17 آوريل 1982
همه ساله نيروهاى مسلح مصر روز 6 اكتبر، در شهر نصر به مناسبت سالگرد عبور واحدهاى رزمى آن كشور از كانال سوئز كه در سال 1973 صورت گرفت رژه بزرگى انجام مى دهند. هرچند در آن تاريخ اسرائيليها موفق شدند كه جنگ اكتبر را به نفع خود تمام كنند، اما موفقيت نيروهاى مصرى در شكستن خط دفاعى بارلو در صحراى سينا باعث شد كه از بى اعتبارى حاصل از جنگ در برابر ارتش صهيونيستى نجات يابد.
سالگرد اين روز به سال 1981 كه مصادف با روز عيد قربان بود، براى سادات به عنوان يكى از خطيرترين روزهاى زندگى اش به شمار مى رفت ، چرا كه با برگزارى رژه ، هم جشن عيد قربان را برپا مى داشت و هم خاطره باصطلاح پيروزى 6 اكتبر را بزرگ مى شمرد.
محل رژه در خيابان شش رديفه اى بود كه از برابر جايگاههاى كه نزديك ساختمان هرم مانندى كه به يادبود سرباز گمنام مصرى ساخته شده بود مى گذشت براى اين رژه آن روز در نيروهاى مسلح انواع و اقسام سلاحهاى مدرن در نظر گرفته شده بود، از آن جمله تانكهاى ام 60 آمريكايى ، كاميونهاى نفر بر روسى ، تفنگهاى ارتشى ساخت كره جنوبى كه با بسيارى از سلاحهاى آتشين ديگر اجزاى اين كارناوال نظامى انور سادات را تشكيل مى داد.
در ساعت 10 صبح تماشاچيان در مكانهاى رسمى خود جا گرفتند. در رديف اول در پشت يك ديواره 5/1 مترى سادات با لباس نظامى فرمانده عالى ارتش مصر در وسط نشسته بود. حسنى مبارك معاون وى در سمت راست و ابوغزاله وزير دفاع در سمت چپ او نشسته بودند. سه روز قبل از رژه ، افراد امنيتى تمام تفنگها را بازديد كرده بودند، تا مطمئن شوند كه فشنگى در آنها نيست . آنان درون تانكها و كاميونها و حتى تمامى افراد شركت كننده در رژه را با فلزياب كنترل كرده بودند.
در ساعت 40 و 12 (دوازده و چهل دقيقه ) كه تقريبا نيمى از رژه تمام شده بود ابوغزاله به سادات ، شش جت ميراژ را كه در ارتفاع كم پرواز مى كردند نشان مى داد. درست در همين زمان ناگهان در مقابل جايگاه ، كاميونى كه يك تفنگ 130 ميليمترى ضد تانك روسى را به دنبال مى كشيد توقف كرد. رانندگان ديگر كه تصور كردند مشكل مكانيكى براى آن به وجود آمده ، مسير خود را كج نمودند و از پهلوى آن عبور كردند. ناگهان صداى رگبار گلوله به گوش رسيد، 3 مرد مسلح از عقب كاميون ، جايگاه را به رگبار بستند و چهارمى از صندلى جلو پياده و يك نارنجك به داخل جمعيت انداخت كه عمل نكرد، نارنجك دوم پرتاپ شد باز هم عمل نكرد. شخصى كه نارنجكها را پرتاب كرده بود به طرف كاميون برگشت و تفنگ اتوماتيك خود را برداشت و شروع به شليك به سمت جايگاه كرد.
3 مرد ديگر هم از عقب كاميون پايين پريدند و به او پيوستند و جايگاه را در حالى كه فرياد مى زدند زنده باد مصر به رگبار بستند.
سادات كه در اين حمله به شدت زخمى شده بود با چرخ بال نظامى به بيمارستان معادى برده شد.
در ابتداى حمله 5 نفر كشته و 28 نفر زخمى شدند كه 4 نفر آمريكايى نيز بين آنان ديده مى شد. سادات در بيمارستان در حالت كوما به سر مى برد و خون از دهانش بيرون مى زد. گلوله ها و تركشها جانب چپ سينه او را شكافته بودند. گردن و زانوها و كمر او بشدت مصدوم شده بود كه در نهايت جملگى اين زخمها قبل از آنكه اقدام پزشكى روى سادات انجام گيرد موجب مرگ وى شد.
در گزارش پزشكى كه بعدا پخش شد اعلام گرديد كه مرگ سادات در ساعت 45 و 14 (چهارده و چهل و پنج دقيقه ) بعد از ظهر روز سه شنبه 14 مهر 1360 و به سبب شوك شديد و خونريزى داخلى در ناحيه سينه و پاره شدن شش چپ و شريانهاى اصلى قلب اتفاق افتاده است .
پس از اعلام مرگ سادات ، كارتر رييس جمهور وقت آمريكا و مناخم بگين نخست وزير صهيونيست رژيم اشغالگر قدس و افراد مشابه ضمن تعجب و شگفت زدگى از اين واقعه ، اظهار تاءسف كردند.
به دنبال واقعه ترور سادات ، مقامهاى امنيتى مصر به دستور حسنى مبارك 650 نفر از مسلمانان را كه گفته مى شد در قتل انور سادات دست داشتند دستگير كردند.اين حادثه چنان وحشتى در رژيم مصر و شخص مبارك به وجود آورد كه وى ضمن اقداماتى در جهت دورى از روش سياسى انور سادات موافقت كرد كه با خالد محى الدين رهبر حزب ترقى خواه وحدت ملى ملاقات كند. اين حزب در پارلمان مصر نماينده اى نداشت و ده ها تن از اعضاى آن در جريان سركوبى مخالفان سياسى و مذهبى كه سادات يك ماه قبل از ترور دستورش را داده بود بازداشت شده بودند.
در پى رويداد قتل سادات 24 تن از مسلمانان مصر كه به اتهام قتل او دستگير شده بودند در حالى كه در يك قفس پولادين قرار داشتند به يك دادگاه عالى نظامى آورده شدند.
ستوان خالد احمد شوقى الاسلامبولى ، مردى كه متهم به رهبرى اعدام كنندگان انور سادات بود در حالى كه قرآن كريم را در دست خويش بلند كرده بود، در آغاز جلسه محاكمه خود، پياپى از درون قفسى كه در آن زندانى شده بود فرياد الله اكبر سر داد و سپس افزود:
مردم ، فرعون را من كشتم تا آرمان اسلام تحقق يابد.
هر يك از متهمان ديگر نيز با صداى بلند الله اكبر او را تاءييد كردند.
در جريان محاكمه يكى از متهمان به نام عبدالسلام فرج به عنوان مغز متفكر و طراح ترور سادات ذكر گرديد؛ وى كه يك مهندس جوان بود كتابى درباره بنياد گرايى نوشته ، خالد اسلامبولى يك هفته قبل از ترور سادات با وى مشورت كرده بود.
جلسات محاكمه چندين بار تشكيل شد و سرانجام دادگاه فرمايشى مصر پس از گذشت پنج ماه از ترور سادات ، احكام صادره عليه متهمان را به شرح زير اعلام داشت :
1 - ستوانيكم خالد احمد شوقى الاسلامبولى ، واحد توپخانه ، اعدام با تيرباران .
2 - عبدالحميد عبدالسلام عبدالعال افسر سابق اعدام با چوبه دار.
3 - عطا طايل حميده رحيل ، افسر ذخيره ، اعدام با چوبه دار.
4 - حسين عباس احمد، استوار داوطلب در ارتش ، اعدام با تيرباران .
5 - محمد عبدالسلام فرج ، مهندس ، اعدام با چوبه دار.
حكم اعدام اين پنج تن از مسلمان مبارز در سحرگاه روز پنجشنبه 28 فروردين 1361 انجام گرفت .
بيست و پنج تن ديگر از متهمان به حبس ايد و 8 نفر به 15 سال و 3 تن به ده سال و يك نفر به 5 سال زندان محكوم شدند.
ستوانيكم خالد اسلامبولى در حالى كه فرياد مى زد اشهد ان لا اله الا الله - اشهد ان محمدا رسول الله ، به رگبار بسته شد.
رژيم مصر از دادن اجساد اين 5 نفر به خانواده هايشان خوددارى كرد و آنها را به طور پنهانى در گورستان ناشناسى به خاك سپرد و خانواده هاى آنها را حالى كه به يكديگر تبريك مى گفتند اعلام داشتند كه تسليت كسى را نمى پذيرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا مى دانند.