وفات «سیدمحمدباقر امامی» (1428 ق)
تاریخ وقوع:
25 جمادی الاول
عالم بزرگوار و ربانی، عارف روشن ضمیر و فانی فی الله مرحوم حضرت آیت الله «سید محمدباقر امامی» در سال 1327 در شهر تیران در خانواده ای اصیل و روحانی، از نسل سادات حسینی چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوارشان مرحوم حجت الاسلام حاج آقا «سید کمال الدین امامی»، اهل زهد و تقوی و فردی محتاط و از وعاظ و ذاکرین با اخلاص اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بود و مقبره ایشان و مرحوم حجت الاسلام حاج آقا محمد امامی (عموی بزرگوار آیت الله سید محمدباقر امامی) محل زیارتگاه عاشقان و دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام میباشد.
مادر بزرگوارشان از سادات محترم بهشتی نژاد و از خانواده ای روحانی بود و همسر مکرمه ایشان فرزند عالم مجاهد، روحانی خستگی ناپذیر، عالم ربانی، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای «حاج سید محمد بهشتی نژاد» (ره) میباشد.
دوران كودكی
از همان كودكی آثار ذکاوت و هوش در چهره اش نمایان بود. حیا و پاكی، حفظ حریم بزرگان و توجه به پند و اندرزهای ایشان و بیرغبتی به بازیهای معمول كودكانه، از مشخصه های بارز دوران كودكی او به حساب میآید.
عشق به معنویات، انس با قرآن، علاقه به فراگیری احكام دینی او را با سایر کودکان متمایز میساخت و همین تمایز، او را به تحصیل علوم حوزوی کشاند.
دوران تحصیل
معظم له جهت تحصیل ابتدا به حوزه علمیه شهر نجف آباد رفت و پس از گذراندن قسمتی از سطح، برای بهره مندی بیشتر از اساتید برجسته به مدرسه صدر خواجو و سپس به مدرسه صدر بازار اصفهان وارد شد.
عشق و علاقه وافر به فراگیری، نظم و انضباط در دروس، جدیت و تلاش در تحصیل علوم دینی، برای ایشان توفیق بهرهمندی از اساتید متعددی را فراهم كرده بود. لذا معظم له پس از طی دروس مقدماتی در پایه سطح از محضر اساتیدی چون مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی (ره) و مرحوم آیت الله حاج سید مرتضی مهدوی هرستانی(ره) بهره مند گردید.
ایشان در مباحث مربوط به هیئت، نجوم، ریاضیات و ارث الشیعه از محضر آیت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب(ره) بهره گرفت و به مدت 23 سال در علوم مختلفه به خصوص در ادبیات سطح عالی، فقه، اصول، درایة الحدیث و اخلاقیات از محضر آیت الله حاج شیخ احمد فیاض(ره) كسب فیض كرد و در كلام و تفسیر از محضر مرحوم آیت الله حاج سید عبدالحسین طیب استفاده نمود و قریب 15 سال دروس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آیت الله حاج سید محمدعلی صادقی(ره) فرا گرفت.
ایشان علوم معقول، حکمت و فلسفه را از محضر مرحوم آیت الله میر سید علا مدرس مطلق(ره) و مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ایزدی نجفآبادی بهره برد.
از جمله اساتید دیگر ایشان، ابوالشهیدین آیت الله آقا میرزا هاشمی در اصول و آیت الله العظمیحاج سید علی بهبهانی(ره)در خارج فقه و اصول بوده است.
آخرین درسی که به صورت منظم شرکت میکرد، درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله مظاهری ادام الله ظله الشریف بوده است.
خصوصیات اخلاقی
خصوصیات اخلاقی معظم له به صورتی در او تنیده بود كه سبب جذابیت و تأثیرگذاری این مرد بزرگ شده بود.
دینداری و ایمانی استوار، خردمندی و دانائی، پرهیزكاری و پارسایی، تواضع و فروتنی، زهد و ساده زیستی، از مشخصه های بارز ایشان به حساب میآمد.
ایثار و فداکاری، شهامت و دلیری، حلم و خویشتنداری، تیزبینی و پختگی اجتماعی و بینش سیاسی از عمده ترین خصوصیات اخلاقی ایشان بود.
خلوص نیت، شرح صدر، رعایت متانت و ادب در همه حال به خصوص در محضر اساتید خود از مشخصه های بارز ایشان بشمار میرفت.
جدیت و تلاش در تهذیب نفس، تقوا و اخلاص در عمل، عشق و علاقه به تبلیغ و نشر معارف دین، اهتمام به تدریس دروس حوزوی از عمده ترین خصوصیات اخلاقی این فقیه فرزانه به حساب میآید.
اهتمام به قرائت قرآن، توجه به دعا و زیارت، پافشاری در تهجد و سحرخیزی و دقت در سیر و سلوک عرفانی، سجایای اخلاقی معظم له را تشكیل میداد.
عشق و علاقه به اهلبیت عصمت و طهارت، سرمایه پیشرفت و ترقی او بود.
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
دعوت به حق در تمامی رفتار، منش و اندیشه اش حاكم شده بود و رفتار و كردارش همواره زمینه ساز تأثیر گفتارش به حساب میآمد.
پذیرش گفتارش از سوی مخاطبین، همواره به دلیل پیاده كردن دستورات دین در عمل و رفتارش بود. او حدیثی نمیخواند مگر آن كه عمل به آن حدیث در رفتارش نمایان بود.
او سعی داشت تا زیبائیهای اسلام را قبل از گفتار، در عمل به دیگران منتقل كند و به حقانیت حدیث «كونوا دعاة الناس بغیر السنتكم» به خوبی واقف بود و سرتاسر زندگی خود را بر عملی كردن آن استوار كرده بود.
مردم بیش از آن كه از گفتار او پند بگیرند از سیره عملی ایشان استفاده میكردند.
سیره عملی
"نقش تربیتی الگوها در رفتار و کردار انسانها انکارناپذیر است.
تردیدی نیست که علمای عامل و سالکان کامل بهترین اسوه برای رسیدن بشر به رشد و تعالی به شمار میروند.
برای مطالعه جوانان هیچ چیز بهتر از شرح حال بزرگان نیست زیرا آنان مجموعه عملی فضایلی هستند که ما میخواهیم با نصیحت و دستور به فرزندانمان تعلیم دهیم."
معظم له در پایداری واجبات دین بسیار استوار بود و امر به معروف و نهی از منکر را با بیانی لین و قابل تأثیر و با جدیت اجرا میكرد.
همواره نسبت به انقلاب، امام و شهدا وفادار بود و دفاع از انقلاب و آرمانهای حضرت امام را بر خود واجب میدانست.
به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بسیار پایبند بود و به دستاوردها و ارزشهای انقلاب وفاداری نشان میداد. حضور در جبهه های نبرد و تقویت روحیه رزمندگان اسلام را وظیفه خود میدانست و برای شهدا جایگاه ویژهای قائل بود و به خانواده شهدا احترام خاصی میگذاشت.
در تمامیراهپیمائیها و انتجابات شركت فعال داشت و همواره مردم را به حضوری فعال تشویق و ترغیب میكرد. وی همواره در سخنرانیها، همگان را به وفاداری به انقلاب و ادای حق شهدا توصیه مینمود.
این بزرگوار همچنین به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی اهتمامی ویژه داشت و با حضور مؤثر در مراکز علمی، آموزشی و تحقیقاتی و برگزاری كلاسهای تدریس و انجام سخنرانی و یا ارسال پیام، راهگشا و تأثیرگذار در آن مراكز بود.
به ایجاد کانونها و هیأتهای مذهبی به خصوص برای جوانان عنایت خاصی داشت و همواره به تشكیل آن توصیه مینمود و ارتباط با نسل جوان برای بینش بخشی صحیح و تحكیم معنویت در ایشان و پاسخگوئی به سئوالات و شبهات روز جوانان، از فعالیتهای این فقیه فرزانه بود.
معظم له برای دیگران شخصیت قائل بود و چون آحاد مردم را به خوبی میشناخت، هر کسی را در جایگاه خودش میپذیرفت.
با مردم صمیمی، و در حل مشکلات ایشان جدی، و در رسیدگی به حال محرومان پیشقدم بود؛ به نحوی که همگان ایشان را به عنوان محرم اسرار خود و پدری دلسوز و مهربان میشناختند.
رئوف و مهربان، خوش خلق و آرام، بی آلایش و بی تکبر، در مقابل کوچکترها بسیار خاضع و در مقابل بزرگان دین، مطیع بود.
هرگز کسی تندی در ایشان مشاهده نكرد، مگر آن که حقی پایمال شده باشد یا وظیفه شرعی ایجاب کند.
اهتمام به صله رحم و توجه به مسائل خویشاوندی، از سوی وی، سرمشق دیگران شده بود و علاقه بیش از حد تصور به والدین خود داشت. از پدرش تا آخر عمر در همه مجالس به نیکی یاد میکردند و برای وی طلب استغفار میفرمود. از مادرش نیز بعنوان مادری دلسوز و مهربان و استادی ارجمند یاد میکرد و میفرمود: اگر من مطلبی را درباره واقعه کربلا (روضه خوانی) میخوانم مدیون تعلیمات والده مرحومه ام هستم.
درب خانه اش همیشه بر روی همه باز بود و میهمان را بسیار دوست میداشت و از او تا سر حد امکان پذیرائی میکرد.
بسیار خوش سفر بود و مثل بقیه در کارها شرکت مینمود و اگر چیزی کم بود هیچ وقت اظهار نمیکرد.
از تجملگرائی بیزار بود و از غیر ضروری در زندگی بسیار پرهیز داشت.
با آن كه از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار بود و از ائمه ممتاز جمعه استان به حساب میآمد، از امكانات اولیه بی بهره بود و زندگیش را در سطح پایینترین افراد جامعه اش اداره میكرد.
با آن كه ملجأ و پناه مردم بود و روزانه دهها نفر به او مراجعه میكردند و ایشان حتی الامكان رفع مشكل میكرد، اما هرگز به دائر كردن دفتر امام جمعه با امكانات مرسوم، تن نداد.
از چاپلوسی و مدح و ثنا بیزار بود و از اینگونه افراد میگریخت.
هرگاه هدایائی به او تقدیم میشد، حضار در جلسه را مقدم میانداخت و اگر به گرفتن مجبور میشد، در غیاب افراد، آن را به مستحق تقدیم مینمود.
زیارت عاشورا از برنامه های روزانه ایشان بود؛ به نحوی که از اوایل طلبگی تا آخرین لحظات عمر به آن اهتمام داشت و به جز ایام بیماری، همیشه، در حال ایستاده، رو به حرم سیدالشهداء علیه السلام این زیارت را قرائت میکرد.
به اقامه نماز جماعت اهتمام ویژه داشت. در اصفهان در مسجد شیش و در اواخر هفته كه به شهر تیران میرفت در مساجد شهر مثل مسجد سید، مسجد سیدالشهداء، مسجد چهارده معصوم و دیگر مساجد نماز جماعت اقامه میكرد.
در سال 1360 از طرف نمایندگان خاص حضرت امام خمینی(ره) به سمت امام جمعه شهر تیران منصوب گردید. این عالم ربانی اهتمام جدی به اقامه نماز جمعه داشت، به نحوی که حتی الامکان خود ایشان آن را اقامه میفرمود و با خطبه های پر بار و سراسر شور و حال، در طول بیست و دو سال، روحانیت و معنویتی خاصی به همگان میبخشید و به شهر جلوه معنوی خاصی داده بود.
آثار
تقریرات درسی كه بخشی از آن شامل تقریرات دروس فقه و اصول میشود از جمله آثار گرانبهای بر جای مانده از ایشان میباشد.
نامه ها و استفتاءات متعدد از مراجع عظام تقلید نیز، مجموعه در خور توجهی است كه از ایشان باقی مانده است.
بیش از 450 خطبه و سخنرانی به صورت صوت و تصویر از تلاشهای بی وقفه ایشان است كه به یادگار مانده است.
مجموعه اشعار ارزشمند و گرانبها، به جای مانده که منتخب آن تحت عنوان "دیوان محبت" به چاپ رسیده است؛ از آثار پرارزش این عالم بزرگوار میباشد.
در جائی از این دیوان، گویا رحلت خود را به نوعی مطرح کردهاند که در ایام شهادت مادرشان زهرای مرضیه (س) و در کنار دختر بزرگوارش فاطمه معصومه (س) دیده از جهان فرو خواهند بست.
هست امامی در انتظار زمانی
پای نهندش به دیده، مادر و دختر
ارتحال
و بالاخره این بزرگوار بمصداق البلاء للولاء در آخر عمر خود وارد یکی از امتحانات و ابتلائات الهی گردید و پس از طی نمودن یک بیماری سخت که بیش از چهار سال طول کشید، در مقابل تقدیرات الهی با حالت صبر، شکر، رضایت و تسلیم، تحمل نمود. و حتی ناله ای از او سر نزد.
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند گوئی این بیماری برای او سیر و سلوكی بود و از آن طریق باید به وصال خویش میرسید.
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
و سرانجام در ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و در جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در 26 خرداد 1386شمسی مطابق با 25 جمادیالاولی 1428 هجری قمری، روح ملکوتیش دعوت حق را لبیک و به مقامات حضرت حق شتافت.
در ادامه، تعدادی از اشعار ایشان که در "دیوان محبت" به چاپ رسیده است تقدیم میگردد:
{در مدح خاتم الانبياء حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلّم}
اي آن که پيشواي همه انبياء تويي
در ممکنات ممکن واجب نما تويي
اسم و لقب ستوده و کنيَت، بسي شريف
بُولقاسم و محمد و هم مصطفي تويي
والشمس و الضحي چو طاها، سراج نور
حاميم و نجم و سيني و تين و سماء تويي
بالانشين مسند لولاک ما خلقت
کز بهر او بساط جهان شد بپا تويي
گويد خدا لِعَمرُک سوگند جان تو
از فَاستََقِم بلند چو کوه بجا تويي
نام تو بعد نام خدا در اذان بلند
محبوب حق و سيد و خيرالوري تويي
اول عدد ز خلقت و همراه با ابد
طاووس کبريا و حمام «1» قضا تويي
ظاهر پسر به آدم و باطن پدر بر او
فعّال عقل و صادر در ابتدا تويي
جبريل خواست نوکريّت چون نظر نمود
زيب و صفاي عرش برين خدا تويي
مهمان حق به ليلة الاسري شدي بلي
محرم به راز حضرت جلِّ عَلا تويي
فخر رسل، نبي هُدي ختم انبياء
روز حساب سرور صاحب لِوي تويي
هر خير و فضل و منقبت و فخر و اعتبار
اصلش تويي و معدن و هم منتها تويي
قرآن ثناي گفته ز خلق عظيم تو
وارسته از عيوب و زنقصان جدا تويي
شد طاعتت چو طاعت حق حتمي و مطاع
فرمانروا ز خالق ارض و سماء تويي
برنامه سعادت و نورانيّت چنان
تابنده است نيّر عالي ضياء تويي
اين است آرزوي امامي که در جزا
گويي بيا به درگه من آشنا تويي
{در فضايل سيدة النساء العالمين سلام الله علیها}
اي بر همه زيب و زين زهرا
کز بهر تو عالمين بر پا
صديقه و فاطمه، زکيّه
عذرا و بتول وانس حورا
اُم الحسنين و زينبين است
اين ام ائمه، ام ابيها
دردانه نازنين احمد
با مظهر حق عليست، همتا
کانون محبت الهي
اخلاص و يقين و زهد و تقوي
ايثار و عبادت و مناجات
حق گويي و صبر و شکر و معني
اندر تو نهفته بحر عصمت
عقل و ادب و علوم ژرفا
پيغمبر پاک در چهل روز
با صوم و عبادتش به شبها
بگرفت تو را زحي منّان
اي دختر بهتر از پسرها
اندر رحم خديجه مادر
گفتي چه عجايب از سخن ها
تا بيستم جماد ثاني
گرديد قدومت عالم آرا
تا آن که شدي به عقد مولا
پيوسته شده به حق دو دريا
مانند چنين زواج و وصلت
ديگر نشود، نديده دنيا
باشي به صريح نطق قرآن
پاکيزه زهر بدي مبّري
آماده به خدمتت ملائک
سايند به درگه تو سرها
جبرئيل ز سوي حق پياپي
آورد به محضرتت، خبرها
از نور جمال بي مثالت
روشن شده عرش ربّ اعلا
زد بوسه بدست تو محمد(ص)
مي گفت پدر فدات زهرا
بايد همگي ز تو بگيرند
درس شرف و مجاهدتها
از آسيه و خديجه، مريم
با فضه نکو، کنيز زهرا(س)
هم نسل پدر ز تو پديدار
با خواسته خداي يکتا
اي دخت گرامي محمد(ص)
وي پاره تن زجان طاها
از خشم و رضايت تو الله
آرد غضب و رضا به يک جا
با خطبه آتشين به مسجد
بستي دهن سخنوران را
با داد سخن، بناي کندي
از اهل نفاق، پَست رسوا
از شير تو بوده شاه مظلوم
هرگز ننموده ظلم امضاء
از توست همان غيور بانو
زينب که نداشت هيچ پروا
در پاي حساب و روز محشر
باشد به شفاعتت نظرها
اين بنده کمترين امامي
گويد به صد افتخار، اُمّا
يا فاطمه اشعفي إلي الله
إني بک مستجير زهرا
منبع
وفات (25 جمادی الاول 1428 ق) (۲۱ خرداد ۱۳۸۶ش)