زندگینامه
تاریخ وقوع:
ولادت آیةالله العظمی «گلپایگانی» (1316 ق)
ولادت
فقید سعید، آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، روز دوشنبه هشتم ماه ذی القعده سال ۱۳۱۶ هجری قمری، در روستای «گوگد» که در ۶ کیلومتری شهرستان گلپایگان قرار دارد، در خانواده علم و سیادت و تقوا دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم سید محمد باقر گلپایگانی از روحانیون متقی و پارسای محل به شمار میرفت تا آنجا که به او لقب امام داده بودند.
گویا وی تا سن ۶۴ سالگی فرزند ذکوری نداشت و سرانجام بعد از تشرف به آستان قدس رضوی و توسل به عنایات امام هشتم علیهالسّلام خداوند به او فرزند ذکوری لطف فرمود که نام او را محمد رضا نهاد. متاسفانه دیری نپایید که این کودک خردسال در سه سالگی سایه مادر و در ۹ سالگی سایه پدر را از دست داد و غبار یتیمی بر چهره او نشست، ولی سختیهای دوران کودکی او را آبدیده ساخت تا بتواند انسان مقاومی باشد و در مقابل حوادث و رویدادها کوه آسا بایستد.
تحصیلات
حضرت آیتالله گلپایگانی در زادگاه خویش (گلپایگان) پس از خواندن مقدمات به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این میان از اساتید خود به ویژه دو استاد بزرگش بهره بیشتری برد:
۱- استاد ارجمند مرحوم حاج سید حسن موسوی برادر بزرگ آیتالله العظمی آقای خوانساری.
۲- جامع المعقول و المنقول، حاج شیخ محمد باقر گلپایگانی (دایی بزرگوار آیتالله صافی و شوهر خواهر آیتالله گلپایگانی) این شخصیت بزرگ از نظر جامعیت کم نظیر بود. رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی درباره این عالم بزرگ فرمود: «سالی مرحوم حاج شیخ محمد باقر گلپایگانی از قم عازم گلپایگان بود و ما برای اینکه از وجود او بهره بگیریم حاضر شدیم پیاده در کنار رکاب او سفر کنیم و از او علم بیاموزیم».
هجرت به اراک
شرایط تحصیلی آیتالله گلپایگانی به مرحلها ی رسید که ناگزیر گشت از زادگاه خویش به مرکز علمی بزرگتری هجرت نماید و در آنجا تحصیل کند. در آن ایام مرحوم آیتالله العظمی حایری یزدی حوزهای را در اراک از سال ۱۳۳۲ هجری قمری تاسیس کرده و آوازه آن در منطقه پیچیده بود. از این جهت آیتالله گلپایگانی در سال ۱۳۳۶ هجری قمری در ۲۰ سالگی وارد حوزه اراک گردید و علاوه بر استفاده از محضر درس مرحوم ملا محمد تقی گوگدی از دروس آیتالله حایری بهره گرفته و تا سال ۱۳۴۰ هجری قمری، در آن شهر اقامت گزید.
هجرت به قم
در سال ۱۳۴۰ هجری قمری، برابر با فروردین ماه ۱۳۰۱ هجری شمسی، آیتالله حایری به جهت زیارت آرامگاه دخت گرامی موسی بن جعفر علیهالسّلام به قم مشرف شدند. علما و بزرگان قم از ایشان درخواست کردند که در قم اقامت گزیده و حوزه را به اینجا منتقل سازد. آیتالله حایری بنا گذاشت که در این مورد استخارهای کند. وقتی قرآن را گشود، این آیه آمد: «و ائتونی باهلکم اجمعین»[1] آیه مزبور حامل پیام یوسف به پدر و مادر است که همگی از کنعان به سوی مصر حرکت کنید. مرحوم حایری با دیدن این آیه تصمیم بر اقامت گرفت و به تدریج فضلا و طلاب از اراک به شهر مقدس قم مهاجرت کردند. آیتالله گلپایگانی نیز پس از چهار ماه بنا به دعوت مؤسس حوزه علمیه قم وارد این شهر شده و تا پایان عمر، یعنی قریب ۷۴ سال در این شهر مقدس باقی ماند.
اساتید
اندک زمانی از تاسیس حوزه نگذشته بود که دو مرجع بزرگ، آیتالله نائینی و آیتالله اصفهانی با فشار دولت انگلیس از طرف حکومت وقت عراق به ایران تبعید شدند و از آن جهت که هیچ جا برای اقامت آنان در ایران مناسب تر از حوزه علمیه قم نبود، در این شهر رحل اقامت افکنده و به افاده و افاضه در آن پرداختند.
آیت الله حایری مؤسس حوزه علاقه مند بود که شاگردان فاضل وی از این دو مرجع بزرگ بهره بگیرند. از این جهت مرحوم آیتالله گلپایگانی این فرصت را مغتنم شمرده و از این دو استاد عالیقدر استفاده کرد. اما در عین حال، استخوان بندی اصلی و شکل گیری عمده تفکر فقهی و اصولی آیتالله گلپایگانی مرهون دو شخصیت بزرگ علمی مقیم قم میباشد که یکی آیتالله حایری و دیگری آیتالله بروجردی است.
مرحوم آیتالله العظمی بروجردی در ۹ صفر ۱۳۶۴ هجری قمری، وارد حوزه علمیه قم شد و ۱۷ سال در این شهر اقامت گزید و آیتالله گلپایگانی تقریبا ۷ سال از محضر علمی این عالم بزرگ بهره برد.
مرجعیت
پس از درگذشت آیتالله بروجردی اداره حوزه به عهده شخصیتهایی گذارده شد که ایشان یکی از آنها بود. در جلسهای که پس از درگذشت آیتالله بروجردی در بیت ایشان تشکیل گردید آیتالله گلپایگانی نیز شرکت داشت و قرار شد زعامت حوزه را با همکاری سایر بزرگان مشترکا بر عهده گیرند.
آثار و خدمات
حضرت آیتالله گلپایگانی در مدت زعامت خود کارهای ارزشمند فراوانی را انجام داده است. از جمله آثار و خدمات اجتماعی ایشان میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱- تاسیس بیمارستان گلپایگانی ۲- تاسیس مدارس علمی تحت برنامه ۳- تاسیس دار القرآن ۴- انتشار مجله رسالة القرآن ۵- برنامه معجم فقهی و خدمات فراوان دیگر.
برنامه زندگی
از ویژگیهای آشکار رهبران فکری جامعه بشری رعایت نظم در برنامه زندگی و بهره وری از اوقات است. آیتالله گلپایگانی در زندگی خود بسیار منظم بوده و از تمام لحظات عمر خویش بهره میبردند.
ایشان همواره قبل از طلوع فجر از خواب بیدار میشدند و نماز شب میخواندند و پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب، آیات مبارک قرآن را تلاوت مینمودند. سپس مقدار کمی استراحت کرده و پس از صرف صبحانه تا نزدیک ظهر به تدریس علوم اهل بیت علیهمالسّلام و پاسخ به استفتائات و ملاقات با مردم میپرداختند.
پس از نماز ظهر و عصر و تعقیبات آن و صرف نهار، کمی میخوابیدند و پس از آن به نامههای وارده پاسخ داده و تا نزدیک غروب با مردم دیدار داشتند. این برنامه تدوین شده تا واپسین روزهای عمر آن مرجع ادامه داشت.[2]
تالیفات
آیت الله گلپایگانی از زمان آیتالله حایری به تدریس اشتغال داشته و حوزه درس او یکی از حوزههای گرم به شمار میرفت. پس از درگذشت آیتالله بروجردی ایشان تدریس خود را به مسجد اعظم انتقال داد و قریب ۳۰ سال در این مسجد به تدریس فقه پرداخت که نتیجه آن کتابهای فقهی فراوانی است که اکثرا به قلم شاگردان ایشان به رشته تحریر درآمده است و اینک به نام برخی از آنها اشاره میشود:
۱- رساله ای در باب ولایت فقیه ۲- الدر المنضود فی احکام الحدود ۳- نتایج الافکار ۴- تعلیقهای بر عروة الوثقی ۵- افاضة العوائد (حاشیه بر درر الفوائد) ۶- تقریرات درس آیتالله العظمی حایری ۷- هدایة العباد ۸- رساله ای در امر به معروف و نهی از منکر ۹- بغیة الطالب فی التعلیق علی بیع المکاسب
ارتباط با امام خمینی
حضرت آیتالله گلپایگانی با رهبر کبیر انقلاب امام خمینی- قدس سره- از دیر باز ارتباطی صمیمی و بسیار نزدیک داشتند. سابقه این روابط به هفتاد سال پیش و محفل درس استاد بزرگوارشان مرحوم آیتالله حایری میرسد. در آنجا بود که این دو بزرگوار با یکدیگر آشنا شده و این آشنایی به صمیمیت و یکرنگی مبدل شده و پس از هجرت مرحوم حایری به قم در ۱۳۴۰ هجری قمری ادامه یافت.
در زمان آیتالله بروجردی هر دو با هم و در کنار هم به شور و مشورت در امور حوزه و رایزنی در امور مهم پرداختند. با وفات مرحوم آقای بروجردی و شروع توطئههای گوناگون رژیم ستمشاهی برای محو مظاهر اسلامی، این دو بزرگوار در کنار هم برای ستیز با این برنامه ننگین به پا خاستند و جلسات مشورتی بسیار تشکیل دادند.
نامه نگاری باهم
پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، تلگرامی برای ایشان مخابره کردند و مراتب نگرانی خویش را اعلام نمودند. متن این تلگرام چنین بود:
«آنکارا، وسیله سفارت کبرای ایران بعد از سلام و استفسار از سلامت وجود محترم، اقدام تبعید حضرت عالی و توهین به مقام شامخ روحانیت نزد ملت شیعه با نگرانی شدید مواجه گردید. آری در کشوری که بر حسب عقیده اکثر ملت آن، تنها مرجع صلاحیتدار، روحانیت است و حتی در نقض و ابرام قوانین نظر آنها قاطع است، جای کمال تاسف است که به علمای اعلام جسارت نموده و اشخاصی که فقط با پیروی از تعالیم عالیه اسلام صلاحیت اشغال مقامات را دارند، ایشان را ستون پنجم خوانده و با تعبیرات زننده مورد تعرض قرار دهند. حقیر برای جبران این حادثه حسب الوظیفه اقدام نموده و مینمایم. عز اسلام و مسلمین و تنبه مصادر امور و مراجعت حضرت عالی به حوزه علمیه را از خداوند متعال مسئلت دارم.
رحلت
این خورشید فقاهت سرانجام پس از ۳۲ سال مرجعیت و نزدیک به ۷۰ سال تدریس در حوزه علمیه و بعد از ۹۸ سال زندگی پربار و با برکت در عصر پنجشنبه ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۱۴ هجری قمری، برابر با ۱۸ آذر ماه ۱۳۷۲ هجری شمسی، در بیمارستان شهید رجایی تهران دعوت حق را لبیک گفته و چهره در نقاب خاک کشید و جهانی را به سوگ خود نشانید.
فردای آن روز پیکر پاک آن اسطوره علم و تقوا در میان اندوه فراوان امت مسلمان در تهران و قم، تشییع گردید و بعد از اجرای نماز توسط آیتالله صافی در جوار حرم مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
حضرت آیتالله گلپایگانی در بخشی از وصیت نامه خود میفرماید:
«در مورد حوزههای علمیه به حضرات آیات و اساتید محترم و طلاب عزیز تذکرا عرض مینمایم، عظمتی که هم اکنون برای حوزههای علمیه به ویژه درخشش چشمگیر جهانی حوزه علمیه قم پس از انقلاب اسلامی ایران حاصل شده و موفقیتهایی به دست آمده است که از شرق و غرب، دست نیاز به این مرکز شیعه دراز شده است، نتیجه ارشادات و تبلیغات و زحمات و فداکاریها و تحمل صدمات و مشقات علمای سلف و فقهای بزرگواری است که به دست شما سپرده شده است».
ایشان در بخش دیگری از وصیت نامه خود میفرماید:
«حفظ اصل جمهوری اسلامی را لازم میدانم و بر مسئولین محترم است که از خط مستقیم اسلام منحرف نشوند و سعی کنند روز به روز نظام با اسلام تطبیق بیشتر پیدا کند و دور از هر اختلاف، با اتحاد از این عطیه الهی پاسداری نمایند و خیر و صلاح و رسیدگی به حال مستمندان را وجهه همت قرار دهند و بر مردم است که در حفظ دست آوردهای انقلاب اسلامی کوتاهی نکنند و سعی و کوشش خود را در پشتیبانی حاکمیت اهداف قرآن مجید و اعلای کلمه اسلامی به کار گیرند و رضای حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین له الفداء را در اعمال و کردار خود منظور دارند».
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون با تاسف و اندوه فراوان، خبر مصیبت بار فقدانی بزرگ و جبران ناپذیر را دریافت کردم. عالم بزرگ، فقیه نام آور، مرجع تقلید عظیم الشان، عبد صالح و تقی نقی زکی، آیتالله العظمی آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی- قدس الله نفسه و اعلی الله مقامه- دار فانی را وداع کردند و پس از عمری مشحون از حسنات با نامه عملی سرشار از خیرات و مبرات، دعوت معبود را لبیک گفته، به پیشگاه محاسبه الهی شتافتند.
اینجانب با قلبی متالم و با تضرع و ابتهال از حضرت حق جلت عظمته مسئلت میکنم که این میهمان نیکوکار و مطیع را با «سلام قولا من رب رحیم» استقبال و ضیافت فرموده، به مرتبه والای لقاء الله نایل فرماید و بهترین پاداش صالحان را به وی ارزانی دارد. این شخصیت والای علمی کهنسال در میان مراجع عظام تقلید، یکی از موفقترین و سعادتمندترینها بودند.
سی و دو سال [مرجع تقلید]، حدود هفتاد سال مدرس حوزه علمیه قم و حدود هشتاد و پنج سال سرگرم فرا گرفتن و آموختن فقه آل محمد علیهمالسّلام بودند.
اولین مدرسه علوم دینی به سبک جدید را ایشان در قم تاسیس کردند. اولین مؤسسه بزرگ قرآنی را ایشان در قم بنیان نهادند. اولین فهرست بزرگ فقهی و حدیثی با استفاده از دانش و اختراعات جدید بشری را ایشان پدید آوردند. صدها مدرسه، مسجد و مؤسسه تبلیغ دین را در سراسر کشور و در کشورهای دیگر بنیاد کردند. هزاران شاگرد را از فقه پخته و عمیق خود بهره مند ساختند. بسیاری آرا و نظرات فقهی که حاکی از روشن بینی و ذهن نوگرای ایشان بود ارایه کردند و بالاتر از همه، با منش و رفتار پرهیزکارانه و با طهارت و تقوایی که میتوانست برای علما و فقها الگویی زنده و ملموس باشد، عمری پربرکت را به زهد کامل گذرانیدند.
آن بزرگوار یکی از استوانههای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به شمار میآید. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگین سالهای تبعید امام خمینی- قدس الله نفسه الزکیة- مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ، تنها صدای تهدید کنندهای بود که از حوزه علمیه برخاست و به نهضت شور و توان بخشید. پس از پیروزی انقلاب در قضایای عمومی کشور، حضوری بارز و پشتیبانی صریح از نظام جمهوری اسلامی و از مقام منیع رهبری و شخص شخیص امام راحل- قدس الله نفسه الزکیة- داشت و مورد تکریم و احترام بلیغ آن حضرت بود. فقدان این بقیة السلف اعاظم و این ملجا و مرجع مؤمنان ثلمهای بزرگ و ضایعهای جبران ناپذیر است.
اینجانب مصیبت این فقدان تاسف بار را به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و به علمای عظام و مراجع تقلید و حوزههای علمیه و به عموم شیعیان و علاقه مندان و مقلدان ایشان و به خصوص به بیت شریف و منیع و آقازادگان محترم ایشان تسلیت میگویم و در این شب جمعه رحمت، لطف و تفضل و غفران الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم.
سید علی خامنهای ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۱۴ برابر با ۱۸ آذر ماه ۱۳۷۲.
[2] نامداران راحل، ج۱، ص۴۰۱.