا و با استفاده از راههاى آهن و شوسه انجام و از همان اول مقرر شد كه شش ماه پس از پايان جنگ ارتشهاى اشغالگر از ايران خارج شوند؛ اما على رغم تخليه قواى انگليس و امريكا كه به وابستگى رژيم حاكم بر ايران به غرب اطمينان داشتند روسها ضمن تحريك عوامل دست نشانده خود در ايران چون حزب توده و احزاب دمكرات آذربايجان و كردستان حاضر به خروج نشدند و با اينكه پس از رويداد حوادثى و تحت فشار امريكا ناگزير از ترك ايران شدند، اما عملكرد ياد شده نشان داد كه تجزيه ايران و يا اشغال دائمى آن مثل برخى از كشورهاى اروپايى شرقى چون لهستان و رومانى و چكسلواكى و... همواره از اهداف فرمانروايان روسيه و اتحاد شوروى آن زمان بوده است .
با توجه به اهميت استراتژيك و ژئوپليك ايران و نياز مبرم اروپا و امريكا به منابع عظيم طبيعى ايران چون نفت و گاز، غرب درصدد برآمد كه به هر طريق ممكن ايران را از جمله متحدان خود سازد.
انعقاد پيمان نظامى بغداد كه در پنجم اسفند 1334 برابر با 24 فوريه 1955 م . ميان تركيه و عراق در بغداد انجام گرفت زمينه اين مهم را فراهم كرد و سرانجام نيز دولتهاى انگليس ، پاكستان و ايران به ترتيب در پانزدهم فروردين 1335 (4 اوريل 1955)، اول مهر (23 سپتامبر) دوازدهم آبان (3 نوامبر) همان سال به پيمان مزبور پيوستند.
به دليل گمراه كردن اذهان ملتهاى منطقه از استعمارى بودن اين معاهده ابتدا پايه گذاران پيمان آن را يك اتحاديه نظامى براى جلوگيرى از بسط نفوذ كمونيسم كه در آن روزها با ظاهر ضد استعمارى خود جايگاه مطلوبى در ميان ملتهاى جهان سوم يافته بود قلمداد كردند؛ اما هدف واقعى از تشكيل آن حفظ منابع استعمارى و دراز مدت غرب بود. در روزهاى 28 و 29 ژوييه 1958 برابر با 7 و 8 تير 1337، جلسات شوراى وزيران پيمان بغداد در لندن تشكيل شد و هدفهاى پيمان توسط اعضا، تاءييد شد و آمريكا كه به عنوان ناظر در جلسه هاى اين پيمان شركت مى كرد، قول مساعدتهاى بسيارى را داد. اما عمر پيمان بغداد ديرى نپاييد. زيرا در سال 1985 عبدالكريم قاسم طى كودتايى توانست حكومت پادشاهى عراق را كه وابسته به انگليس بود سرنگون سازد و به طور رسمى در اين كشور اعلام جمهورى نمايد. جمهورى عراق در 24 مارس 1959 به طور رسمى خروج خود را از پيمان بغداد اعلام كرد و به اين ترتيب به عمر كوتاه آن خاتمه داده شد.
به دنبال خروج عراق ، مركز پيمان از بغداد به آنكارا انتقال يافت و با وساطت آمريكاييها نام آن به پيمان مركزى يا سنتو (CENTO)تغيير يافت .
سه عضو پيمان بغداد كه ايران ، تركيه و پاكستان مى شدند با كمك آمريكا جهت حفظ منافع غرب با يكديگر متحد شدند و سنتو را كه در حقيقت پركننده خلاء موجود ميان سيتو و ناتو بود به وجود آورند. بدين ترتيب زنجير محاصره غرب پيرامون شوروى سابق تكميل شد.
عضويت در اين پيمانها كه براى اعضا مسئوليتهاى را به وجود مى آورد با مخالفت مردم ايران مواجه شد و ايرانيان همواره خشم خود را از ايجاد چنين اتحاديه هايى كه منابع و تماميت ارضى كشور را در اختيار اجانب قرار مى داد، ابراز مى داشتند، به طورى كه در زمان حكومت حسين بن علاء نيز كه قرار بود وى راهى بغداد شود و پيمان بغداد را امضاء كند، در مسجد سلطانى تهران به سوى وى تيراندازى شد، ضارب كه مظفر ذوالقدر يكى از فداييان اسلام بود سعى داشت با ترور حسين علاء از سفر وى به بغداد جلوگيرى كند؛ اما وى پس از مجروح شدن راهى بغداد شد و عضويت در پيمان مزبور را امضا كرد. پيوستن به اين اتحاديه كه با خشم مردم و روحانيت همراه بود با برپايى مجالس بسيار و انتشار بيانيه ها آشكار شد.
شهيد سيد مجتبى نواب ، طى اعلاميه شديد اللحنى اعلام كرد كه مصلحت مسلمين دنيا پوستن به هيچ يك از دو بلوك نظامى جهان و پيمانهاى دفاعى نيست و آنها بايد براى حفظ تعادل نيروهاى دنيا و استقرار صلح و امنيت ، يك اتحاديه دفاعى و نظامى مستقلى تشكيل دهند.
آيين نامه اى كه براى پيمان سنتو تدوين شده بود، دربرگيرنده نظريات آمريكا بود و شامل همكارييهاى اقتصادى ، سياسى ، نظامى و اطلاعاتى مى شد.اتصال راه آهن ايران به تركيه نيز در همين رابطه بود. يكى از موارد آيين نامه پيمان سنتو لزوم تشكيل كميته اى به نام كميته مبارزه با خرابكارى بود كه در حقيقت دستورالعمل براى سركوب هر حركت ضد استعمارى به شمار مى رفت .
موقعيت استراتژيك ايران و تسلط اين كشور بر خليج فارس و تنگه هرمز - كه گلوله اين منطقه و تنها راه صدور نفت از خليج فارس مى باشد - بر اهميت سنتو افزوده بود. به همين دليل ايران به عنوان يكى از اركان اصلى قدرت امريكا در منطقه در آمده و با پذيرش وظيفه ژاندارمى ، قدرت برتر منطقه شده بود.
به بهانه اجراى مفاد قراردادهاى مربوط به سنتو امريكا توانسته بود با گسيل نظاميان خود به داخل نيروهاى مسلح ايران اين كشور را به پايگاه ديدبانى و جاسوسى خود عليه شوروى سابق درآورد و در زمانهاى لازم از ارتش ايران در جهت پيشبرد اهداف مختلف خود در گوشه و كنار جهان استفاده كند. از ديگر اهداف عمده امريكا و ديگر كشورهاى غربى از انعقاد پيمان استفاده كند. از ديگر اهداف عمده امريكا و ديگر كشورهاى غربى از انعقاد پيمان سنتو اين بود كه بتوانند چاههاى نفت منطقه را تحت كنترل خود داشته و از گذرگاههاى دريايى مانند تنگه هرمز و همچنين راههاى زمينى از جمله مسير ايران - تركيه - اروپا به نفع خود حداكثر استفاده را بنمايند.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران سبب شد كه جمهورى اسلامى با اتخاذ سياست مستقل و با تكيه بر سياست نه شرقى - نه غربى بى درنگ خود را از پيمان سنتو كنار بكشد.
با خروج رسمى جمهورى اسلامى ايران از پيمان سنتو، در تاريخ 5/1/1358 اين پيمان نيز به سرنوشت پيمان بغداد دچار شد و از هم پاشيد