روز جهانى عصاى سفيد (1317 ش)
تاریخ وقوع:
23 مهر
توجه به ايمنى نابينايان و رعايت حقوق اجتماعى آنان همواره مورد توجه مردم خير انديش و مجامع بين المللى بوده و هست و هر از چندگاه ، ضرورت توجه به نابينايان در طيف گسترده اى مطرح مى شود.
در سال 1950، ((سازمان آموزشى ، علمى و فرهنگى ملل متحد)) (يونسكو) و شوراى جهانى نابينايان در جلسه اى مشترك ، قانون "عصاى سفيد" را بـررسى و تصويب كردند و روز 15 اكتبر را "روز جهانى عصاى سفيد"يا"روز جهانى ايمنى نابينايان "اعلام كردند. شايان ذكر است كه تدوين كنندگان قانون عصاى سفيد، يك رياضى دان و يك وكيل به نامهاى "ناول پرى " و "جاكوبستن بروك "بودند.
قانون عصاى سفيد، تصويرى جديد از نابينايان را در جامعه ترسيم مى كند و از افراد نابينا مى خواهد كه به منظور حمايت از منافع خود، از تمام مفاد اين قانون مطلع باشند. مواردى از اين قانون بشرح زير است :
- نـابـيـنـايـان حـق اسـتـفـاده از كـليـه امـكـانـات رفـاهـى مـعـمـول در جـامـعـه را دارنـد. آنـان حـق دارنـد از پـيـاده روهـا، خـيـابـانـهـا، بـزرگـراهـهـا، وسـايـل حـمل و نقل همگانى مانند هواپيما، قطار، اتوبوس ، اتومبيل ، كشتى ، هتل ، اماكن عمومى ، مراكز تفريحى و مذهبى استفاده كنند. اگر در بعضى شـرايـط، مـحدوديتى براى استفاده از اين تسهيلات و اماكن وجود داشته باشد بايد فراگير همه افراد جامعه باشد و اگر شخص يا سازمانى فقط بـراى نـابـيـنـايـان در اسـتـفـاده از تـسـهـيـلات هـمـگـانـى ، مـحـدوديـت ايـجـاد كـنـد يـا حـقـوق نـابـيـنـايـان عاقل و بالغ را ناديده بگيرد، مجرم شناخته مى شود.
- رانندگان وسايل نقليه موظفند مراعات كامل نابينايان را كه هنگام عبور و مرور از عصاى سفيد استفاده مى كنند، بنمايند.
- دولت مـوظـف اسـت كـه نـابـيـنـايـان را بـه مـشـاركـت در امـور دولتـى تـشـويـق كـنـد تـا آنـان بـه كـار اشتغال يابند.
- مـسـئوليـن دولتـى هـر ساله بايد روز 23 مهرماه / 15 اكتبر را به عنوان بزرگداشت نابينايان و قانون عصاى سفيد، / شايسته اى ارج نهند و از مردم بخواهند كه رفتار معقولانه اى با نابينايان داشته باشند و گامهاى صميمانه و مؤ ثرى را براى آنان بردارند.
در مـيـان وسـايـل كـمـك حـركـتـى نـابـيـنـايـان ، مـى تـوان عـصـاى سـفـيـد را بـه عـنـوان پـرچـم اسـتـقـلال آنـان قـلمـداد كـرد. عـصـاى سـفـيـد نـقـش اسـاسـى را در رفـع نـيـازهـاى حـركـتـى و تـقـليـل مـشـكـلات زندگى روزمره نابينايان ايفا مى كند. البته ، اين ابزار حركتى سودمند در صورتى از كارآيى زيادى برخوردار خواهد بود كه نـارسـايـيـهـاى فـيـزيـكـى مـحـيـط زنـدگـى افـراد نـابـيـنـا نـيـز تـقـليـل يـابـد يـابـطـور كـلى حـذف شـود، بـنـابـرايـن ، عـلاوه بـر بـذل تـوجه به مسائل عاطفى ، احساسى و روحى و همچنين ، تلاش در جهت ارتقاى ميزان فرصتهاى پيشرفت براى نابينايان ، مى توانيم با صرف كـمـتـريـن هـزيـنـه و لحـاظ كـردن عـوامـل لازم ، زمـيـنـه اى را بـراى تـردد آسـان آنـان فـراهـم سـازيـم و كـمـك شـايـانـى بـه استقلال حركتى نابينايان بكنيم ، براى حصول به اين نتيجه ، مى توان به موارد زير اشاره كرد:
1- تـوجـه خـاص شـهـرداريـهـا بـه مـسـاءله تـردد شـهـرونـدان نـابـيـنا از قبيل نصب علايم راهنمايى گويا در معابر، بطورى كه براى نابينايان قـابـل اسـتـفـاده بـاشـد، ايـجـاد شـيـوه اى بـراى شـمـاره گـذارى قـابـل خـوانـد بـراى نـابـيـنـايـان در داخل خارج ساختمانهاى عمومى ، ترميم سريع پلهاى شكسته ، هموار ساختن سطح پياده روها، تجهيز ايستگاههاى اتوبوس و تابلوهاى راهنماى خطوط بين شهرى به علايم نوشتارى برجسته قابل دسترس يا گويا براى نابينايان .
2- اسـتـفـاده از نـظـامـهـاى تـشـويـقـى بـراى مـهـنـدسـيـن مـشـاوره ، كـارفـرمـايـان احـداث سـاخـتـمـانـهـا و... در قبال لحاظ كردن تطابق محيط بيرونى و درونى ساختمانهاى در حال احداث و با استانداردهاى بين المللى براى استفاده روشندلان .
3- اسـتفاده گسترده از رسانه ها - بخصوص رسانه هاى شنيدارى - به منظور ارايه آموزشهاى صحيح عمومى متناسب با نيازهاى حركتى نابينايان ، جهت دهى درست به مظاهر عاطفى و احساسى مردم نسبت به روشندلان و جايگزينى حس تعاون به جاى حس ترحم نابجا در مردم .
4- آموزش دادن به نابينايان در زمينه بهره گيرى صحيح و مناسب از عصاى سفيد و تشويق آنان به استفاده از آن .
5- تـخـصـيـص در صـد مـنـاسـبـى از در آمـدهـاى مـاليـاتـى و عـوايـد حـاصـله از فـعـاليـتـهـاى امـاكـن تـفـريـحـى و فـرهـنـگـى عـمـومـى در جـهـت حل مسائل رفاهى روشندلان .
6- جـذب همكاريهاى مادى و معنوى اولياى افراد نابينا و جهت دهى به اقدامات پراكنده افراد نيكوكار با هدف تاءسيس مراكز فرهنگى ، هنرى ، فنى و حرفه اى ويژه روشندلان .
7- اعـزام گـروهـهـاى پـژوهـشى به كشورهايى كه فعاليتهاى ثمر بخشى را در زمينه بهبود شرايط فيزيكى محيط خاص نابينايان داشته اند، با هدف دستيابى به الگوهاى مناسب شهر سازى براى آنان .
8- احـداث امـاكـن مـسـكـونـى ويـژه روشـنـدلان كـه مـوقـعـيـت فـيـزيـكـى و تـسـهـيـلات رفـاهـى لازم بـراى آنـان را دارا بـاشـد و مـوجـب حـضـور فعال آنان در زندگى اجتماعى با افراد سالم شود.
علل بروز نابينايى و راههاى پيشگيرى از آن
بـطـور كـلى ، نابينايى يا كورى ، به معناى عدم قدرت چشم براى درك نور است . ولى بيمارانى كه داراى ديد بسيار اندك مى باشند، نيز نابينا تـلقـى مـى شـونـد، زيـرا آنـان هـم قـادر نـيـسـتـنـد بـا ديـد انـدك خـود، نـيـازمـنـديـهـاى اوليـه شـان را بـر آورنـد و در عمل ، به مراقبت نياز دارند.
در كـشـورهـاى گـونـاگـون ، مـعـيـارهـاى مـتـفـاوتـى بـراى تـعـيـيـن نـابـيـنـايـى وجـود دارد. بـه عـنـوان مـثـال ، در انـگـليـس ، ديـد كمتر از 3/60 و در ايالات متحده آمريكا و كانادا، ديد كمتر از 2/200 را نابينايى مى نامند. در كشورهاى مختلف براى نسبت شـمـار نـابـيـنايان به جمعيت كل ، آمار و ارقام متفاوتى وجود دارد. تمام اين ارقام رابطه تنگاتنگى با وضعيت اقتصادى ، سياسى و اجتماعى جامعه و سـطـح بـهـداشـت ، درمـان ، آگـاهى مردم از بيماريها و امكان برخوردارى آن از خدمات درمانى دارد. آمار نيزنشان مى دهد، شمار نابينايان در كشورهاى پـيـشـرفـتـه مـعـادل 1/10 تـعـداد ايـن افـراد در كـشورهاى عقب مانده است . همچنين ، نوع بيماريهايى كه منشاء نابينايى مى شوند، بواسطه شرايط جغرافيايى جهان متفاوت هستند، براى مثال ، در آسيا - به استثناى چند كشور پيشرفته در اين قاره - بسيارى از نابيناييها در اثر بروز بيماريهاى آب مـرواريـد، تـراخـم ، سـوء تـغذيه و نارساييهاى بهداشتى حادث مى شوند. بروز پيشرفتهاى عظيم در چشم پزشكى و بهره مندى اين علم از فن آوريـهـاى پيشرفته ، گامهاى مؤ ثرى در راه درمان بيماريهاى چشم پزشكى و بهره مندى اين علم از فن آوريهاى پيشرفته ، گامهاى مؤ ثرى در راه درمان بيماريهاى چشم به شمار مى روند. ولى از سويى ديگر، هنوز راهى براى درمان نابينايى ارثى و پير كورى پيدا نشده است و همچنين فرآيند صنعتى شدن جوامع جهان ، ميزان نابينايى ناشى از صدمات حين كار را افزايش داده است .
شـواهـد نشان مى دهد، موارد زيادى از كوريها و آسيبهاى چشمى ، در اثر مسموميت ناشى از كار در معادن و يا ناشى از برخورد فلزات و اشياى برنده به چشم كارگران صورت مى گيرد.
توجه به علل نابينايى و ارتباط تنگاتنگ آنها با شرايط اقتصادى و اجتماعى جوامع ، پيشگيرى و درمان آن را ضرورى و اجبارى مى نمايد. بعضى جوامع ، نابينايان ارثى و افرادى كه در كودكى مبتلا به نابينايى شده اند را با آموزشهاى گوناگون امداد مى كنند و با ارايه راهنماييها و بهره گيرى از همت والاى نابينايان ، آنان را به مدارج عالى علمى سوق مى دهند. اما نابينايانى كه ساليانى طولانى از عمر خود را با بهره مندى از نعمت بـيـنـايـى زنـدگـى كـرده و يـكـبـاره تـمـام روشـنـايـى زنـدگـى خـويـش را از كـف داده انـد، از لحـاظ شـخـصـيـتـى و خـانـوادگـى ، دچـار مسائل متعدد و چند جانبه اى هستند و به كمكهاى آموزشى و توان بخشى جسمى - روانى نيازمندند.
شـايـعـتـريـن عـلل نـابـيـنـايـى تا سن 7 سالگى عبارت از بيماريهاى ارثى ، عفونتهاى چشمى ، عوارض ناشى از آسيبهاى ثانويه و ضربه ها و بـرخـورد اجـسـام به چشم هستند. وسايل بازى خطرناك ، اشياى برنده و...، باعث افزايش شديد ميزان نابينايى در اين قشر سنى شده است . در مورد حـوادث پـيـشـگـيـرى و آمـوزش مـنـاسب مى تواند بسيار كارساز باشد. بايد از رسانه هاى گروهى نيز در جهت آگاه سازى عموم از اين خطرات بهر گرفت .
مـهمترين عوامل نابينايى در سنين مدرسه شامل ضربه ها و عفونتها، انكسار نور در كره چشم ، پارگى شبكيه ، بريدگى قسمتهاى مختلف كره چشم و آب مـرواريـد ناشى از ضربه مى باشند. در اين ارتباط، بايد آموزگاران و مراقبين بهداشت مدارس ، دانش آموزان را از چنين خطراتى كه هر روزه در انتظار آنهاست ، آگاه سازند.
مهمترين عامل نابينايى در سنين كار و اشتغال ، بروز حوادث در محيطهاى كارى ذكر شده است . روزانه ، شمار زيادى از نيروى كار هر جامعه در معرض بـرخـورد اجـسـام بـرنده در كارخانجات و ديگر محلهاى كارى قرار دارند كه براى جلوگيرى از بروز چنين وقايعى نيز بايد به آموزش ضمن خدمت متوسل شد.
عـلل اصـلى نـابـيـنايى در دوران ميانسالى و پيرى را نيز بيماريهايى نظير آب مرواريد، آب سياه ، پارگى شبكيه چشم ، اختلالات عروقى دريافت شـبـكـيـه ، فـرسـايـش پـرده شـبـكـيـه و عـوارض جـانـبـى امـراضـى چـون مـرض قـنـد و بـالا بـودن فـشـار خـون تـشـكـيـل مـى دهـنـد. بـه عـلت كـمبودها، امور درمانى و بيمارستانى در بسيارى از جوامع جهان ، تعداد زيادى از مبتلايان به آب مرواريد، امكان درمان و جـراحـى بـه مـوقـع را پـيـدا نـمـى كـنـنـد و آب مـرواريـد با تبديل شدن به آب سياه ، به كورى مطلق مى انجامد. در بسيارى از موارد نيز، عدم امكان بـررسـى مـنـظـم چـشـمـان افـراد، مـانـع از تـشـخـيـص بـه مـوقـع و زودرس بـيـمـاريـهـاى مـنـجـر بـه كـورى مـى شـود و اغـلب ، بـيـمـار در مـراحـل حـاد بـيـمـارى خود از وجود آن آگاه مى شود، در نتيجه ، درمان در اين مرحله نتيجه بخش نمى شود و فقط وقفه اى در سير بيماريهايى كه به نـابـينايى مطلق مى انجامند، ايجاد مى كند. همچنين در موارد زيادى ، به علت نبود دارو يا مسامحه افراد بيمار در اجراى دستورات پزشك ، بيماريهاى خطرناكى همچون آب سياه ، بسرعت به كورى منجر مى شوند.
شـايـان ذكـر اسـت كه عامل ژنتيك مهمترين عامل بروز نابينايى در جهان است و هنوز شيوه يا داروى مؤ ثرى براى پيشگيرى يا درمان نابينايى ارثى كـشـف نـشده است . اما مى توان از طريق آموزش و كنترل خانواده براى جلوگيرى از ازدواجهاى نامناسب و رعايت امور بهداشتى در دوران باردارى ، موجب كاهش ميزان بروز نابينايى ارثى شد.
از نـظـر آمـار، شـمـار نـابـيـنـايـان در روسـتـاهـا بـيـشـتـر از شـهـرهـاسـت . كـارشـنـاسـان عـلل ايـن امـر را نـارساييهاى بهداشتى و درمانى ، محدود بودن سطح سواد روستاييان ، استفاده آنان از آب گرم چشمه هاى غير بهداشتى ، استفاده از وسايل شخصى ديگران ، سرمه آلوده كشيدن و... بر شمرده اند.
هـمـان طـور كـه ذكـر شـد، بـسيارى از موارد نابنايى قابل پيشگيرى است و شمار ديگرى نيز با روش بيماريابى ، مراجعه به موقع به پزشك ، تشخيص صحيح بيمارى و درمان مناسب و تحت نظر قرار دادن بيمار، بروز نخواهند كرد.
در اين راستا، اقدامات چند جانبه زير ضرورى است :
افـزايش ميزان توان اقتصادى جامعه ، ارتقاى سطح آموزش پزشكى در كل جامعه و ايجاد شرايط مناسب براى درمان آگاه كردن افراد جامعه از بروز خـطـرات احـتـمـالى در مـحـيـطـهـاى كـار، درس ، زنـدگـى ، طـرح برنامه هاى آموزشى مناسب براى كودكان و نوجوانان در اين ارتباط، افزايش شمار متخصصان مربوطه و افزايش ميزان امكانات درمانى و بيمارستانى لازم و...
ويژگيهاى روانى - اجتماعى افراد نابينا
نگرش جامعه نسبت به روشندلان و همچنين برداشت آنها نسبت به خود كه بطور طبيعى متاءثر از برخورد جامعه و فرهنگ حاكم است ، نقش بسيار مهمى را در چـگـونـگـى تـشـكـيل انگيزه ها و توسعه و رشد استعدادهاى افراد نابينا دارد. بنابراين ، جامعه ، مدرسه و خانواده مسئوليت خطيرى را در زمينه ايجاد و تقويت انگيزه هاى رشد براى آنان به عهده دارند.
وجـود الگـوهاى رفتارى سازنده براى افراد نابينا، نقش بسزايى در آگاهى آنان و جهت دار شدن و تحقق يافتن انگيزه هاى اين افراد دارد. پدران و مـادرانـى كـه بـا فـرزنـد نـابـيـنـايـى خـود هـمـچـون كـودكـى سـالم رفـتـار مـى كـنـنـد و از او نـيـز انـتـظـار رفـتـار معمول و معقول را دارند، زمينه هاى رشد طبيعى استعدادهاى ذهنى و مهارتهاى حسى و حركتى و همچنين ، زمينه پرورش ظرفيت عاطفى كودك خود را فراهم مـى آورند. در مقابل ، والدينى كه به محض روبرو شدن با فرزند نابيناى خود، همه دريچه هاى رشد و پيشرفت را بر او بسته مى پندارند و به شيوه خلاق و موثر با او رفتار نمى كنند، مانع ايجاد انگيزه هاى رشد در فرزندشان مى شوند.
مـسـلم اسـت كه براى ايجاد و پرورش انگيزه و قواى حسى و حركتى در كودكان نابينا، بايد از حواس جانشين نظير حس شنوايى ، استفاده كرد. در هر حـال ، بـاز پـرورى افراد نابينا، بدون داشتن شناخت كامل و دقيق از ويژگيها و تواناييهاى آنان ، امرى مطلوب نيست ، به همين علت ، براى تهيه هر نوع برنامه آموزشى و پرورشى براى افراد نابينا، بايد تصويرى گويا و صحيحى از آنان در اختيار داشت .
در بـررسـى وضـعـيـت روانـى - اجـتـمـاعـى نـابـينايان ، عوامل فراوانى دخالت دارند كه مى توان به موارد زمان وقوع نابينايى ، ميزان و چگونگى نابينايى ، شرايط ذهنى فرد نابينا و شرايط خانوادگى و محيطى او اشاره كرد.
كودكى كه نابينا به دنيا مى آيد، هيچ انتظارى براى ديدن دنياى خارج ندارد و هيچ تعجبى نيز از اين كه نمى بيند، نمى كند، زيرا او مرزى را بين ديـدن و نـديـدن نـمـى شـنـاسـد. در واقـع ، افـراد بينا هستند كه شاهد نابينايى كودك مى باشند. هر بيننده اى به فراخور بينش خود، برداشتى از نابينايان دارد و براساس آن ، نظرى مى دهد كه شخصيت وجودى نابينا را در هاله اى از ابهام و تيرگى فرو مى برد.
افراد بينايى كه پس از كسب تجارب بصرى ، بنا بر عللى ، بينايى خود را به تدريج يا بطور ناگهانى از دست داده اند، از ويژگيهاى روانى - اجـتـماعى خاصى برخوردارند، زيرا پذيرش واقعيت نابينايى براى كسى كه مدتى طولانى با قدرت چشم و حتى با اشاره چشم ، با دنياى خارج ارتـبـاط بـر قـرار كرده و امر خود را همواره به شيوه هاى معمولى انجام داده است ، بسيار دشوار مى باشد. نابينا شدن يك فرد بينا - بخصوص در سـن بـزرگـسـالى - مـوجـب گـسـيـخـتـگـى ارتـبـاطـات وى بـا مـحـيـط خـارج مـى شـود و دگـرگـونـى عـظـيـمـى را در تـمـام آنـچـه فـرد در طول حيات خويش ساخته و پرداخته است ، به وجود مى آورد.
بـيـنـايـى كـه بـه دنـياى نابينايان پا مى گذارد، ابتدا امنيت روانى - عاطفى خود را از دست مى دهد، حتى در آغاز نابينايى ، اعتمادش نسبت به ساير حـواس خـود يـعـنـى شـنـوايـى ، بـويـايـى ، چـشـايـى و لامـسـه ، كـمـتـر مـى شـود و در تعادل حركتى و مهارتهاى روزمره نيز دچار مشكل مى گردد. به علت آن كه چشم اندام مهمى براى تماس انسان با دنياى ملموس است ، تماس عينى فرد مـبـتـلا بـه نـابـيـنايى ، با محيط خارج مختل مى شود و او نه تنها آنچه را كه مى خواهد با اراده خود ببيند، ديگر نمى تواند ببيند، بلكه از دريافت مـجـمـوعـه هـاى اطـلاعـاتـى كـه تـوسـط قـوه بـيـنـايـى حـاصـل مـى شـونـد، مـحـروم مـى مـانـد. هـمـچـنـيـن ، در امـنـيـت اقـتـصـادى ، اسـتـقـلال اجتماعى ، كفايت شغلى و حرفه اى و مناسبات اجتماعى وى ، تحولى بزرگ صورت مى گيرد. در نتيجه ، ميزان اعتماد به نفس اين فرد كم مـى شـود و احـسـاس مـى كـنـد كـه انگشت نماى جمع شده است و ديگر نمى تواند در خلوت خويش باقى بماند و اهداف و برنامه هاى خاصى را براى زنـدگـى اش تـدوين كند. به عبارت ديگر، افرادى كه بينايى خود را در بزرگسالى از دست مى دهند، تصور مى كنند كه زندگى شان به پايان رسـيـده اسـت . در واقـع ، اين تصور بسيار اشتباه مى باشد، زيرا زندگى شخص مذكور به گونه اى تغيير يافته است . بايد اين گونه تصور كـرد، فـردى نـابـيـنـا مـتـولد شده است و زندگى نابينايى وى آغاز شده و اين امر شروع حركتى به سوى زندگى بينايى است و اين راه نيز چندان طـولانـى نـيست و فقط رهروى صبور و مقاوم و مرشدى آگاه و توانا مى خواهد. در واقع ، اعاده تمام آنچه فردى بينا با نابينا شدن از كف مى دهد، با كوشش و جديت مستمر و آگاهانه او امكان پذير است . تاريخ انسانهاى بزرگ را سراغ دارد كه با وجود محروم بودن از نعمت بينايى به مدارج عالى علمى و اخلاقى نايل گشته اند. ابوالعلا معرى ، طه حسين ، آيه الله العظمى حاج سيد عبد الهادى شيرازى از مراجع تقليد در نجف و مرحوم دكتر محمد خزائلى از جمله اين انسانهاى بزرگ بوده اند.
ايـجـاد نـگـرشـهاى مثبت ميان افراد نابينا و اجتماع ، اعاده امنيت روانى - عاطفى ، تربيت مهارتهاى انسانى و لازم در استفاده از تجهيزات ويژه ، تربيت حـواس جـانشين به جاى حس بينايى (بخصوص شنوايى كه در فقدان حس بينايى از اهميت شايانى برخوردار است )، اعاده سهولت برقرارى ارتباط اجتماعى ، ايجاد تسهيلات رفاهى ، آموزشى و عملكردهاى ضرورى و حياتى در زمينه تعليم ، تربيت و توانبخشى نابينايان محسوب مى شوند. فقط در سايه تحقق اين گونه / كه مى توان شاهد رشد طبيعى و موفقيتهاى روزافزون شغلى و اجتماعى افراد نابينا بود.
امـروزه ، ديـگـر نـابـيـنـايـان سـرزمـيـن اسـلامـى عـزيـز مـا در رسـيـدن بـه مـدارج عـالى تـحـصـيـلى و اسـتـقـلال اجـتماعى ، مانعى بر سر راه خود نمى بيند. ما همه ساله شاهد حضور گسترده دانشجويان نابينا در رشته هاى گوناگون دانشگاهى كشور هـسـتـيـم . تـوجـه و عـلاقـه روزافـزون جـوانـان نـابـيـنـاى جـمـهـورى اسـلامـى ايـران در هـمـه صـحنه هاى زندگى ، آمادگى براى انجام صدها نوع شـغـل حـرفـه اى و نـيـمـه حـرفـه اى و تحصيل آنها در رشته هاى مختلف علوم ، گامهاى پربركتى در تغيير نگرش مردم - بخصوص والدين كودكان نابينا - نسبت به نابينايان مى باشند.
امروزه ، صدها جانباز نابيناى انقلاب اسلامى ، شهيدان زنده اى كه چشمانشان را در راه ايمان و حراست از دستاوردهاى عظيم انقلاب شكوهمند چشمانشان را در راه ايـمـان و حـراسـت از دسـتـاوردهـاى عـظـيـم انـقلاب شكوهمند اسلامى و مرز و بوم ميهن عزيز خود تقديم كرده اند، با روحيه اى قوى ، ايمانى سـرشـار، اراده اى خـلل نـاپذير و عزمى راسخ و دشمن شكن ، مايه افتخار و بركت هستند. كسانى كه نشان دادند در ستيز با دشمن و كفر، هيچ حزن و سـسـتـى بـه خـود راه نـمـى دهـنـد و بـراى اثـبـات حـقـانـيـت خـويـش و اداى شـهـادت ، چـشـمـان خـود را در صـحـنـه پـيـكـار حـق عـليـه بـاطـل بـراى هـمـيـشه به يادگار گذاشته اند، آنان كه مى توانند با وجود همه دردها، مصيبتها و گسستگيهاى روانى و اجتماعى ، درجهت سازگارى و اسـتـقـلال زيـسـتـى ، بـر مـشـكـلات و مـوانـع مـوجـود غـلبـه كـنـنـد. وجـود ايـن عـزيـزان در صـحـنـه اجـتـمـاع ، از عوامل مؤ ثر در ايجاد بازخوردهاى صحيح جامعه نسبت به آنها است .