احمد بن مقتدر معروف به "الراضى باللّه (بيستمين خليفه عباسى)" در سال 297 قمرى ديده به جهان گشود و در سال 301 پدرش مقتدر عباسى وى را مقام ولايتعهدى بخشيد و در حالى كه از عمرش بيش از چهار سال نگذشته بود، امارت مصر و مغرب را به وى واگذارد و كارهاى او را بدست مونس خادم سپرد.[۱] ولى در آن روزگار عبيدالله مهدى و سپاهيانش در شمال افريقا، دردسرها و درگيرى هاى فراوانى براى لشكريان "مقتدر عباسى" به فرماندهى "مونس خادم" به وجود آوردند.
مونس خادم كه در خلافت عباسى، داراى مقام و جايگاهى مستحكم شده بود به تدريج با مقتدر عباسى به مخالفت پرداخت و با گردآورى نيرو و ايجاد درگيرى خونين با سپاهيان خليفه سرانجام در سال 320 قمرى وى را در ميدان نبرد به قتل آورد و با محمد بن معتضد عباسى بيعت نمود و وى را به «القاهر بالله» ملقب ساخت.[۲]
از آن زمان رخنه اى ژرف در خلافت عباسیان پديد آمد و خلفاى وقت، از سوى وزرا و سردمداران نظامى و فرماندهان عالى رتبه سپاهى عزل و نصب مى شدند. با قدرت گرفتن برخى از فرماندهان نظامى، مونس خادم خود اسير دسيسه هاى آنان گشت و از سوى نيروهاى خليفه زندانى و سپس كشته شد. قاهر عباسى براى كمكردن قدرت فرماندهان عالى رتبه سپاه، در تعقيب برخى از آنان برآمد ولى آنان به قصد او آگاهى يافته و خود دست بكار شده و او را مهلت ندادند و در طى يك عملياتى، وى را دستگير و زندانى نمودند و هنوز يك سال و نيم از خلافتش نگذشته بود كه عزلش كرده و به جاى وى "ابوالعباس، احمد بن مقتدر عباسى" را به خلافت برگزيدند و وى را به "الراضى بالله" ملقب ساختند.
قاهر عباسى از عزل خويش و بيعت با الراضى بالله، سر بر تافت و به شدت مخالفت نمود. بدين جهت وى را آزار و شكنجه كرده و در نتيجه چشمانش را به ميل كشيدند.[۳]
در سال 323 قمرى راضى بالله، پسران خود ابوجعفر و ابوالفضل را منشور حكومت مشرق و مغرب داد.[۴] سرانجام در نيمه ربيع الاول سال 329 قمرى راضى بالله عباسى پس از شش سال و يازده ماه خلافت وفات يافت. پس از او خلافت به برادرش ابراهيم بن مقتدر عباسى معروف به "متقى لله" رسيد.[۵]
1- تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 570.
2- همان، ص 605.
3- همان، ص 616.
4- همان، 633.
5- همان، ص 635؛ البداية والنهاية، ج 11، ص 222.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی