مرگ مروان بن حکم دشمن پیامبر (65 ق)
تاریخ وقوع:
24 رمضان
«مروان بن حكم بن ابي العاص بن امية بن عبد مناف»، داماد عثمان و سرسلسله بني مروان و اولين خليفه از نسل «بني حكم» كه مروانيان به او منسوبند. پدرش، ابي العاص بن امية، از استهزاء كنندگان پيامبر بزرگ اسلام كه مطرود آن حضرت نيز بود.
او و پدرش به زبان رسول خدا، مورد لعنت قرار گرفتهاند و به حكم و دستور ايشان، از مدينه تبعيد شدند و حق ورود به مدينه را نداشتند و با آنكه عثمان براي رفع تبعيد، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت كرد ولي مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ابوبكر، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولي ابوبكر گفت: من تبعيدي و رانده شده رسول خدا را به مدينه راه نميدهم. زمان خلافت عمربن خطاب، باز هم عثمان اقدام كرد ولي عمر نيز همان جواب ابوبكر را داد تا اينكه عثمان خود، به خلافت رسيد و وسيله بازگشت مروان و پدرش را به مدينه فراهم كرد و از خاصان و دبيران او و داماد وي شد.
چهره مروان در حكومت عثماني و بعد از آن
اقدام مروان حكم در نوشتن نامه به حاكم مصر با سوء تدبيرش، منجر به قتل عثمان شد و بعد از عثمان، با روي كار آمدن امام علي بن ابيطالب عليه السلام، با آنكه با حضرت بيعت كرد ولي در شمار ناكثين در آمد و در جنگ جمل همراه طلحه و زبير و عايشه، رهسپار بصره شد و در جنگ شركت كرده و بعد مغلوب و دستگير شد. امام علي عليه السلام، با شفاعت امام حسن مجتبي عليه السلام، او را عفو و آزاد كرد ولي بيعت او را نپذيرفت و فرمود: دست او دست خيانت است اگر صد بار هم بيعت كند باز نقض ميكند و بعد فرمود: او را رها كنيد. مروان سپس به شام، نزد معاويه رفت. وي در جنگ صفين در كنار معاويه جنگيد. از طرف معاويه مدتي حاكم بحرين شد.
كارنامه سياه مروان
سال ۴۲ هجري قمري، در دوران حكومت معاويه، چندي حاكم مدينه بود. در آن مدت در بسياري از آشوب و فتنههاي مدينه و شامات، شركت داشت. او در وقتي كه نامه يزيد بن معاويه در اعلام مرگ پدرش و گرفتن بيعت از مخالفان به او رسيد از حاكم مدينه خواست تا از حسين بن علي عليه السلام، بيعت بگيرد و در صورت خودداري از بيعت، او را بكشد.
مردم مدينه «مروان حكم» را در «واقعه حره» در زمان يزيد از شهر مدينه بيرون كردند و علي رغم تعهدي كه كرده بود و قسمي كه خورده بود (كه با سپاه شام باز نگردد) همراه آنان در جنگ «حره» شركت كرد. پس از آن توسط «عبدالله بن زبير» به شام تبعيد و در شام ساكن شد.
بعد از يزيد در جريان كناره گيري معاويه پسر يزيد با حمايت طايفه «كلبيها» بر ضحاك بن قيس، غلبه كرد و سال ۶۴ هـ ق، بعد از كناره گيري معاوية بن يزيد از خلافت، مروان كه آن زمان شيخ بني اميه
شناخته ميشد، ادعاي خلافت كرد و به خلافت رسيد و مردم هم با او بيعت كردند. به نوشته برخي از تاريخنگاران، از جمله «مسعودي» او اولين كسي بود كه به زور خلافت را به دست آورد بدون اينكه رضايت جمعي مردم در كار باشد.
مرگ مروان
دوران خلافت او خيلي كوتاه و كم دوام بود و بنابر نقل روايات، جريان هلاكت مروان به اين شكل بود كه وي با زن يزيد (فاخته مكني بهام خالد) ازدواج كرد او نيز در اول ماه مبارك رمضان به وي سم خورانيد و بعد از وخيم شدن حالش بالشتي بر دهان وي گذاشت و بر روي آن نشست تا اينكه در چنين روزي ( بيست و چهارم رمضان) خفه شد. اين واقعه در شهر دمشق به وقوع پيوست.
مروان همان كسي است كه به همراه اولاد و فرزندانش در زيارت شريفه عاشورا در سه جا مورد لعن و نفرين قرار گرفته است.