زندگینامه
تاریخ وقوع:
اول خلافت عثمان بن عفّان (23 ق)
عثمان بن عفان (زاده ۵۷۶ و درگذشته ۶۵۶ میلادی) سومین خلیفه مسلمانان پس از درگذشت محمد، پیامبر اسلام بود. او از سال ۲۳ تا ۳۵ هجری قمری مصادف با ۶۴۴ تا ۶۵۶ میلادی بر سرزمینهای اسلامی و فتوحات جدید خود زمامداری نمود. عثمان از تیره مکی و ثروتمند ابوالعاص (نام پدربزرگش) از خاندان بنی امیه بود. او دعوت محمد را پذیرفت و مسلمان شد. عثمان در شمار مهاجران به حبشه بود، اما به زودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد. وی در مدینه به ترتیب با دو دختر محمد ام کلثوم و رقیه ازدواج نمود و لذا به ذوالنورین مشهور گشت. در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به او بوده و کاتب وی به شمار میآمد. در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود. در زمان او بسیاری از سرزمینهای خاورمیانه امروزی مانند قفقاز، خراسان، کرمان، قبرس و قسمتهایی از شمال آفریقا فتح شد. عثمان ۴۹ روز آخر عمر خود را در محاصره مخالفین و معترضین خود بود که نهایتاً به قتل او انجامید. عثمان همچنین نسخهای رسمی از قرآن را جمعآوری و به ثبت رسانید. پس از قتل عثمان اختلافات گروههای مسلمانان و سرزمینهای متحده اسلامی (مثل شام، عراق، حجاز و مصر) بیشتر شد، این ناسازگاریهای سیاسی و دینی منجر به درگیریهایی موسوم به فتنه اول و دوم گردید.
عثمان خانواده توانگری داشت و خود بازرگانی دارا بود. هنگامی که محمد اندرزگویی و دعوت به اسلام را در مکه آغاز کرد، عثمان سریعاً دشمنی و کینهجویی قبیله بنی امیه را علیه محمد برانگیخت اما حدود ۵ سال بعد کیش خود را به اسلام تغییر داد. عثمان پس از دوستی با محمد در میان مسلمانان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی از افراد سطح بالا به شمار میرفت. او در مقایسه با دیگر صحابی فعالیت کمتری از خود بروز میداد و کمتر در فعالیتهای مسلمانان شرکت میکرد. عثمان به ندرت پیشنهادهای نوآورانه ارائه میداد ولی با این وجود در نخستین سالهای تاریخ اسلام وی شخصی مطیع و منفعل و نظراتش با تصمیمات جمعی مسلمانان همسو بود. در دوران زمامداری نیز عثمان سیاستهای خلیفه پیش از خود (عمر) را ادامه داد هر چند از لحاظ شخصیتی اقدامات و خط مشی او به اقتدار و زورمندی عمر نمیرسید.
پس از قتل عمر در سال ۶۴۴ میلادی، عثمان به عنوان جانشین او انتخاب شد. این انتصاب به وسیله یک شورا که عمر پیش از مرگ تعیین کرده بود، انجام گردید. برخی رقبای قدرتمندتر عثمان همانند علی (با توجه به شرایط) از جانشینی صرفنظر کردند و نهایتاً با نوعی مصالحه و توافق، عثمان خلیفه مسلمان گردید. عثمان به نوعی نماینده قبیله بنی امیه بود، دودمانی که در دوران محمد از شهرت و قدرتش کاسته شده بود و در دوران حکومت عثمان قصد احیای دوران طلایی و کسب قدرت و نفوذ سابق خود را داشت. عثمان در طول حکمرانی خود از اقوام و همچنین قبیله بنی امیه در انتصابات خود استفاده میکرد و این بعدها منجر به اعتراضات و شورشهای مختلف گردید.
عثمان همانند زمامداران پیشین، سیاست فتح و تسخیر کشورها را ادامه داد و به شکلی باثبات و بامداومت گستردگی امپراتوری اسلام را بیشتر کرد. در نبردهای عصر عثمان هزینههای نظامی و جنگ، بیشتر از غنائم حاصله از آنها بود.
شیعیان معتقد هستند در رویداد غدیر خم محمد، علی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود لذا ابوبکر، عمر و عثمان را سزاوار حکومت پس از محمد نمی دانند.
دوران محمد
عثمان از اولین اسلامآورندگان السابقون بود. وی از طایفهٔ بنیامیه و یکی از تجار و ثروتمندان مکه بود. او در میان خاندانی که قریب به اتفاقشان مخالف اسلام بودند، به اسلام گروید و در شمار مهاجران به حبشه بود، اما بهزودی به مکه بازگشت و دوباره به مدینه مهاجرت کرد.
عثمان در لغت به معنی مار یا بچه مار است.
پس از مرگ رقیه در سال دوم هجری، عثمان با ازدواج با دیگر دختر محمد به نام امکلثوم در سال سوم هجری ازدواج کرد و با این ازدواج روابطش با محمد را دوباره مستحکم کرد. برخی به سندیت این ازدواج مشکوک هستند، اما دانشنامه اسلام بر طبق نسخهٔ خطی از ابن لهیه، نظر آنان را رد میکند. علاوه بر آن، ازدواج با فردی سرمایهدار اهل مکه مانند عثمان مزایای فراوانی برای امکلثوم داشته است.
به دلیل ازدواج عثمان با دو دختر محمد اهل تسنن به عثمان ذوالنورین یعنی صاحب دو نور میگویند.
شیعیان معتقد هستند در رویداد غدیر خم محمد، علی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود لذا ابوبکر، عمر و عثمان را سزاوار حکومت پس از محمد نمی دانند.
به خلافت رسیدن عثمان
عمر در آخرین روزهای عُمر خود، شش تن از صحابیان را مأمور نمود در مدت سه روز خلیفه مسلمانان را تعیین کنند. این شش نفر عبارت بودن از:
علی بن ابیطالب
عثمان بن عفان
عبدالرحمن بن عوف
زبیر بن عوّام
طلحة بن عبید اللّه
سعد بن ابیوقاص
بنوشته تاریخ یعقوبی عمر ابو طلحة بن زید بن سهل انصاری را بر این کار گماشت و گفت: اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن».
بنوشته یعقوبی در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی و عثمان مردّد شد. عبدالرحمن از علی پرسید: اگر با تو بیعت کنیم آیا حاضر میشوی به کتاب خدا و سنت رسول الله و به شیوة دو خلیفة پیشین رفتار کنی؟ جواب علی به عبدالرحمن این جمله بود که :به کتاب خدا و سنت رسول الله عمل خواهم کرد. عبدالرحمن همین سؤال را از عثمان کرد و عثمان جواب مثبت داد و همه شرایط را پذیرفت و لذا او به خلافت رسید.
دوران خلافت
از کارهای عثمان جمعآوری قرآن و بوجود آوردن نسخهٔ واحد برای قرآن بود که در زمان خلیفهٔ اول با نظارت و اجماع صحابه صورت گرفت. در دوران خلافت او، قلمرو تصرفشده توسط مسلمانان به اوج خود در دوران خلافت رسید، این بزرگ شدن قلمرو اسلامی باعث بوجود آمدن مسایل تازهای در نحوهٔ تعامل جامعهٔ اولیهٔ اسلامی و قلمروهای تازه بدست آمدهٔ اسلامی شد که عثمان که در آن زمان به پیری رسیده بود، نتوانست بهخوبی از عهدهٔ این امر بربیاید. در زمان او دامنهٔ قلمرو اسلامی به بلخ و قبرس رسید. او برای کنترل بیشتر اعضای خاندان خود را به امیری فرستاد.
این روش حکومت مخالفتهای زیادی را برانگیخت. مخالفان او، عثمان را به خویشاوندسالاری و فساد متهم میکردند. سر دسته مخالفان او عایشه، همسر پیامبر و دختر ابوبکر، و علی داماد محمد بودند. علی حداقل به لحاظ معنوی سردستهٔ مخالفان عثمان بود. در دوران خلافت عثمان، علی به همراه صحابهٔ دیگری از محمد از جمله طلحه و زبیر از منتقدان عثمان بودند. او عنوان میداشت که عثمان از سنت پیامبر دچار انحراف شدهاست. مهمترین موارد اختلاف با عثمان بر سر اجرای حدود اسلامی بود. علی اصرار داشت که حدود الهی باید اجرا شود. از جمله در قضیهٔ شربنوشی ولید، حاکم کوفه، که گفته میشود حد به دست خود علی اجرا شد. او در امور سیاسی حداقل به لحاظ معنوی نیز از سرکردگان مخالف عثمان شناخته میشد. در قضیه تبعید ابوذر با وجود ممنوعیت تعیین شده توسط عثمان او با فرزندانش ابوذر را بدرقه کرد.
غنایم بدستآمده از مناطق فتحشده در زمان عثمان چندان زیاد نبود. لشکریانی که در این فتوحات شرکت داشتند، به عثمان اعتراض کردند که چرا غنایم را که از نظر آنان تماماً باید به کسانی که در جنگ تعلق میگرفت را تماماً بین آنها تقسیم نکرده و بخشی از آن را به والیان شهرها و قوم و خویش خود داده است و از غنایم در ساخت موارد عامالمنفعه استفاده برده است. البته این روش، پیشتر توسط عمر نیز اجرا میشده است. دانشنامهٔ اسلام بر این باور است که این اقدام عثمان تنها راهی برای سرمایهدار کردن قوم و خویشش نبوده، بلکه اقدامی هوشمندانه برای اختصاص دادن بخشی از غنایم برای امورات مناطق بوده است. البته این اقدام با رویهٔ اختصاص دادن تمامی غنایم به جنگجویان مشارکتکننده در فتوحات، تناقض دارد.
ضرورت کمکم ایجاب میکرد که امپراطوری اسلامی به فکر یک سازمان اداری منسجم همانند مدلهای مشابه در کشورهای بیزانس و ایران بیفتد. البته این مهم در زمان عمر تا حدودی طرحریزی شده بود و بعدها توسط سلسلهٔ امویان گسترش یافت و در دوران عباسیان شکوفا گردید. این سیستم جایگزین ساختار سنتی و نامناسب و آشوبزای ملوکالطوایفی اعراب بود. دانشنامه اسلام مینویسد گرچه سرزنشهایی به وی میشد که نمیتواند روش مناسب برای اجرای این طرح را پیدا کند و یا از پس این کار بر نمیآید، اما طرح وی طرحی مناسب بود و همان اهداف طرح عمر را دنبال میکرد. علاوه بر آن، بحرانهای اقتصادی ای که به خاطر سرمایهداری ناگهانی اعراب به وجود آمده بود باعث شد که عثمان به این فکر بیفتد که مبلغی از مستمری جنگجویان را کم کند و به موارد دولتی تخصیص دهد. این مهم باعث بروز نارضایتیها از وی شد.
دورهٔ خلافت عثمان از لحاظ تاریخی به دو دورهٔ شش سالهٔ خوب ۲۹–۲۳ هجری و دورهٔ هرج و مرج و بیقانونی ۳۰–۳۵ هجری تقسیم میشود. علت این تغییرات به صورت افسانهوار بهعلت افتادن خاتم (انگشتر) محمد از دست عثمان در چاه اریس در سال ۳۰ هجری دانسته میشود. در همین دوران، اولین آشوبها در امت اسلامی در منطقهٔ عراق که از بحران اقتصادی رنج میبرد شروع گردید. ابوذر غفاری که از اولین سادهزیستان در اسلام بود، در این دوران به همراه اهل خانوادهاش به شام تبعید شد و بعد از آن به ربذه فرستاده شد و در آنجا بهعلت فقر و تنگدستی درگذشت. گرچه در مورد شخصیت وی اغراق شده است، اما وی بهعنوان شخصیتی سادهزیست و با تقوا در برابر رویکرد تجملی دوران عثمان مطرح است.
شورش
عثمان به بنیامیه که قوم و خویشش بودند بیش از حد امتیاز میداد، به طوری که نفوذ آنان روی وی سبب شد که با صحابهٔ محمد مانند ابوذر غفاری، عبدالله بن مسعود، و عمار بن یاسر بدرفتاری کند. این موضوع و مسائل دیگر خشم مردم در مناطق مختلف حکومت اسلامی را در سالهای ۶۵۰ و ۶۵۱ میلادی برانگیخت. بعد از اینکه مروان بن حکم عموزادهٔ عثمان به عنوان مشاور وی انتخاب شد، تسلط مروان بر وی باعث اعتراض بسیاری از صحابهٔ محمد بهخصوص اعضای شورای انتخاب عثمان گردید. بسیاری از آنان به عثمان اعتراض نموده و حمایت خود را از وی قطع کردند.
اوضاع در کوفه در سال ۳–۳۲ هجری /۴–۶۵۲ میلادی بدتر گردید. قاریان کوفه که تفکرات مذهبی و سیاسی مخالف عثمان داشتند و عناصری مشکوک در بین آنها وجود داشت، با وجود اینکه اقدامات سیاسی فراوانی در مقابله با آنان انجام شده بود، توانستند زمینهٔ عزل سعید بن عاص، والی کوفه را فراهم کرده و ابوموسی اشعری والی پیشین بصره را که زاهد بود و تفکرات مخالف عثمان داشت، امیر خود کنند. از آن به بعد، کوفه از کنترل حکومت مرکزی خارج شد.
در مصر، شورشهایی به سرکردگی محمد بن ابی حذیفه (پسر خواندهٔ عثمان) که در سنین جوانی بود صورت گرفت و عبدالله ابن ابی سرح که والی مصر بود، در مقابل این شورشها تسلیم گردید. به نظر میرسد که عمروعاص پس از اینکه از امارت مصر عزل شده بود و به فلسطین رفته بود، پنهانی این شورشها در مصر را تحریک میکرد. نقش این شورشها در مصر باید پررنگتر از آنچه که تصور میشود بوده باشد. ابن لیه نیز در کتاب خود شورش مصریان را مورد بررسی قرار داده و معتقد است که تعداد مصریان در میان افرادی که خانهٔ عثمان را محاصره کرده بودند، بیش از گروههای دیگر بوده است. شورشها بالا گرفت و معترضان از سه ناحیهٔ مختلف به مدینه آمدند. اولین گروهی که رسیده بود، مصریان بودند که سر کردهٔ آنان عبدالرحمن بن عدیس بود، این گروه روز جمعه به مسجدالنبی رفتند تا نماز جمعه را بخوانند. در این هنگام شورشیان با عثمان روبرو گردیدند و اعتراضات شدیداللحنی به وی کردند. عثمان با رویکردی صلحآمیز و آشتیجویانه، قول داد که تمامی اقدامات قبلی خود را لغو کند و والیان مناطق را عوض کند. معترضان راضی شدند و به سمت مصر بازگشتند. اما در تپههای شن اریس، قاصدی از سوی عثمان را یافتند و به وی مشکوک شدند و طی بازجویی از وی، نامهای را یافتند که در آن به عبدالله بن ابی سرح دستور کشتن یا مثلهکردن سران شورشگران مصر داده شده بود.
وی که در ابتدا حکم مجازات شورشیان را صادر کرده بود، وقتی که توسط پیک سریعی که توسط عبدالله بن سعد فرستاده شد، از قصد شورشیان آگاه شد، از آنجایی که بهدلیل احتمال بازشدن راه برای خشونت دیگر قشرها، تمایلی به پذیرش شورشیان نداشت، به دیدار علی رفته و از او خواست که با شورشیان دیدار کرده و آنها را وادار کند که به شهر و دیارشان بازگردند. عثمان ضمن اینکه خود را از این به بعد ملزم به پیروی از توصیههای علی میکرد، به وی اختیار تام داد تا هرگونه که میخواهد با شورشیان مذاکره کند. علی به وی یادآوری کرد که قبلاً هم با وی در این مورد صحبت کردهبود، ولی عثمان ترجیح دادهبود که از مروان بن حکم و بنیامیه حرفشنوی کند. عثمان قول داد که از این پس، از آنان روی گردانده و از علی حرفشنوی کرده و دستور داد که دیگر انصار و مهاجران به علی بپیوندند. او همچنین از عمار خواست که به این گروه بپیوندد ولی وی این پیشنهاد را رد کرد.
بر طبق روایت محمود بن لبید بن عقبه اوسی، تاریخنگار معاصر، اعضای این گروه از مهاجرین (بهجز علی) شامل سعید بن زید، ابوجهم عدوی، جبیر بن مطعم و حکیم بن حزام و از بنیامیه شامل مروان بن حکم، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن عتاب بن اسید، از انصار به سرکردگی محمد بن مسلمه و شامل ابواشید و ابوحمید ساعدی، زید بن ثابت و کعب بن مالک و همچنین شامل نیار بن مکرز اسلمی و در کل نزدیک به ۳۰ نفر بودند.
قتل عثمان و عواقب آن
سر انجام عثمان در سال ۳۵ هجری توسط معترضانی از کوفه، مصر و بصره کشته شد. کشته شدن او باعث انشقاق شدید جامعه مسلمانان بعد از او شد. کشته شدن او نقطه عطفی در جامعه مسلمانان بود و عملاً پایان یکپارچگی مسلمانان و شروع جنگهای داخلی بین آنان بود. مهمترین نقطه اختلاف این بود که آیا قتل عثمان عادلانه بود؟ آیا او از دستورهای اسلام منحرف شده بود؟ اگر چنین بود آیا شایسته قتل بود؟ پس از عثمان، علی به خلافت رسید که دوران خلافت او مصادف با جنگهای داخلی زیادی بین مسلمانان شد.
عثمان به دلیل اینکه نمیخواست شان خود را به عنوان خلیفه کم کند، با درخواستهای مبنی بر کناره گیری از خلافت مخالفت مینمود. مدت محاصره عثمان (در سال ۳۵ هجری/ژوئن ۶۵۶ میلادی) در منابع، زمانهای متعددی گزارش شده و تعدادی از محاصره کنندگان به سرکردگی محمد بن ابی بکر به خانه اش توانستند وارد شوند. البته دقیقاً معلوم نیست که وی به عثمان ضربت وارد کرده باشد یا نه و منابع افراد متعددی را به عنوان کشندگان عثمان نام میبرند. عثمان که در حال خواندن قرآن بود، مورد ضربت قرار گرفت و خونش بر صفحه قرآن ریخت. نائله بنت فرافصه از قبیله کلبیه که همسر عثمان بود نیز زخمی گردیده و خانه را نیز مورد غارت قرار دادند. جسد عثمان به صورت بسیار مخفیانه و شبانه با تشییع همسر و دوستان نزدیکش دفن گردید. همچنین برخی منابع حاکی از آن است که فرمان قتل عثمان را عایشه صادر نمود است. سپاه معاویه که برای کمک به عثمان فرستاده بود، در نیمه راه خبر مرگ عثمان را شنیدند و سریعاً به شام بازگشتند. در منابع این عمل فرستادن سپاه از سوی معاویه، عملی ریاکارانه معرفی گردیده است. در منابع آمده که شورش گران مصر به سرکردگی ابن عدیس از سوی معاویه مورد تعقیب قرار گرفتند و زندانی شدند. اما ابن عدیس فرار کرد اما دوباره بازداشت شد و توسط لشکریان معاویه کشته شد.
از این زمان به بعد اتحاد سیاسی و مذهبی اسلام از بین رفت و جنگهای داخلی و تفرقه آغاز گردید. دوران خلافت عثمان و قتل وی نقطه عطفی در تاریخ اسلام شد و از این رو حائز اهمیت است که قتل وی به علت این بود که در شایستگی اش اختلاف ایجاد شده بود. دانشنامه اسلام بر این باور است که آنچه مخالفان عثمان به عنوان نالایق بودن وی مطرح میکنند، بیشتر شخصیت متوسط و معتدل اوست. این واقعه روایات زیادی از تاریخ و به خصوص ادبیات تاریخی را به خود اختصاص داد و این روایات این واقعه را در رده فتنه قرار میدهند.
در نگاه شیعیان
مسئله حکومت و قتل عثمان، یکی از اختلافات عمده شیعیان و سنیها است. در ادبیات شیعه برخی عثمان را به «اشرافیگری» و «تجملگرایی» متهم میکنند.
قبر عثمان
عثمان در شمال شرقی بقیع دفن شده است. به نوشته تاریخ طبری قبر عثمان در آن زمان در گورستان حش کوکب (یهودیان) دفن شد، و قبر عثمان در این قبرستان محلی است که بعداً به بقیع الحاق شده است این قبر در فاصله ۱۳۵ متری قبر «شهداء الحرة» قرار گرفته است، با این وصف امروزه قبر عثمان در قبرستان بقیع است.