آغاز هفته روشن دلان
تاریخ وقوع:
۱ آذر
خواستن، توانستن است
روشن دلان، اگرچه ازنعمت بینایی محروم اند و دیده بر این دنیای فانی و زودگذر ندارند، اما در دل و جان خود، دنیایی دارند با طراوت و بس زیبا که شور و نشاط زندگی را در جویبار احساس آنها می توان یافت. شور و نشاط و عشق به زندگی را در روشن دلانی می توان یافت که با وجود نابینایی، صبر و همت و تلاش را شرمنده خود می سازند و با توکل به ذات مقدس حق، سرافرازانه از پله های ترقی بالا می روند. روشن دلان و روشن ضمیران پرتلاش که موانع و مشکلات را پشت سر نهاده اند و به موفقیت های شایانی در عرصه های گوناگون زندگی دست یافته اند، به همگان ثابت کرده اند که خواستن، توانستن است. آنان با تلاش اعجاب برانگیز، غیرممکن ها را ممکن می سازند و با عزمی راسخ، گام به گام موانع را از میان راه ناهموار خود برمی دارند.
نابینایی، خصیصه بهنجار
بیشتر مردم بر این باورند که نابینایان، افرادی نیازمند و مستحق ترحم اند و به طور کلی، نتیجه گیری های خود را بر اساس تصور ذهنی خویش از نابینایی، از دشواری ها، کاستی ها و سرخوردگی هایی که افراد نابینا باید با آن مواجه شوند، بنا می نهند. البته نباید منکر دشواری ها، محدودیت ها و محرومیت هایی که افراد نابینا را به استفاده از امکانات و آموزش های ویژه ملزم می کند، شد ولی به طور طبیعی، این تنها منظری نیست که از آن می توان به نابینایی نگریست. اگر نابینایی را به عنوان یک خصیصه بهنجار، مانند صدها ویژگی دیگر که با آنها زندگی می کنیم، بپذیریم، می توانیم نیازهای واقعی نابینایان را درک کرده و آن ها را از نیازهای غیرواقعی یا ساختگی که گاه ساخته و پرداخته ذهن ما می باشد، تمیز دهیم.
نابینا؛ انسانی معمولی
چنانچه به افراد نابینا فرصت داده شود، می توانند پابه پای هم سالان بینای خود فعالیت کنند، بیاموزند و تحول یابند. تنها شرط لازم برای تحقق این امر، داشتن ذهنی باز، تصوری درست از نابینایی، نگاهی به دور از تعصب و اندکی خلاقیت است. در چنین شرایطی، می توان امیدوار بود که این گروه نیز بتوانند همانند دیگر هم نوعان خود، از زندگی مستقل، شکوفا و تا حدودی بهنجار بهره مند شوند. باورها و دانش ما درباره نابینایی، بر نحوه رفتار، واکنش، انتظارات و نیز شیوه آموزش و پیام های کلامی و غیر کلامی که به نابینایان انتقال می دهیم، تأثیر می گذارد. برخی افراد تصور می کنند که بین افراد بینا و نابینا از نظر حسی ـ حرکتی، رفتاری و شناختی، تفاوت های بسیاری وجود دارد و حتی گاه خود نابینایان نیز چنین می پندارند، ولی حقیقت این است که تفاوت میان این دو گروه، فقط در حد دیدن و ندیدن است و سایر ویژگی ها همچون رفتار، استعدادها و...، در بین افراد بینا و نابینا یکسان است.
نابینا و برخورد والدین
رفتار پدران و مادران به عنوان نزدیک ترین افراد به فرد نابینا، در رشد طبیعی استعدادها و بارور شدن آنان تأثیر مستقیم دارد. وقتی پدری و مادری که کودک نابینا دارند، رفتاری معمولی با کودک نابینای خود در پیش می گیرند، گویی که کودک نابینای آنها از هر لحاظ سالم است و از کودک خود هم رفتاری معمولی توقع دارند، در حقیقت زمینه و بستر مناسب را برای رشد و پرورش استعدادهای کودک فراهم می سازند؛ ولی در نقطه مقابل این والدین، پدران و مادرانی که با کودک خود به گونه ای رفتار می کنند که همواره نیاز به کمک و یاری دارد، تمامی دریچه های رشد و پیشرفت را بر او می بندند و مانع بزرگی در پرورش استعدادهای کودک خود ایجاد می کنند. تاریخ، انسان های بزرگی را سراغ دارد که با وجود محروم بودن از نعمت بینایی، به مدارج عالی علمی و اخلاقی رسیده اند.
ورزش نابینایان
افراد نابینا، برای سازگاری با محیط و تسلط بر واکنش های درونی خویش، باید به فعالیت های پرورشی بپردازند. بدون شک، علت و زمان بروز نابینایی، در انتخاب نوع ورزش و چگونگی انجام دادن آن نقش مهمی دارد. با ایجاد انگیزه در افرادی که در بزرگ سالی مبتلا به نابینایی شده اند، می توان توانایی استفاده از تجربه های دوران بینایی را در آنان تقویت کرد یا افزایش داد. هدف از پرداختن به ورزش برای نابینایان، از یکسو دست یابی به سلامت جسمانی و غلبه بر فشارهای روانی و از سوی دیگر، معرفی مهارت ها و توانایی های آنها به جامعه است. به منظور ایجاد رقابت بین ورزشکاران نابینا با دیگر ورزشکاران و بهره مندی از فرصت های برابر، باید محدودیت های آنان در نظر گرفته شده و در مقررات عمومی ورزشی، تغییراتی ایجاد یا اصولی به آنها افزوده شود.
خدمات توان بخشی به نابینایان
افراد مبتلا به اختلال های جسمی و روانی، در دسترسی به آموزش، کارآموزی و استخدام، با چالش های چشم گیری مواجه اند. خدمات توان بخشی نابینایان، برای افرادی با درجات مختلفی از معلولیت بینایی، اعم از افرادی که نمی توانند حروف چاپی معمولی را بخوانند تا نابینایان مطلق، خدماتی را فراهم می آورد. این خدمات، براساس این فرض که فرد نابینا یا مبتلا به اختلال های بینایی، با تدارکات مناسب و انطباق منطقی، خواهد توانست در خانه، جامعه، محیط های آموزشی و شغلی، به بیشترین توان خود دست یابد، مهیا می گردد. از شمار اهداف توان بخشی نابینایان، آشنایی و هماهنگی فرد با معلولیت خود و شناخت محدودیت های ناشی از آن است.
خدمات توان بخشی زندگی مستقل
خدمات توان بخشی زندگی مستقل برای افراد نابینا، باید به گونه ای فراهم شود تا بتوانند در خانه و جامعه، واکنش مستقلی داشته باشند. این خدمات، شامل آموزش شیوه های جای گزین در فعالیت های زندگی روزمره، خانه داری و مهارت های ارتباطی با استفاده از وسایلی است که بین این افراد بیشترین کاربرد را دارد. مهارت های زندگی روزمره که برای استقلال و احساس ارزشمند بودن خود اساسی اند، قسمت وسیعی از فعالیت ها را در برمی گیرند. آموزش مهارت های زندگی روزمره، همچون لباس پوشیدن و آراستگی، رعایت نکات ایمنی در آشپزخانه، استفاده از تلفن، مهارت های خواندن، جهت یابی در محیط های مختف، استفاده از رایانه و...، فرد نابینا را توانمند می سازد تا زندگی ای معمولی، همچون زندگی هم سالان بینای خود داشته باشد.
اشتغال نابینایان
اشتغال، دشوارترین بخش توان بخشی به افراد نابیناست. طراحی برنامه ای آرمانی و مفید برای همکاری و هماهنگی تمام مؤسسه های دولتی، بخش خصوصی، دست اندرکار خدمات توان بخشی مراکز خدمات اشتغال و همچنین کارفرمایان، تشکیلات کارگری و دیگر سازمان های ویژه افراد معلول، ضروری و اجتناب ناپذیر است. با دریافت آموزش های لازم، دست یابی به اشتغال برای افرادی که مقداری حافظه دیداری دارند، بسیار ساده تر است، ولی ورود به بازار کار برای نابینایان مادرزاد، با پیچیدگی های بیشتری همراه خواهد بود و به توجه و برنامه ریزی دقیق تری نیاز دارد.
تقویت اعتماد به نفس نابینایان
مهم ترین مسئله در مورد نابینایان آن است که خود را به خوبی و به طور کامل باور کنند. در این مورد، تشویق، انتقاد، یا انتظار رعایت اخلاق و رفتار و نظم و ترتیب از فرد نابینا، باید به طور عادی و همانند دیگر هم سالان او باشد. از این رو، همواره باید از مقایسه نابینا با دیگر هم سالان بینایش برای ارفاق و تخفیف های نا به جا به او پرهیز کرد ؛ چرا که این روش، خود باعث تقویت ناتوانی نابینا می گردد. تشویق فرد نابینا به شرکت در فعالیت های مختلف اجتماعی و تفریحی، باعث تقویت اعتماد به نفس او می شود و به او می آموزد که تفاوت چندانی با فرد بینا ندارد و با کمی تلاش و همت و صبر و استقامت، می تواند یک زندگی سرشار از موفقیت داشته باشد.
نقش تغذیه در پیش گیری از نابینایی
با افزایش سن، اجزایی از بدن که در فرایند بینایی دخالت دارند، فرسوده و ناتوان می شوند و چشم ها را در قبال برخی از اختلال های جدّی و ناتوان کننده، همچون آب مروارید آسیب پذیر می سازند. مکمل های غذایی، افزون بر کم کردن خطر ابتلا به بیماری های چشمی، در برخی موارد، زمینه را برای بهبود آسیب های ناشی از بیماری فراهم می کند. پژوهشگران معتقدند که امروزه راه هایی برای پیش گیری از فرسایش و از کار افتادگی اجزای چشم و سالم و قوی نگه داشتن آن ها به مدت صد سال یا بیشتر وجود دارد.
تشخیص نابینایی
والدین، اولین کسانی هستند که مشکلات حسی کودکان خود را شناسایی می کنند. آنها ممکن است احساس کند که در چشمان کودک یا طرز نگاه کردن او مشکل وجود دارد. معلولیت های شدید بینایی، در روزها و هفته های نخست زندگی کودک قابل تشخیص است، ولی بعضی از معلولیت های خفیف بینایی، ممکن است تا پیش از ورود کودک به مدرسه مشخص نشود. از این رو، قرار گرفتن در معرض فعالیت های گوناگون مانند خواندن و نوشتن، می تواند نشانه های نقایص بینایی را آشکار کند. نگرانی های مربوط به مشکلات بینایی کودک، باید در درجه اول با والدین در میان گذاشته شود تا زمینه ارجاع به پزشک خانواده، مربی بهداشت مدرسه یا بینایی سنج فراهم گردد.
تردد و امکانات رفاهی نابینایان
تلاش برای ارتقای میزان فرصت های پیشرفت برای نابینایان، از جمله برنامه هایی است که می تواند در بهبود شرایط زندگی نابینایان نقش مؤثری داشته باشد. می توان با صرف کمترین هزینه و لحاظ کردن عوامل لازم، زمینه را برای تردد آسان آنان فراهم ساخت. توجه خاص شهرداری ها، نصب علامت های راهنماییِ گویا در معابر، ایجاد شیوه هایی برای شماره گذاری قابل خواندن برای نابینایان در داخل و خارج ساختمان های عمومی، تخصیص درصدی از درآمدهای مالیاتی و عواید حاصله از فعالیت های اماکن تفریحی و فرهنگی عمومی برای حل مسایل رفاهی روشن دلان و احداث اماکن مسکونی ویژه روشن دلان که موقعیت فیزیکی و تسهیلات رفاهی لازم برای آنان را دارا باشد و موجب حضور فعال آنان در زندگی اجتماعی باافراد سالم شود، از جمله مواردی است که کمک شایانی به استقلال حرکتی نابینایان می نماید.
تحرک و جهت یابی فرد نابینایان
مهم ترین مسئله و مشکل افراد نابینا در زندگی، چگونگی سازگاری آنان با محیط و اطرافیان است. کسانی که نابینا به دنیا آمده یا در مرحله ای از طول حیات خود بینایی خویش را از دست داده یا می دهند، باید حقیقت نابینایی خود را بپذیرند و سعی در انطباق و سازگاری با محیط و اجتماع و شرایط خاص جسمانی خود نمایند. تحرک و جهت یابی که برای افراد نابینا به منزله خمیرمایه زندگی است، باید در جهت همین سازگاری فردی و اجتماعی باشد. فردی که بینایی خود را به عللی از دست می دهد، تا اندازه ای توانایی ها، علاقه ها و آینده اش تغییر می نماید. از این رو، باید با توجه به شرایط فعلی اش، به تدریج خود را با آن سازگار و آماده نماید.
بینایی و وسایل کمک بینایی
بینایی، یکی از منابع مهمی است که برای کسب دانش از آن استفاده می کنیم. از لحظه ای که از خواب برمی خیزیم، نیاز ما به بینایی کاملاً مشهود است. حس شنوایی و بینایی، ما را از حوادث و وقایع محیط اطرافمان آگاه می سازد و با استفاده از آن، به رفت و آمد در محیط می پردازیم. همچنین، بینایی ما را از خطر مصون می دارد. آثار و نتایج نابینایی در بین افراد مختلف، بر مبنای تفاوت های طبیعی، قابلیت ها و میزان انطباق اجتماعی آنان متفاوت است. بینایی بعضی از افراد ثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی کند. بعضی دیگر با استفاده از عینک یا وسایل کمکی دیگر، از بینایی خود حداکثر استفاده را می کنند.