ابولهب چگونه از دنيا رفت؟
تاریخ وقوع:
مرگ ابولهب (2 ق)
در روايات آمده است كه بعد از جنگ «بدر» و شكست سختي كه نصيب مشركان قريش شد، ابولهب كه شخصاً در ميدان جنگ شركت نكرده بود پس از بازگشت ابوسفيان ماجرا را از او پرسيد. ابوسفيان چگونگي شكست و درهم كوبيده شدن لشكر قريش را براي او شرح داد، سپس افزود به خدا سوگند ما در اين جنگ سواراني را ديديم در ميان آسمان و زمين كه به ياري محمد آمده بودند. در اينجا «ابورافع» يكي از غلامان «عباس» ميþگويد من در آنجا نشسته بودم، دستم را بلند كردم و گفتم آنها فرشتگان آسمان بودند. ابولهب سخت برآشفت و سيلي محكمي بر صورت من زد، و مرا بلند كرده بر زمين كوبيد، و از سوز دل خود، پيوسته مرا كتك ميþزد، در اينجا همسر عباس «ام الفضل» حاضر بود چوبي برداشت و محكم بر سر ابولهب كوبيد، و گفت: اين مرد ضعيف را تنها گيرآوردهþاي! سر ابولهب شكست و خون جاري شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت كرد و دانهþهائي همچون «طاعون» بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بيماري از دنيا رفت. عفونت بدن او به حدي بود كه جمعيت جرأت نميþكردند نزديك او شوند، او را به بيرون مكه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش زير سنگ و خاك پنهان شد!