برخي شباهت هاي حضرت زهرا و حضرت مهدي سلام الله عليهما با يكديگر
تاریخ وقوع:
شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنا به روايتي (11 ق)
↵
برخي شباهت هاي حضرت زهرا و حضرت مهدي سلام الله عليهما با يكديگر
1- حضرت زهرا سلام الله عليها نور اهل آسمان و حضرت مهدى (عج) نور اهل زمین است
الف) حضرت زهرا سلام الله عليها نور اهل آسمان است
در بخشى از یک حدیث طولانى و زیبا، پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
ثم أظلمت المشارق و المغارب، فشکت الملائکة إلى الله تعالى أنْ یکشف عنهم تلک الظلمة. فتکلم الله جلّ جلالُه کلمةً فخلق منها روحا ثُمّ تکلَّم بکلمةٍ فخلق من تلک الکلمة نورا، فأضاءت النور إلى تلک الروح و أقامها مقامَ العرش فزهرت المشارق و المغارب فهی فاطمة الزهراء و لذالک سمیت الزهراء لأنَّ نورها زهرت به السماوات.(1)
چون به واسطه نور او، آسمان ها روشن شد.
ب) حضرت مهدى (عج) نور اهل زمین است
مفضل بن عمر مى گوید:
از امام صادق عليه السلام شنیدم که فرمود: «ربّ الأرض» در آیه «وأشرقت الأرض بنور ربّها»(2) یعنى امام الارض «مراد امام زمین است.» پرسیدم: «وقتى حضرت خروج کند چه مى شود؟».
فرمود: «در آن روز، مردم، از نور خورشید و ماه، بى نیاز مى شوند و به نور امام عليه السلام اکتفا مى کنند.(3)
خورشید و ماه بى نیاز مى شوند.(4)
دلیل این مطلب، روایتى است که باز خود مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل مى کند که فرمود:
إذا قائمنا قام، أشرقت الأرض بنور ربّها و استغنى العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمة....(5)
خورشید بى نیاز مى شوند و ظلمت به طور کلى از بین مى رود.
2- حضرت زهرا سلام الله عليها خیرة الأحرار و سیدة النساء، مادر حضرت مهدى (عج) خیرة الإماء و
جابر جعفى مى گوید:
از امام باقر عليه السلام شنیدم که فرمود: عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین عليه السلام عرض کرد: «اسم مهدى عليه السلام چیست؟». حضرت فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از من تعهّد گرفتند که نام او را بیان نکنم تا خداوند، به او، اجازه قیام بدهد».
عمر گفت: «پس اوصاف او را بگو». حضرت فرمود: «او، جوانى است میانه، صورتش بسیار زیبا، با موهاى زیبایى که بر شانه هایش مى رسد و نور صورتش بر سیاهى محاسن و موهاى سرش غلبه دارد».
آن گاه حضرت فرمود: «پدرم فداى فرزند بهترین کنیزان(6)».
عبدالرحیم قیصر مى گوید: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «این جمله امیرمؤمنان عليه السلام : "بأبی ابن خیرة الإماء" آیا منظور، فاطمه است»؟ حضرت فرمود: «همانا فاطمه بهترین و برگزیده زنان آزاده است(7)».
یخفى على الناس ولادته...(8)؛ آن، فرزند سرور کنیزان است که تولدش بر مردم مخفى مى ماند».
امام صادق عليه السلام با معرفى حضرت مهدى (عج) مى فرماید:
هو الخامس من ولد ابنی موسى ذالک ابن سیدة الإماء....(9)
او، پنجمین امام پس از پسرم موسى کاظم است. او، فرزند سرور کنیزان است.
بنابرآن چه گفتیم، حضرت زهراسلام الله عليها خیرة الأحرار و حضرت نرجس خاتونسلام الله عليها خیرة الإماء و سیدة الإماء است.
3- سخن گفتن حضرت زهراسلام الله عليها و حضرت مهدى(عج) در شکم مادر
الف) حضرت زهراسلام الله عليها با مادر سخن مى گوید:
امام صادق عليه السلام مى فرماید:
«وقتى حضرت خدیجه سلام الله عليها با پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم ازدواج کرد، زنان مکه از او کناره گیرى کردند، (و او تنها شد) تا این که به حضرت زهرا سلام الله عليها باردار شد. در آن زمان بود که فاطمه، با او سخن مى گفت و از او مى خواست که صبر کند.(10)
ب) سخن گفتن حضرت مهدى(عج) در شکم مادر:
حضرت حکیمه خاتون، وقتى قضیّه شب تولّد را نقل مى کند، مى گوید:
امام عسکرى عليه السلام فرمود: «سوره قدر را بر نرجس خاتون بخوان.». شروع کردم به خواندن سوره قدر. پس آن طفل، در شکم نرجس خاتون، با من همراهى مى کرد و مى خواند آن چه من مى خواندم و بر من سلامى کرد. من ترسیدم.
امام، صدا زد: «اى عمه! از قدرت الهى تعجب نکن، که حق تعالى کودکان ما را به حکمت گویا مى گرداند و ما را در بزرگى، در زمین، حجت خود مى گرداند(11)».
4- حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت مهدى (عج) شفیع مؤمنان در قیامتند.
الف) حضرت زهراسلام الله عليها شفیع روز قیامت است:
روایات دلالت کننده بر مقام شفاعت زهراسلام الله عليها متعدد هستند(12). در این جا، به برخى از آن ها اشاره مى شود.
پیامبر اکرمصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
اى فاطمه! بشارت باد بر تو! نزد خداوند مقام محمودى دارى. در آن مقام، براى دوستداران و شیعیان خودت، شفاعت مى کنى و شفاعت تو پذیرفته مى شود.(13)
بلال بن حمامة مى گوید:
یک روز پیامبر اکرمصلي الله عليه وآله وسلم بر ما وارد شد در حالى که نور صورتش مثل ماه درخشان بود و خوش حال بود. عبدالرحمان بن عوف عرض کرد: «اى رسول خدا! این نور چیست»!؟ فرمود: «از طرف خداوند، بشارتى در مورد برادرم و پسر عمویم (على «ع») و دخترم آمد که به واسطه آن دو، مردان و زنان امّتم از آتش جهنم نجات پیدا مى کنند».(14)
شفاعت براى مادر شماست».(15)
ب) حضرت مهدى (عج) هم شفیع روز قیامت است:
در حدیثى، امیر مومنان على عليه السلام و جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل مى کنند که پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم مقامات ائمه عليه السلام را در روز قیامت بیان فرمود. مقام حضرت مهدى (عج) را این گونه بیان مى فرماید: امام مهدى (عج)، شفیع مؤمنان در روز قیامت است؛ چرا که اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمى شود مگر به کسى که خداوند بخواهد و به آن راضى باشد.(16)
5- مظلومیت حضرت زهراسلام الله عليها و حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
الف) ستم دیدگى حضرت زهراسلام الله عليها :
در زیارت آن حضرت مى خوانیم: «السلام علیک أیتها المعصومة المظلومة(17)؛ سلام بر تو اى پاک ستمدیده».
و «اللهم صل... و صلّ على البتول....المظلومة المقهورة»(18).
امیر مؤمنان على عليه السلام در ترسیم مظلومیّت همسرش مى فرماید:
إنَّ فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم لم تزل مظلومة، من حقها ممنوعة....(19)
فاطمه، دختر پیامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم ، همواره ستم دیده بوده و از حق خود محروم شد.
ب) او (عج) ستمدیده است:
امیر مؤمنان على عليه السلام در ترسیم مظلومیت و غربت فرزندش مهدى (عج) مى فرماید: «صاحب هذا الأمر الشریدُ الطریدُ الفریدُ الوحید(20)؛ صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنها است».
در حدیث دیگرى حضرت على عليه السلام تصریح مى کند به این که او غریب است:
سیأتى الله بقوم یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَهُ و یَملِکُ مَن هو بینهم غریب....(21)
کسى که در میان آنان غریب است، بر آنان حکومت مى کند.
امام کاظم عليه السلام مى فرماید: «هو الطرید الوحید الغریب(22)؛ او، همان رانده شده یکه و تنهاى غریب است».
حضرت، به حدّى مظلوم است که امام باقر عليه السلام مى فرماید: «اگر او را مى شناختند، او را تکه تکه مى کردند»(23).
همانند اذیت و آزارهایى که بر پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم پیش آمد، بر ایشان نیز وارد مى آید و بلکه بیش تر.(24)
مى گردند.(25)
فرزندش را مظلوم معرفى مى کند.
مرحوم میرجهانى مى گفت:
در عالم رؤیا، مادر مظلومم حضرت فاطمه صدیقه سلام الله عليها را دیدم و ایشان سه بیت شعر فارسى خواند، وقتى بیدار شدم فقط یک بیت را به یاد داشتم و آن بیت این گونه است:
دلى شکسته تر از من در آن زمانه نبود
|
در این زمان دل فرزند من شکسته تر است(26)
|
و بالأخره خود حضرت مهدى (عج) خود را مظلوم ترین فرد عالم معرفى مى کند.
حجة الاسلام حاج سیّد اسماعیل شرفى مى گوید:
به عتبات مقدّسه مشرف شده بودم و در حرم مطهر حضرت سید الشهداء عليه السلام مشغول زیارت بودم. چون دعاى زائرین در قسمت بالا سر حرم مطهر امام حسین عليه السلام مستجاب است، در آن جا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدى،ارواحنافداه، مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بى مثال آن بزرگوار روشن کند.
مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهان تاب جمالش ظاهر شد. گرچه در آن هنگام، حضرتش را نشناختم، ولى شدیدا مجذوب آن بزرگوار شدم. پس از سلام، از ایشان پرسیدم: «شما کیستید؟». آقا فرمود: «من، مظلوم ترین فرد عالم هستم.»! من، متوجّه نشدم و با خود گفتم: «شاید ایشان از علماى بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند، خود را مظلوم ترین فرد عالم مى داند». در این هنگام، ناگهان متوجّه شدم که کسى در کنارم نیست. این جا بود که فهمیدم، مظلوم ترین فرد عالم، کسى جز امام زمان، أرواحنا فداه، نیست و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم.(27)
بیایید با هم، این دو مظلوم را از مظلومیت بیرون بیاوریم.
6ـ علاقه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
علاقه و محبّت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها را در این نوشتار نمى توان بیان کرد و فقط به ذکر چند روایت بسنده مى کنیم:
حضرت رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در حدیثى، خطاب به امیرمؤمنان عليه السلام فرمود:
سفارش هایى به دخترم فاطمه کردم و به او گفتم آن ها را به شما بگوید. آن ها را حتمى بدان؛ چرا که او شدیدا راستگو هست.
سپس پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم او را به نزدیک خود خواند و سر او را بوسید و فرمود: «اى فاطمه! پدرت، فداى تو باد»!(28)
در حدیث دیگر فرمود: «پدر و مادرم فداى تو باد»!(29)
صمیم قلبه و فلذة کبده...و حبیبة المصطفى.(30)
محبوبه مصطفى.
علاقه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم به حضرت مهدى (عج)
پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم با معرفى حضرت مهدى (عج) مى فرماید:
بأَبی و أُمّی سَمِیِّی و شبیهی و شبیهِ موسى بن عمران، علیه جُیُوبُ النُّورِ یَتَوقَّدُ من شُعاعِ القُدسِ.(31)
از نور گرداگرد او را فرا گرفته. اشعه انوار قدسى از او ساطع است».
اى گل محبوب خاتم، با خدا همراه و محرم
|
با دلى سوزان ماتم، بهر مادر گشته پرغم
|
سوزد از هجر تو عالم، اى گل زهرا کجایى؟
|
بیا اى زاده زهرا، تویى نور دل طه(32)
|
پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در حدیثى دیگر مى فرماید:
طوبى لمَنْ لقیه و طوبى لمَنْ أحبّه و طوبى لمَنْ قال به.(33)
خوشا به حال کسى که به او معتقد باشد!
آن قدر او محبوب پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم است که در دعاى عهد بعد از دعاهاى متعدد براى وجود مقدس او و براى فرجش، مى خوانیم: «اللّهُمَّ و سُرَّ نبیَّکَ محمّداً بِرُؤیَتِه(34)؛ خدایا! خوش حال کن پیامبرت محمد را به واسطه دیدار وجود مقدس حضرت مهدى».
عبدالله بن عمر نقل مى کند: پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
خداوند در شب معراج، به من فرمود: «چه کسى را در زمین بر امّت ات جانشین کرده اى؟» عرض کردم: «برادرم را». فرمود: «على ابن ابى طالبعليه السلام را؟» عرض کردم:«بلى». فرمود: «نظرى بر زمین کردم، پس تو را انتخاب کردم....نظر دیگرى کردم و على عليه السلام را انتخاب کردم و او را وصى تو قرار دادم...».
اى محمد!، على و فاطمه و حسن و حسین و ائمه را از یک نور خلق کردم. سپس ولایت آنان را بر ملائکه عرضه داشتم. هر کس آن را پذیرفت، از مقرّبان شد و هر کس آن را رد کرد، به کافران پیوست.
اى محمد! اگر بنده اى، مرا چندان پرستش کند تا رشته حیاتش از هم بگسلد، ولى در حالى که منکر ولایت آنان است، با من رو به رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند.
اى محمد! آیا مایلى آنان را ببینى؟». عرض کردم: «بلى». فرمود: «قدمى پیش گذار!» من، قدمى جلو نهادم، ناگاه دیدم، على ابن ابى طالب و حسن و حسین و على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و علىَّ بن محمّد و حسن بن على و حجت قائم را که در میان آنان، همانند ستاره اى درخشان (کوکب درى) بود. گفتم: «اینان چه کسانى اند»؟ گفت: «اینان، امامان هستند و این ایستاده (قائم)، کسى است که حلال مرا حلال مى کند و حرام مرا حرام و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اى محمّد! او را دوست بدار؛ چرا که من او را دوست مى دارم و هر کس او را دوست بدارد نیز دوست دارم.(35)
7ـ عنایت حضرت زهرا و حضرت مهدي عليهما السلام به زائران حسین عليه السلام
الف) عنایت حضرت زهرا سلام الله عليها به زائران حسین عليه السلام :
یکى از ویژگى هاى حضرت زهراسلام الله عليها این است که به زائران فرزند شهیدش امام حسین عليه السلام عنایت ویژه اى دارد. هنگامى که آنان به زیارت امام حسین عليه السلام مى روند، حضرت زهرا سلام الله عليها حاضر مى شود و براى آنان طلب آمرزش و دعا مى کند.
روایات متعددى بر این مطلب دلالت مى کند. برخى از آن ها را به شرح زیر است:
1. امام صادق عليه السلام مى فرماید:
إنُّ فاطمة بنت محمد، تحضر لزوّار قبر ابنها الحسین فَتَستغفُر لَهُم ذُنُوبَهُم.(36)
حضرت حسین عليه السلام حاضر مى شود، سپس براى گناهان آنان طلب آمرزش مى کند.
2. امام صادق عليه السلام به معاویه بن وَهَب فرمودند:
زیارت حسین عليه السلام را ترک مکن! آیا دوست دارى که خدا، تو را در زمره کسانى ببیند که حضرت رسول و على و فاطمه و ائمه عليهم السلام در حقشان دعا مى کنند؟(37)
3. سلیمان اعمش مى گوید:
در کوفه، شب جمعه اى نزد شیخى بودم. به او گفتم: درباره زیارت امام حسین عليه السلام چه مى گویى؟» گفت: «بدعت است و هر بدعتى، گمراهى است و هر صاحب گمراهى در آتش است». ناراحت شدم و رفتم.
نیمه هاى شب آمدم، درِ خانه او را زدم. همسرش گفت: «او به زیارت امام حسین عليه السلام رفته است».
سلیمان مى گوید: من هم به طرف حرم امام حسین عليه السلام رفتم. وقتى داخل حرم شریف شدم، دیدم شیخ در حالى که به سجده افتاده، گریه و ناله مى کند و از خداوند طلب مغفرت و توبه مى کند. بعد از مدّتى طولانى سرش را بلند کرد. گفتم: «اى شیخ! دیروز آن جمله را گفتى، پس الان چه گونه به زیارتش آمدى؟» گفت: اى سلیمان! مرا سرزنش نکن! دیشب، در خواب...، شترى از نور دیدم که کجاوه اى از نور، بر روى آن شتر بود و داخل آن دو خانم بودند. گفتم: «این دو خانم بزرگوار کى اند؟» گفت: «یکى، حضرت خدیجه سلام الله عليها و دیگرى حضرت سیدة النساء فاطمة زهرا سلام الله عليها است.». گفتم: «این جمع به کجا مى روند؟» گفت: «به زیارت حسین که در کربلا از روى ظلم شهید شد، مى روند».
به آن هودج نگاه کردم. دیدم اوراقى از آن به پایین مى ریزد. پرسیدم: «این اوراق مکتوب چیست؟» گفت: «در این ورق ها نوشته شده هر کس در شب جمعه، به زیارت قبر حسین عليه السلام بیاید، از آتش جهنم ایمن خواهد بود»(38).
منبرى ها جریان سلیمان اعمش را مى گویند. آیا این حدیث صحیح است»؟ فرمود: «آرى، راست و صحیح است». گفتم: «سیدنا! صحیح است که مى گویند: هر کس زیارت کند حسین عليه السلام را در شب جمعه، براى او امان است»؟ فرمود: «آرى، والله!» و اشک از چشمان مبارکش جارى شد و گریست.(39)
ب) عنایت حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به زائران حسین عليه السلام :
قضایاى زیادى بر این مطلب دلالت دارد. یکى از آن ها، قضیّه معروف جعفر نعل بند است که مرحوم نهاوندى آورده است.(40)
8. بیعت کسى بر آن دو بزرگوار نیست و از کسى تقیّه نمى کنند(41)
بودند، امّا بعضى از معصومان چنین بیعتى بر گردن نداشتند.
الف) بیعت و تقیه نکردن حضرت زهراسلام الله عليها :
دشمنان، پس از غصب خلافت، سعى کردند از همه مردم، به ویژه صحابه خاصّ پیامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم خاصّه خاندان رسالت (حضرت على و حضرت زهراعليه السلام ) براى خود بیعت بگیرند تا افکار عمومى را به خود جلب کنند، ولى حضرت زهرا سلام الله عليها ، همه مصیبت ها را تحمل کرد و تا زنده بود، با غاصبان حکومت بیعت نکرد، بلکه براى بازگرداندن خلافت به مسیر اصلى اش، مبارزه نمود و حتى مانع بیعت حضرت على عليه السلام شد.(42)
ب) نبودن بیعت احدى از ستمگران بر گردن حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تقیّه نکردن آن حضرت:
پیشوایان معصوم ما، اگر با کسى پیمان مى بستند، (گر چه از روى مصلحت و تقیه)، به آن پاى بند بودند. بهترین گواه، این است که امام حسین عليه السلام تا زمانى که معاویه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قیام نکرد. حضرت مهدى ( عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دلیل این که براى ریشه کن کردن ستم و ستمگران آفریده شده است و اگر ظاهر و آشکار بود، سکوتش به معناى رضا به ستمگرى ستمگران و ترک نبرد با آنان بود (گرچه از روى تقیّه) در پس پرده غیبت به سر مى برد تا بیعت کسى بر گردنش نباشد. همین، یکى از علل غیبت آن حضرت شمرده شده است.
حضرت على عليه السلام مى فرماید:
....إنَّ القائم منّا إذا قام لم یکن لأحد فی عنقه بیعة فلذلک تخفى ولادته و تغیب شخصه.(43)
مخفى مى شود و از دیده ها پنهان مى شود.
حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمود:
إنّه لم یکن لأحد من آبائی عليه السلام إلاّ و قد وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه و إنّى أخرج حین أخرج و لابیعة لأحد من الطواغیت فی عنقی.(44)
سرکشى بر گردنم نیست. در زمان آن حضرت تقیه اى در کار نیست:
حضرت على عليه السلام در تفسیر آیه شریفه «وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنّهم(45)...» فرمود:
در امن و امان مرا بپرستند، بدون هیچ ترس و واهمه اى، و نیاز به تقیّه احساس نکنند. این آیه، در حق قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نازل شده است. منظور از «کسانى که ایمان آورده اند»، در این آیه، پیشوایان معصوم عليه السلام هستند.(46)
9- دورى هر دو از مردم و ستمگران
الف) دورى حضرت زهرا سلام الله عليها از مردم:
بعد از آن تلاشى که حضرت زهراسلام الله عليها براى هدایت مردم و برگرداندن ولایت به حضرت على عليه السلام کرد، و مورد بى مهرى و ستم قرار گرفت، از مردم فاصله گرفت و در خانه مشغول عزادارى و گریه بر فقدان پدر شد، امّا این بار هم مورد بى لطفى قرار گرفت و جمعى از بزرگان به حضور امیرالمؤمنین علىعليه السلام آمدند و عرض کردند:
فاطمه سلام الله عليها شب و روز گریه مى کند. شب از گریه آن حضرت خواب نداریم و روز براى ما آرامش نیست تا بتوانیم به امور معاش خود بپردازیم. ما از تو تقاضا مى کنیم که به آن حضرت بگویى، یا شب گریه کند و روز آرام باشد و یا روز گریه کند و شب آرام باشد.
حضرت على عليه السلام نزد فاطمه سلام الله عليها رفت و او را هم چنان گریان دید. کمى که آرام گرفت، به او فرمود: «از من تقاضا کردند که شما، یا شب گریه کنى یا روز». فاطمه سلام الله عليها گفت: «من به زودى از میان آنان مى روم. دست از گریه ام برنمى دارم تا به پدرم ملحق شوم».
سپس حضرت على عليه السلام براى فاطمه سلام الله عليها سرپناهى به نام «بیت الأحزان» دورتر از خانه هاى مردم در قبرستان بقیع ساخت.
فاطمه سلام الله عليها هر روز صبح حسن و حسین عليه السلام را در پیش روى خود به سوى بقیع روانه مى کرد و گریان به بیت الأحزان مى رفت. وقتى که شب فرا مى رسید، حضرت على عليه السلام نزد او مى آمد و همراه آن حضرت به خانه مراجعت مى کرد.(47)
امام صادق عليه السلام مى فرماید: «هر روز از مدینه خارج مى شد و کنار قبرهاى شهیدان مشغول گریه بود»(48).
و بر مردانتان خشمناکم»(49).
رفت.(50)
ب) دورى حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از مردم و ستمگران:
حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از هنگام ولادت، از مردم و به ویژه ستمگران، مخفى بود. در آغاز ولادت، بعضى به صورت محدود مى توانستند خدمت آن حضرت برسند. این محدودیت، در زمان غیبت صغرى بیش تر شد و در زمان غیبت کبرى به اوج خود رسید و از مردم دورى مى فرمود.
امام باقرعليه السلام مى فرماید:
«إذا غضب الله تبارک و تعالى على خلقه، نحّانا عن جوارهم.
هنگامى که خداى تبارک و تعالى بر مردمان خشمگین شود، ما را از مجاورت آنان دور مى سازد(51).
(52)(53)
نمى بینند، او در موسم حج حاضر مى شود و مردم را مى بیند اما مردم او را نمى بینند.(54)
خود حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در توقیع شریف به شیخ مفید مى فرماید:
اگر چه ما در مکان دور دستى زندگى مى کنیم، مکانى که از خانه هاى ستمگران به دور است، به جهت مصلحتى که خداوند براى ما و شیعیان ما دیده در این دورى، امّا ما از خبرهاى شما آگاه هستیم(55)....
حضرت به على بن ابراهیم بن مهزیار فرمود:
پدرم امام عسکرى عليه السلام با من پیمان بسته که در کنار گروهى که مورد غضب و نفرین خداوند قرار گرفتند، زندگى نکنم و به من دستور داده که تنها در کوه هایى که عبور از آن دشوار است و زمین هاى ویران، مسکن گزینم(56)....
10. آزادى از تعلّقات دنیایى
دختر اشرف مخلوقات عالم، همسر برترین مردمان و سرور زنان دو عالم، در نهایت زهد و دورى از دنیا و حتّى ابتدایى ترین نیازهاى یک زندگى ساده و عادى مى زیست.
در زیارت آن حضرت مى خوانیم: «حلیفة الورع و الزهد(57)؛ بریده از دنیا و فانى در ذات احدیت بود».
(58)
از زهراسلام الله عليها نبود».
حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نیز با اقتدا به مقتداى خویش، در نهایت زهد و سادگى زندگى مى کند.
حضرت صادق عليه السلام مى فرماید:
فوالله! ما لباسه إلا الغلیظ و لا طعامه إلا الجشب.(59)
نیست.
11- بندگى خداوند
حضرت زهرا سلام الله عليها به حدّى خالصانه خداوند را عبادت مى کرد که خداوند با او بر ملائکه مباهات مى کرد و مى فرمود:
بنگرید به بهترین بنده من فاطمه! او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلب، به عبادت من روى آورده است(60).
امام حسن عليه السلام مى فرماید:
مادرم، در شب هاى جمعه، در محراب به عبادت مى ایستاد و مدام رکوع و سجده مى کرد تا صبح طلوع مى کرد.(61)
حضرت، به قدرى عبادت مى کرد که قدم هایش ورم کرد.(62)
حضرت مهدى (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم به قدرى عبادت خداوند را مى کند که رنگ رخسار مبارکش متمایل به زرد است.
امام کاظم عليه السلام مى فرماید: «مهدى، بر اثر تهجّد و شب زنده دارى، رنگش به زردى متمایل مى شود».(63)
12- مبارزه با انحراف ها و بدعت ها
زهرا سلام الله عليها فداى رسالت و ولایت شد تا دین بماند، بدعت ها و انحرافات از بین برود و تلاش هاى پدرش به ثمر برسد. درباره مبارزات آن بزرگوار با انحرافات، سخن فراوان است. خطبه فدکیه و خطبه هاى دیگر آن بانوى پهلو شکسته و مصیبت دیده، گویاى مبارزه حضرت است.(64)
کرد.
امام صادق عليه السلام مى فرماید: «بدعتى نمى ماند جز آن که از بین مى برد و سنّتى نمى ماند جز آن که بر پامى دارد».(65)
حضرت على عليه السلام مى فرماید: «هر چه از کتاب و سنّت، متروک مانده، زنده خواهد کرد».(66)
در دعاى شریف ندبه مى خوانیم:
أین المؤمل لإحیاء الکتاب و حدوده؟ أین محیی معالم الدین و أهله؟ أین المدّخر لتجدید فرائض و السنن؟(67)
دین و اهل دین؟ کجا است آن ذخیره الهى براى تجدید واجبات و سنت هاى اسلام؟
13-غم خوارى و توجه به امور مسلمانان، به ویژه شیعیان
یکى از علت هایى که فاطمه سلام الله عليها را به میدان آورد و آن همه مصایب و آزارها را تحمّل کرد، همّ و غمّ آن حضرت نسبت به امّت پدرش و شیعیان شوهرش و مصایبى که دامن گیرشان خواهد شد بود.
حضرت، همراه اشک ها و ناله هایش، در فراق محبوبش به پدر بزرگوارش عرضه مى دارد:
یا أبتاه! مَن للأرامل و المساکین؟ و مَنْ للأمّة إلى یوم الدین؟(68)
امّت، چه کسى پس از تو، تا قیامت خواهد بود؟
حضرت، تا بدان جا نسبت به امور امّت پدرش اهتمام مى ورزد که شب تا صبح را پیوسته در رکوع و سجود و قیام و دعا مى گذراند و همواره، مؤمنان را دعا مى کند و از براى خود دعایى نمى کند. وقتى فرزند دل بندش حسن عليه السلام علّت را جویا مى شود؟، مى فرماید: «الجار ثم الدار»(69).
ملاقات هاى فراوان، بر این مطلب دلالت مى کند.
حضرت، در توقیعى مى فرماید:
... به من رسیده است که گروهى از شما، در دین، به تردید افتاده اید و در دل، نسبت به اولیاى امر خود، دچار شک و حیرت شده اید! این، مایه غم و اندوه ما شد. به خاطر شما و نه به خاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدم نه درباره ى خودمان.... ما بر احوال شما آگاهیم و اوضاع شما بر ما پوشیده نیست. ما در رسیدگى و توجّه به شما، کوتاهى نکرده ایم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، مشکلات و گرفتارى ها بر شما روى مى آورد و دشمنان شما را نابود مى کردند.(70)
----------------------------------------------------------------------------------------------
1 بحار الانوار، ج 40، ص 44؛ فاطمة الزهراء سلام الله عليها بهجة قلب المصطفى صلي الله عليه وآله وسلم ، ص 177.
2 زمر: 69. (زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مى شود)
3. تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه، ح 121. (محدث نورى (ره) چند روایت از تفسیر على بن ابراهیم و ارشاد مفید و غیبت طوسى و کمال الدین صدوق و کفایة الاثر شیخ خرّاز و غیبت فضل بن شاذان نقل مى کند و مى گوید به قرینه حدیث اول، معلوم مى شود مراد، نور ظاهرى است وگرنه ممکن است گفته شود مراد نور معنوى است که نور علم و حکمت و عدل باشد؛ نجم الثاقب، جمکران، خصلت بیست و نهم، ص 168.)
4. البته ممکن است این روایت، یک تفسیر باطنى هم داشته باشد که تمام ظلمت ها مى رود حتّى ظلمت هاى نورانى یا پیشرفت هاى علمى مى شود که به نور خورشید و ماه نیاز نباشد. (باید تأمل کرد).
5. شیخ طوسى، الغیبة، ح 484، ص 467؛ المحجة فیما نزل فی القائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ذیل آیه، ص 748؛ تفسیر نورالثقلین، ج 4، ذیل آیه، ح 122.
6. همان، موسسه معارف اسلامى، ح 487، ص 470؛ کشف الغمة، ج 3، ص 263؛ عزیز آل یاسینعليه السلام ، ص 48 (به نقل از مهدى منتظر در نهج البلاغه، ص 114).
7. نعمانى، الغیبة، عربى، ص 151، و نشر صدوق، ص 323.
8. منتخب الاثر، باب، أنّه ابن سیّد الإماء، (به نقل از کفایة الاثر و کمال الدین).
9. همان، باب أنّه ابن سید الإماء، (به نقل از کمال الدین) ر.ک: معجم احادیث إلامام المهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ج 3، ح 691، ص 165.
10. امالى صدوق، مجلس 87، ح 947/1. بحارالانوار، ج 43، ص 25. فاطمة الزهراء سلام الله عليها بهجة قلب المصطفى صلي الله عليه وآله وسلم ، ص 129 به نقل از عامه و خاصه.
11. کمال الدین، ب 42، ح 2؛ نجم الثاقب، ط جمکران، باب اول، ص 39؛ اثبات الوصیه، ص 249؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ذیل سوره قدر، ح 19، ص 616.
12. ر.ک: به بحارالانوار، ج 43، صص 62، 64 و 225 و ج 8، ص 53.
13. فاطمة الزهراء سلام الله عليها بهجة قلب المصطفى صلي الله عليه وآله وسلم ، ص 743 (به نقل از کنزالفوائد، ح 1، ص 150).
14. مقتل خوارزمى، چاپ انوارالهدى، ج 1، ح 25، ص 101.
15. فاطمه الزهراء سلام الله عليها بهجة قلب المصطفى صلي الله عليه وآله وسلم ، ص 10 (به نقل از کشف الغمة، ج 1، ص 506).
16. مناقب ابن شهر آشوب، چاپ دارالاضواء، ج 1، ص 355.
17. سید بن طاووس، اقبال، عمل روز بیستم جمادى الاخرة؛ در مفاتیح الجنان: «السلام علیک أیتها المظلومة المغصوبة».
18. همان، عمل روز بیستم جمادى الاخرة؛ مفاتیح الجنان، زیارت دوم حضرت زهراسلام الله عليها .
19. شیخ طوسى، امالى، ص 156، ضمن ح 258.
20. معجم احادیث الامام المهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ج 3، ح 595، ص 43.
21. روزگار رهایى، ج 2، ص 608 (به نقل از ینابیع المودة، ج 3، ص 131).
22. کمال الدین، باب 34.
23. معجم أحادیث الإمام المهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ج 3، ح 752، ص 229.
24. همان، ج 3، ح 833، ص 297، و ح 1072، ص 500.
25. همان، ج 4، ح 1098، ص 20؛ و کمال الدین، باب 58، ح 25.
26. عنایات حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به علما و طلاب، ص 176، (پاورقى).
27. همان (به نقل از: شیفتگان حضرت مهدى(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ج 3، ص 160).
28. فاطمة الزهراء سلام الله عليها بهجة قلب المصطفى صلي الله عليه وآله وسلم ، ص 198، (به نقل از بحارالانوار، ج 22، ص 491).
29. همان، ح 6، ص 109 (به نقل از احقاق الحق، ح 10، ص 185) و ر.ک: بحارالانوار، ج 36، ح 110، ص 288.
30. مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ، مقتل خوارزمى، ج 1، ح 21، ص 99.
31. چهل حدیث پیرامون نور یزدان، ص 14 (به نقل از: کفایة الأثر، ص 159).
32. نغمه هاى فاطمیهسلام الله عليها ، ص 24.
33. با دعاى ندبه در پگاه جمعه، ص 16 (به نقل از عیون أخبار الرضاعليه السلام ، ج 1، ص 47؛ کمال الدین، ج 1، ص 268).
34. مفاتیح الجنان، دعاى عهد.
35. مکیال المکارم (فارسى) ج 2، ص 218 و (عربى) ج 2، ص 160 (به نقل از کتاب غایة المرام، سید محدث بحرانى(ره) ص 189 باب 23 ح 105؛ به نقل از غیبت نعمانى، نشر صدوق، ح 24، ص 133).
36. کامل الزیارات، پیام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386.
37. همان، پیام حق، 1377، باب 40، ح 4، ص 386؛ مفاتیح الجنان، فصل هفتم، مقصد اول (به نقل از ابن قولویه و کلینى و سید بن طاووس و دیگران).
38. بحار الأنوار، ج 45، ح 12، ص 401؛ النجم الثاقب، مسجد مقدس جمکران، 1380، چاپ چهارم، ص 495.
39. النجم الثاقب، مسجد مقدس جمکران، 1380، چاپ چهارم، ص 489؛ مفاتیح الجنان، تشّرف حاج على بغدادى.
40. ر. ک: خلاصة العبقرى الحسان، ص 34؛ العبقرى الحسان، ج 2، ص 80.
41. در مجله انتظار، شماره 7 گفتیم، به بیست و پنج مورد از شباهت هاى این دو بزرگوار اشاره مى کنیم، ولى به موارد دیگرى برخورد کردیم. مواردى هم برادر ارجمند آقاى لطیف زاده تحقیق کردند، از این روى برخى از آن ها را ذکر مى کنیم.
42. ر.ک: صحیح بخارى، دارالکتاب العلمیة، ج 3، باب 40، باب غزوة خیبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
43. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 26، ح 14؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 109.
44. همان، ج 2، باب 45، توقیع 4.
45. نور: 55.
46. روزگار رهایى، ج 2 ص 607.
47. ر.ک: چشمه در بستر، ص 255؛ فرهنگ فاطمیه، ص 140 (به نقل از بحار الانوار، ج 43، ص 177).
48. بحار الأنوار، ج 43، ص 35.
49. ر.ک: چشمه دربستر، ص 434، و بحارالانوار، ج 43، ص 158؛ عوالم العلوم، ج 11، قسمت دوم، ص 814؛ أعلام النساء، ج 4، ص 128.
50. صحیح بخارى، دارالکتب العلمیة، باب غزوة خیبر، ح 4240 و 4241، ص 80.
51. روزگار رهایى، ج 1، ص 191، (به نقل از کافى، ج 1، بابٌ فی الغیبة، ح 31 و به نقل از بحارالأنوار، ج 52، ص 90).
52. کافى، ج 1، بابٌ فى الغیبة، ح 25.
53. همان، ح 13 و 30.
54. همان، ح 12؛ الغیبة نعمانى، ح 13، 14، 15 و 16، ص 251.
55. احتجاج، دارالاسوه، ج 2، ص 597.
56. طوسى، الغیبة، معارف اسلامى، ص 266.
57. مفاتیح الجنان، زیارت حضرت زهرا.
58. خوارزمى، مناقب، ج 3، ص 141.
59. الغیبة، نعمانى، ص 222؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 354.
60. بحار الأنوار، ج 43، ص 172.
61. همان، ص 81 و 82.
62. همان، ج 43، صص 76 و 84.
63. همان، ج 86، ص 81.
64. ر.ک: چشمه در بستر، صص 355 و 434.
65. ینابیع المودة، ج 3، ص 62؛ الزام الناصب، ص 223.
66. نهج البلاغة، فیض الاسلام، خطبه 138.
67. مفاتیح الجنان، دعاى شریف ندبه.
68. بحار الأنوار، ج 43، ص 176.
69. همان، ج 43، ص 81.
70. احتجاج، ج 2، ص 497؛ ر.ک: امام زمان(عج) و سید بن طاووس، ص 175، دعاى حضرت مهدى (عج) براى شیعیان