قبل از آغاز عمليات رمضان ، مسئولين و دست اندركاران به طور عمده دو مساله اساسى را روياروى خود داشتند: يكى تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و ديگرى ورود به داخل خاك عراق . طبعا آنچه در لبنان رخ داد، اساسا بدون ارتباط با پيروزيهاى رو به گسترش نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى پس از فتح خرمشهر و نيز فراهم سازى زمينه هاى فشار به ايران ، و اختتام جنگ نبود. بدين معنى كه تاثير پيروزيهاى ايران ، اسرائيل را از حضور نزديك فلسطينيها و شيعيان در كنار مرزهاى شمالى خود به وحشت انداخت . اشغال مناطق مسلمان نشين شيعيان جنوب و اردوگاههاى فلسطينى نيز براى جلوگيرى از وقوع انقلاب اسلامى در لبنان و سپس سرايت آن به فلسطين اشغالى بود. در نتيجه ، اولا آمريكا مى بايست در برابر پيروزيهاى جمهورى اسلامى عكس العملى نشان مى داد و قدرت خود را به نمايش مى گذاشت و ثانيا، انقلاب اسلامى بر حسب هويت خود، به هيچ روى نمى توانست مسائل خاورميانه ، بخصوص رژيم اشغالگر قدس را ناديده بگيرد؛ ثالثا، عراق كه پس از فتح خرمشهر به دنبال مفرى جهت اتمام جنگ بود، قطعا مى توانست با بهانه قرار دادن مساله حمله اسرائيل ، به صورتى ادامه جنگ را به زير سئوال ببرد.
پس از فتح خرمشهر دست اندركاران جنگ ، طراحى عمليات رمضان را در دست داشتند، ليكن پيشامد بحران تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان در 1360 (مصادف با 1982 ميلادى ) اذهان را متوجه لبنان كرد.
از سوى ديگر، پيش بينى مى شد كه جاى پا و حضور مناسبى كه در لبنان ايجاد شده است ، پس از حل عاجل مسئله جنگ ، گسترش و توسعه خواهد يافت و انقلاب اسلامى در مرحله جديد، به گونه اى جديدتر و اساسى تر با اسرائيل و آمريكا درگير بشود.
نگرش ياد شده نسبت به مسائل لبنان و از طرفى فروكش كردن تب و تاب انجام عمليات در جبهه ها، آنهم در خارج از مرزهاى جمهورى اسلامى و در خاك عراق ، خصوصا پس از فتح خرمشهر، طبعا خطرات فزاينده اى را براى جنگ و انقلاب در پى داشت . به عبارت ديگر، اين وضع ، بيم گرفتارى ايران در دام استكبار جهانى را مى داد.
در اين مرحله ، فرمانده كل قوا امام خمينى ((ره )) با تبيين استراتژى ((راه قدس از كربلا مى گذرد))، عملا جهت اصلى تحركات و اقدامات اساسى جمهورى اسلامى را خاطر نشان فرمودند.
دلائل ورود به داخل خاك عراق
گذشتن از مرزهاى بين المللى و ورود به خاك دشمن ، پس از دفع تهاجم ، امرى بود كه از نظر اعتقادى براى نيروهاى رزمنده ابهامى در بر نداشت ، زيرا كه عقب نشينى سراسرى دشمن در پى شكستهاى سنگينى كه متحمل شده بود، به منظور معطل نمودن ايران و ايجاد شرايط نه صلح نه جنگ و حاكم ساختن وضعيت فرسايش در جنگ صورت گرفت .
لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخوردارى از روحيه تهاجمى جهت اعاده حقوق جمهورى اسلامى ، شرايطى بود، كه ادامه جنگ و ورود به داخل خاك عراق را امكان پذير مى ساخت . لذا، در آن مقطع به انحاء گوناگون دلايل زير جهت ورود به داخل خاك عراق مطرح مى شد.
1 - پس از تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و عقب نشينى سراسرى عراق از مناطق اشغالى ، كشورهاى مرتجع منطقه موقعيت را مغتنم شمرده ، طى نامه هايى كه با مسئولين جمهورى اسلامى رد و بدل كردند، عملا در صدد برآمدند تا حقوق حقه جمهورى اسلامى را ناديده گرفته ، نسبت به موقعيت برتر ايران از خود بى اعتنايى نشان دهند. ورود به خاك عراق ، در حقيقت ، پايان دادن به اين گونه برخوردها بود.
2 - تنبيه صدام به عنوان متجاوز؛ تا بدين وسيله زمينه هاى هر گونه تجاوز به مرزهاى جمهورى اسلامى ، در آينده ، از ميان برداشته شود.
3 - استراتژى ((راه قدس از كربلا مى گذرد)) بر تداوم عمليات تا حل نهايى مساله جنگ تكيه داشت و تلويحا اين نكته را نيز مطرح كرد كه انقلاب اسلامى از اين طريق مى تواند برخورد جدى با غرب و مبارزه با اسرائيل را تدارك بخشد.
4 - با توجه به اين كه برنامه هاى مطلوب غرب ، متوقف ساختن نيروها در پشت مرزها بود، اين توقف ، جز گرفتار شدن در يك دام ، معناى ديگرى نداشت ، علاوه بر اين ، دشمن پس از عقب نشينى ، با فرصت سه ماهه اى كه به دنبال حمله اسرائيل به جنوب لبنان به دست آورد، مناسبترين خطوط پدافندى را در نوار مرزى ، متكى بر عوارض طبيعى ، ايجاد كرد و در نتيجه ، در خيلى از جاها خطوط جديدى كه بر نيروهاى ايران اسلامى ، تحميل شد، مناسب براى پدافند نبود و طبعا در معرض آسيب پذيرى قرار داشت .
تهديد شهر بصره
عمليات رمضان بر اين اساس طراحى شد كه با حضور قواى نظامى ايران در پشت رودخانه دجله و اروند، و تسلط بر معابر وصولى بصره ، در ادامه عمليات فتح المبين و فتح خرمشهر، عملا از نظر سياسى - نظامى موقعيت مناسبى براى جمهورى اسلامى فراهم آيد، به طورى كه يا غرب تن به تغييرات سياسى در عراق بدهد و يا در غير اين صورت ، امكان ادامه جنگ در آينده از موضع قويترى فراهم شود.
موقعيت منطقه عملياتى شهر بصره
منطقه عملياتى رمضان محصور بود بين يك زمين مثلث شكل به وسعت 1600 كيلومتر مربع - كه از شمال به كوشك و طلائيه (پاسگاههاى مرزى ايران در جنوب هويزه ) و حاشيه جنوبى هورالهويزه به طول 50 كيلو متر و از غرب به رودخانه اروند (كه از نقطه تلاقى رودخانه دجله و فرات به نام القرنه شروع مى شد تا شلمچه در غرب خرمشهر) به طول 80 كيلومتر و از شرق به خط مرزى شمالى - جنوبى از كوشك تا شلمچه به طول 60 كيلومتر منتهى مى شد - بر روى رودخانه اروند در اين قسمت چهار پل (دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه تنومه ) واقع شده است كه در جنوب غربى اين رودخانه شهر صنعتى و بندرى بصره قرار دارد.
دشمن تا قبل از فتح خرمشهر، از آنجا كه اين شهر را كليد بصره مى دانست و امكان از دست دادن اين شهر را غير ممكن مى پنداشت ، در شرق بصره مواضع مستحكمى نداشت ؛ ليكن در فرصتى كه بر حسب حضور فكرى نيروهاى خودى در لبنان و تاخير در انجام عمليات رمضان ، به دست آورد، تغييرات مهمى را در زمين منطقه ايجاد كرد كه قسمت اعظم آن ، مبتنى بر تجارب برآمده از عملياتهاى گذشته بود. بدين ترتيب ، دشمن با احداث خاكريزهاى مثلثى ، خطوط پدافندى مناسبى را ايجاد كرد كه طراحان و مبتكران اصلى آن در گذشته اسرائيليها بودند. علاوه بر اين ، دشمن ، كانالى به طول 30 كيلومتر و عرض 1 كيلومتر را كه مختص به امر پرورش ماهى بود، با پمپاژ آب و احداث موانع و كمين و سنگرهاى تيربار، به عنوان مانعى باز دارنده ، در مقابل تعرض نيروهاى خودى (جمهورى اسلامى ) به سمت بصره ، آماده كرد. از طرف ديگر دشمن در قسمت جنوبى منطقه كه مقابل شلمچه واقع است ، آب رها كرد تا مانع از عبور نيروهاى ايران اسلامى شود.
دشمن در بيابان شرق بصره ، چيزى بيش از آنچه كه ذكر شد، به طور برجسته و عمده نداشت ، اما در جنوب غرب اروند، شهر صنعتى - استراتژيك بصره واقع است . جمعيت اين شهر كمتر از يك ميليون نفر است و داراى پالايشگاه ، كارخانه عظيم پتروشيمى ، واحد تصفيه گاز طبيعى و كارخانه هاى صنعتى ديگر مى باشد. همچنين بخش تنومه كه متعلق به شهر صنعتى در شرق اروند است ، در نزديكى بصره ، قرار دارد. علاوه بر اين ، صحرايى كه در غرب بصره واقع است و نيز سرزمين با تلاقى شمال آن ، عظيمترين منابع نفتى عراق را در خود نهفته دارد. ضمنا، جاده مواصلاتى بغداد به كويت ، به نام صفوان ، كه داراى اهميت استراتژيك است و تداركات اصلى و تسليحات و مهمات نظامى دشمن از آن مسير صورت مى گيرد، از جنوب اين شهر عبور مى كند و پس از گذشتن از شهر مرزى صفوان ، در خاك كويت امتداد مى يابد.
ماموريت و طرح مانور
خط حد و محدوده منطقه عملياتى رمضان از كوشك ، در شمال ، آغاز مى شد و تا رودخانه اروند، در جنوب ، امتداد داشت . در اين محدوده ، عمليات رمضان از چهار محور يا چهار قرارگاه عملياتى به منظور انهدام نيروهاى سپاه سوم دشمن و تامين خط رودخانه اروند، رود، طراحى شد.
قسمتى از مساله عمده در مانور عمليات ، ضرورت هماهنگى در پيشروى قرارگاهها از محورهاى مختلف و حفظ جناحين بود، كه اساسا تحقق آن ، با اتكا به تلاشهاى مهندسى ، امكان پذير بود.
از آنجا كه در منطقه شرق اروند، عقبه دشمن فقط متكى به چهار پل در ((نشوه )) و ((تنومه )) بود، پيش بينى مى شد كه در صورت سرعت عمل و رعايت غافلگيرى توام با پيشروى مناسب ، نيروهاى زيادى از دشمن به اسارت درآيند و در عمل ، چيزى نظير واقعه شكستن حصر آبادان (عمليات ثامن الائمه )، تكرار شود. ضمنا سازمان رزم عمليات ، متشكل از نيروهاى ارتش و سپاه در نظر گرفته شد و در مجموع ، عبارت بودند از: ((10 تيپ باضافه )) از سپاه و ((2 لشكر و يك تيپ باضافه )) از نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى .
شرح عمليات (مراحل اول تا پنجم )
عمليات رمضان طى پنج مرحله از تاريخ 23/4/61 با رمز يا صاحب الزمان دركنى در ساعت 30/21 آغاز شد و تا تاريخ 6/5/61 به مدت 15 روز به طول انجاميد.
مرحله اول
در مرحله اول عمليات ، سه قرارگاه از سه محور با دشمن درگير شدند و در جناح شمالى ، دو تيپ باضافه از سپاه و يك تيپ از ارتش ، ماموريت يافتند اين جناح عمليات را تامين نمايند؛ ليكن به علت وجود موانع و استحكامات مثلثى شكل و ميادين مين ، نتوانستند با سرعت به تمامى اهداف مورد نظر دست يابند؛ لذا با نزديك شدن روشنايى صبح ، از ادامه پيشروى خوددارى شد.
در محور ميانى (شمالى پاسگاه زيد)، سه تيپ باضافه از سپاه و يك لشكر از نيروى زمينى ارتش شركت داشتند، و على رغم اين كه توانستند مقدارى پيشروى كنند، ليكن به استحكامات مثلثى شكل دشمن نرسيدند.
در محور جنوبى (جنوب پاسگاه زيد)، چهار تيپ باضافه از سپاه و دو تيپ از ارتش توانستند با سرعت چشمگير و قابل ملاحظه اى تمامى مواضع دشمن را درهم بكوبند و تا عمق 30 كيلومترى پيشروى نمايند و خود را به نهر كتيبان ، در شرق اروند، و كانال ماهيگيرى برسانند، به طورى كه توانستند به قرارگاه فرمانده لشكر 9 زرهى برسند و ماشين بنز فرماندهى را به غنيمت بگيرند قرارگاه را منهدم ، و از آب كانال ماهيگيرى و نهر كتيبان وضو سازند.
در اين محور، نيروها بقدرى به بصره نزديك شده بودند كه براحتى چراغهاى شهر را مشاهده مى كردند.
على رغم موفقيت به دست آمده در اين محور، جناح راست نيروهاى خودى خالى ماند و پاكسازى كامل نيروها و موانع دشمن صورت نگرفت ؛ لذا با روشن شدن هوا، دشمن ، با يك لشكر زرهى فشار اصلى را معطوف آنجا كرد و در نتيجه از تامين منطقه ، ممانعت به عمل آورد.
طى مرحله اول عمليات ، 85 تانك و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم شد و 71 تانك و نفربر به غنيمت گرفته شد. علاوه بر اين ، 2700 تن از عناصر دشمن كشته و زخمى شدند و 850 تن به اسارت درآمدند.
مرحله دوم
مرحله دوم عمليات ، از محور ميانى (جنوب پاسگاه زيد) با همان يگانهاى مرحله اول ، باضافه يك يگان قوى از سپاه با تقويت دو تيپ كه تحت امر قرارگاه محور جنوبى بودند، در تاريخ 25/4/1361، آغاز شد. در اين مرحله هدف عمده ، استفاده از سر پل به دست آمده (در داخل خاك عراق به وسعت 60 كيلومتر مربع ) در مرحله اول و گسترش و توسعه آن تا كانال ماهيگيرى (جلوه بصره ) بود، كه در صورت دستيابى به آن ، فاصله رزمندگان تا بصره از 20 كيلومتر به 12 كيلومتر تقليل مى يافت .
نظر به اين كه دشمن در فاصله مرحله اول و دوم عمليات مجددا در عمق خود ميادين مين ايجاد كرده بود؛ و نيز بعلت عدم پاكسازى كامل و الحاق جناحين ، تلاش نيروهاى خودى به سرانجام مطلوبى منتهى نشد؛ اما در مجموع ، تلفات نسبتا زيادى ، به دشمن وارد آمد، به طورى كه 116 تانك و نفربر و 51 دستگاه خودرو منهدم گرديد و 15 تانك و نفربر به غنيمت گرفته شد و 700 تن از نيروهاى آن كشته و زخمى شدند.
مرحله سوم
به دنبال تهيه عكس هوايى از منطقه عملياتى و ساير شواهد و قرائن موجود، مشخص شد كه دشمن ، نيروهاى زرهى خود را با تجمعى بسيار وسيع آرايش داده است و احتمالا مبادرت به پاتك خواهد كرد. بر اين اساس مرحله سوم عمليات به طور كلى به منظور انهدام تجهيزات زرهى (تانك و نفربر) تدبير شد، لذا از شركت نيروهاى زرهى خودى ممانعت به عمل آمد تا بدين وسيله نيروهاى پياده و مجهز، با هر زره پوشى كه مواجه شدند، منهدم كنند.
بدين ترتيب عمليات از محور ميانى (جنوب پاسگاه زيد) با همان نيروهاى مرحله دوم ، باضافه سه تيپ ، تقويت شد و در تاريخ 30/4/61 آغاز گرديد. قواى خودى در همان ساعات اوليه به صورتى چشمگير خطوط دشمن را درهم شكستند و با انهدام بخشى وسيع از تجهيزات دشمن ، در زمينى به وسعت 180 كيلومتر مربع ، به پيشروى ادامه دادند. طى اين مرحله ، نزديك به 700 تانك و نفربر دشمن منهدم شد؛ 14 تانك و نفربر به غنيمت گرفته شد و 2100 تن از نيروهاى دشمن كشته و زخمى شدند و 259 نفر از آنها به اسارت درآمدند. قابل ذكر است كه در ميان تانكهاى انهدامى دشمن ، 16 تانك مدرن و پيشرفته تى - 72 به چشم مى خورد، كه 4 تانك از آن نوع نيز به غنيمت گرفته شد.
مرحله چهارم
در تاريخ 1/5/61 قرارگاه محور جنوبى عمليات (شملچه ) با 2 تيپ باضافه از سپاه و يگانى از ارتش به صورت ادغامى وارد عمل شدند. ليكن به دليل هوشيارى دشمن و نيز موانع و استحكامات قابل توجهى كه وجود داشت ، عملا امكان عبور از خط اول دشمن فراهم نيامد.
مرحله پنجم
تلاش اصلى در مرحله پنجم عمليات ، كه در تاريخ 6/5/61 الجام گرفت ، معطوف به محور شمالى پاسگاه زيد، در حد فاصل دژ مرزى عراق و خاكريزهاى مثلثى دشمن شد. طى اين مرحله ، هفت تيپ تقويت شده از سپاه و دو تيپ از ارتش شركت داشتند.
در آغاز درگيرى ، همه چيز طبق روال پيش مى رفت . در نتيجه نيروهاى خودى توانستند، گذشته از پاكسازى و الحاق ، خاكريزى مناسب و دو جداره در جناح شمالى احداث كند، اما از آنجايى كه دقت كافى در احداث خاكريز نشده بود، دشمن توانست پنج كيلومتر در آن رخنه كند. در اين فاصله نيروها نزديك به 48 ساعت در مواضع به دست آمده مستقر شدند و امكانات پشتيبانى رزمى و خدماتى به جلو منتقل شد. دشمن نيز كه در مرحله گذشته ضرباتى اساسى متحمل شده بود، تحركى از خود نشان نداد، ليكن على رغم اين كه عمليات تا آستانه تثبيت پيش رفته بود، طى بررسى كه به عمل آمد، ادامه حضور نيروها مصلحت ديده نشد.
در مرحله پنجم ، 130 تانك و نفربر دشمن منهدم و 11 تانك و نفربر به غنيمت گرفته شد. و 800 تن از نيروهاى دشمن كشته و زخمى شدند.
در عمليات رمضان آماركلى تلفات و خسارات به دشمن ، عبارت بود از:
هواپيماى سرنگون شده : 5 فروند
انهدام تانك و نفربر: 1097 دستگاه از انواع مختلف
نفرات كشته و زخمى : 7400 نفر
افراد اسير: 1315 نفر
ضمنا 4 لشكر و 3 تيپ زرهى دشمن بين 20 تا 60 منهدم شدند و 9 تيپ پياده دشمن نيز بين 20 تا 100 خسارت و تلفات را متحمل گرديدند.