نبرد توابين با سپاهيان ابن زياد (65 ق)
تاریخ وقوع:
22 جمادی الاول
واقعه عين الورده، نبرد خونين و بزرگي ميان شيعيان عراق و سپاهيان شام به فرماندهي عبيدالله بن زياد بود. همان طوري كه در اول ربیع الثانی اشاره كرديم، پس از قيام مقدس ابا عبدالله الحسين علیهالسلام و شهادت جانسوز وي و يارانش بدست سپاهيان يزيد بن معاويه در سرزمين كربلا و افشاگري اسيران واقعه كربلا در ايام اسارت و روشنگري آنان بر ضد خلافت يزيد بن معاويه، يك حالت ندامت و پشيماني در شيعيان و محبان اهل بيت علیهمالسلام به ويژه اهالي عراق و شهرهاي بصره و كوفه به وجود آمد و به تدريج در طول چهار سال و اندي به يك قيام بزرگ تبديل گرديد.
پيشواي اين قيام را سليمان بن صرد خزاعي بر عهده داشت و در نخستين روز ربيع الثاني سال 65 قمري با حركت از كوفه، مخالفت خويش را با دستگاه جبار اموي آشكار كرد. در آن هنگام خلافت امويان را مروان بن حكم بر عهده داشت و جنايتكار بزرگ كربلا يعني عبيدالله بن زياد، عامل وقت يزيد در كوفه و بصره و آتشافروز اصلي واقعه كربلا در شام بسر ميبرد و حكومت مروان را تقويت و پشتيباني مينمود.
بدين جهت گروه توابين پس از خروج از شهر كوفه در آغاز وارد سرزمين كربلا شده و پس از چند روز عزاداري و توبه و استغفار به عزم نبرد با دستاندركاران اصلي جنايت كربلا به سوي شام رهسپار شدند.
شاميان كه از خروج توابين باخبر شده بودند، سپاهي سنگين به فرماندهي عبيدالله بن زياد براي نبرد با توابين بسوي عراق اعزام كردند و دو سپاه در سرزمين عين الورده با هم روبرو شده و در 22 جمادی الاول، سال 65 قمري نبرد خونيني ميان آنان واقع گرديد.
سليمان بن صرد خزاعي، پيش از آغاز نبرد سپاهيان و ياران خود را براي جنگ آماده و آنان را به حيات طيبه اخروي و دل نسپردن به مظاهر دنيوي و گرفتن انتقام از قاتلان كربلا ترغيب و تشويق كرد و به آنان گفت: اگر براي وي اتفاقي افتاد، فرماندهي سپاه را مسيب بن نجبه فزاري پس از او عبدالله بن سعد ازدي پس از او عبدالله بن وال تميمي و اگر او نيز كشته شود، رفاعة بن شداد بجلي بر عهده خواهند داشت.
آنگاه دستهاي از توابين به فرماندهي مسيب بن نجبه فزاري با دستهاي از سپاهيان شامي به فرماندهي ابن ذيالكلاع درگير شده و شاميان را متحمل شكست سخت و سنگيني نمودند. عبيدالله بن زياد كه فرماندهي كل شاميان را بر عهده داشت، بيدرنگ حصين بن نمير را در رأس دوازده هزار مرد جنگي تازه نفس به نبرد توابين فرستاد.
در اين هنگام توابين با روحيهاي سرشار از پيروزي از شاميان درخواست كردند كه دست از جنگ برداشته و تنها عبيدالله بن زياد و ساير جنايتكاران واقعه كربلا را به آنان تحويل دهند تا آنها از اين جنايتكاران انتقام گيرند. شاميان از اين أمر سرباز زده و در مقابل از توابين درخواست نمودند كه خود را تسليم شاميان نموده و با خليفه وقت مروان بن حكم بيعت كنند.
طرفين از درخواستهاي خويش كوتاه نيامده و در نتيجه بار ديگر نبرد خونين و بيأماني ميان آنان آغاز گرديد و از دو طرف، تعداد بيشماري كشته و زخمي گرديدند و تا شب اين درگيري ادامه يافت.
در اين نبرد ميدان داري و غلبه نسبي با عراقيان مجاهد و توابين مبارز بود ولي تاريكي شب، دو طرف را به استراحت و تجديد قوا وادار نمود و در بامداد روز بعد، بار ديگر سپاهيان شام به فرماندهي ابن ذيالكلاع با هيجده هزار مرد جنگي در برابر توابين قرار گرفتند. شايان ذكر است كه تعداد كل توابين، چهار هزار رزمنده و تعداد جنگ جويان شامي بيش از سي هزار تن بود.
در اين روز نيز پيكار دو طرف، وصفناپذير بود و بنا به گفته ابن كثير: "لم يرالشيب والمرد مثله قط"؛ هيچ پير و جواني چنين نبردي را در زندگي خود نديد. با فرارسيدن تاريكي شب، مجددا دو طرف از جنگ دست كشيده و به مداواي زخميان و استراحت رزمندگان پرداختند.
در اين زمان، نيروهاي توابين به خاطر كشته و زخمي گرديدن تعداد زيادي از آنان به شدت كاهش يافته و رفتهرفته سپاهيان شامي بر آنان تفوق مييافتند. در بامداد روز بعد ادهم بن محرز باهلي با ده هزار نيروي شامي بسوي توابين هجوم آورد و آنان را از هر سو مورد تاخت و تاز خويش قرار داد. اما توابين كه به عشق شهادت و لقاء الله ميجنگيدند، در عين كمي تعدادشان مردانه مقاومت كرده و با دلاوريهاي خويش، جلوي تركتازيهاي شاميان را ميگرفتند ولي در ميان روز سليمان بن صرد خزاعي مورد اصابت تير يزيد بن حصين بن نمير قرار گرفت و در حالي كه به مانند مولايش اميرمؤمنان علیهالسلام در آخرين ساعات عمرش ميگفت: "فزت و رب الكعبه"؛ در ميدان نبرد به شهادت رسيد. پس از او مسيب بن نجبه فزاري پرچم خونين توابين را بدست گرفت و سپاهيان عراقي را فرماندهي كرد ولي ساعاتي بعد او نيز شهيد شد و پس از شهادت وي عبدالله بن سعد فرماندهي توابين را بر عهده گرفت.
او نيز پس از مبارزاتي شديد به شهادت رسيد و عبدالله بن وال تميمي پرچم توابين را برگرفت و به نبرد ادامه داد. او كه از فقها و مفتيان ديني بود و در واقع فقه را در عمل به كار بسته بود، پس از ساعاتي مبارزه بدست ادهم بن محرز باهلي به شهادت رسيد و فرماندهي توابين به رفاعة بن شداد بجلي رسيد و او نيز مبارزه را ادامه داد تا تاريكي شب فرارسيد.
تعداد اندكي از توابين، باقيمانده و اكثر قريب به اتفاق آنان كشته و يا زخمي و از كار افتاده شده بودند. رفاعة بن شداد آنان را در تاريكي شب گردآورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتگو پرداخت و پس از شنيدن ديدگاههاي گوناگون به اين نتيجه رسيد كه مبارزه و ادامه نبرد را در اين جا متوفق كرده و به شهرهاي خويش بازگردند تا با تجديد قوا و تجهيز نيروي بيشتر، بار ديگر بسوي شام هجوم آورند. بدين جهت از تاريكي شب استفاده كرده و به سوي كوفه برگشتند.
هنگامي كه به شهر "هيت" رسيدند با سعد بن حذيفة بن يمان روبرو شدند كه با سپاهي از اهالي مدائن به ياري توابين حركت كرده بود. سعد بن حذيفه، آنان را تسليت و تعزيت گفت و با آنان همدردی نمود و به مداواي زخميانشان همت گماشت و آنان را كمك و ياري نمود تا به شهرهاي خود برگردند.
بدين سان، سعد بن حذيفه و لشكريان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابين بسوي كوفه برگشتند و منتظر قيام ديگري ماندند تا بار ديگر بر خلافت سراسر جور و ستم امويان بتازند و در ياري اهل بيت علیهمالسلام جهاد و از جان گذشتگي كنند. اين فرصت براي آنان در قيام مختار بن ابيعبيده ثقفي فراهم گرديد و با پيوستن به او عاقبت الأمر انتقام شهداي كربلا را گرفته و جنايتكاران واقعه كربلا را بسزاي اعمالشان رسانيدند.[۱]
1- البداية والنهاية (ابن كثير)، ج 8، ص 253 و ص 278؛ مروج الذهب (مسعودي)، ج 3، ص 100؛ تاريخ الطبري، ج 5، ص 551؛ مقتل الحسين علیهالسلام (ابومخنف ازدی)، ص 300؛ روز شمار تاريخ اسلام - ماه ربيع الاول و ماه ربيع الثانی - (سيد تقي واردي)، ص 178.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی