احادیثی در باره کار و کوشش و مذمّت بیکاری
تاریخ وقوع:
آغاز هفته مشاغل
↵
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): طَلَبُ الحَلالِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ.[1]
کار کردن برای کسب مال حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ.[2]
(خدایا) نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی، تنبلی، ناتوانی، بهانه آوری، زیان، دل مردگی و ملال، محفوظمان دار.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لا یُکَفِّرُها صَلاهٌ وَ لا صَدَقَهٌ، قِیلَ یا رسولَ اللهِ فَما یُکَفِّرُها قالَ الهُمُومُ فی طَلَبِ المَعِیشَهِ.[3]
بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سؤال شد یا رسول الله! پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ فرمود: جدیت و تلاش در طلب معیشت.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): اَلْعِبادَةُ عَشَرَةَ اَجْزاءٍ تِسْعَـةٌ مِنْها فی طَلَبِ الْحَلالِ.[4]
عبادت ده جزء است که نه جزء آن در کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال است.
قال علی (علیه السلام): العَمَل العَمل، ثُمَّ النَّهایة النَّهایة، والاستِقامة الاستِقامَة، ثُمَّ الصَّبر الصَّبر، والوَرَع، إِنَّ لَکُم نَهایَة فَانتهوا اِلی نَهایَتِکُم.[5]
کار کنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایداری کنید؛ آن گاه شکیبایی ورزید و پارسا باشید. همانا شما را پایانی است؛ پس، خود را به آن پایان (بهشت) رسانید.
قال علی (علیه السلام): قَلیل تَدُوم عَلیه، أرجَی مِن کَثِیر مَملُولٍ مِنه.[6]
کار (خیر) اندک، که بر آن مداومت ورزی، از کار بسیار که از آن خسته شوی، امیدوار کنندهتر است.
قال علی (علیه السلام): عَلَیکُم بالجِدّ والاجتِهاد والتَأهُّب والاستِعداد.[7]
بر شما باد به تلاش و سختکوشی و مهیا شدن و آماده گشتن.
قال علی (علیه السلام): إذا هبت أمراً فقع فیه، فإنّ شدّة توقّیه أعظم ممّا تخاف منه.[8]
هرگاه از کاری ترسیدی، خود را بـه کام آن بینداز، زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است.
قال علی (علیه السلام): طَاعَة الله سُبحانَه لا یَحُوزها إلاّ مَن بَذل الجِدّ واستَفرَغ الجَهد.[9]
به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد.
قال علی (علیه السلام): الشَّرفُ بِالهِمَم العَالِیه لابِالرمَمِ البَالِیه.[10]
شرافت به همت های بلند است نه به استخوان های پوسیده.
قال علی (علیه السلام): اقصِر هِمَّتَک عَلی مَا یلزمُک و لا تخُض فِیما لایعنِیک.[11]
همّت خود را صرف چیزهایی کن که به آن نیاز داری و آنچه را به کار ت نمی آید پی گیری مکن.
قال علی (علیه السلام): إنَّ سَمتَ هِمَّتکَ لإصلاحِ النّاس فَابدَء بِنَفسِک، فَإن تُعاطِیک صلاح غَیرِک و أنتَ فاسِدٌ أکبَر العَیب.[12]
اگر همت والای اصلاح مردم را در سرداری، از خودت آغاز کن، زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران، در حالی که خود فاسد باشی بزرگترین عیب است.
قال علی (علیه السلام): قَدرُ الرَّجُلِ على قَدرِهِمَّتِهِ.[13]
اندازه هر کس به اندازه همت او است
قال علی (علیه السلام): الکَرَمُ نَتیجَةُ عُلُوِّ الهِمَّه.[14]
کَرَم داشتن، زاییده بلندى همّت است.
قال علی (علیه السلام): کَفى بِالمَرءِ غَفلَةً أن یَصرِفَ هِمَّتَهُ فیما لا یَعنیهِ.[15]
غفلت آدمى را همین بس که همّتش را در آنچه به کارش نمىآید، صرف کند.
قال علی (علیه السلام): کُن بَعیدَالهِمَمِ إذا طَلَبتَ، کَریمَ الظَّفَرِ إذا غَلَبتَ.[16]
هرگاه در پىچیزى هستى، بلندْ همّت باش و آنگاه که چیره شدى، در پیروزى کریم باش.
قال علی (علیه السلام): آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ.[17]
آفت موفقیت تنبلی است.
قال علی (علیه السلام): مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه.[18]
کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.
قال علی (علیه السلام): مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی.[19]
یکی از عوامل محرومیت سستی (در کار) است.
قال علی (علیه السلام): ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْم.[20]
با عزم و اراده به جنگ سستی بروید.
قال الحسن (علیه السلام): لامُرُوَّة لِمَن لاهِمَّة لَه.[21]
کسی که همت ندارد مروت ندارد.
قال الحسن (علیه السلام): اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ.[22]
ای بندگان خدا! تقوا پیشه کرده و برای رسیدن به خواستهها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از آنکه ناگواری ها به شما روی آورند و نابود کننده لذات [مرگ] فرا رسد، به کار[های نیک] مبادرت ورزید.
قال الحسن (علیه السلام): وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبَدا وَ اعْمَلْ لآخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَمُوتُ غَداً.[23]
برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه [در این دنیا] خواهی بود. و برای آخرتت [نیز چنان] سعی و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت.
قال علی بن الحسن (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ.[24]
بار خدایا، من از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی به تو پناه میبرم.
قال الباقر (علیه السلام): إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ.[25]
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی میباشند.
قال الباقر (علیه السلام): إنِّى لأبغضُ الرَّجُل أن یَکُون کسلاناً عَن أمرِ دُنیَاه، و مَن کَسَل عَن أمرِ دُنیاه فَهُو عَن أمر آخِرتِه أکسلَ.[26]
من مردى را که در کار دنیایش تنبل باشد مبغوض میدارم و کسى که در کار دنیا تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است.
قال الباقر (علیه السلام): إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ َإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ سُوء.[27]
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی میباشند.
قال الصادق (علیه السلام): إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ.[28]
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارند.
قال الصادق (علیه السلام): تَرْکُ التِجارَة ینْقَصُ الْعَقْلَ.[29]
رها کردن کسب و کار، عقل را کم میکند.
قال الصادق (علیه السلام): مَن طَلَبَ الدُّنیا اِستِعْفافاً عَنِ النّاسِ وَ سَعْیاً عَلی اَهْلِهِ وَ تَعَطٌّفاً عَلی جارِهِ لَقَی اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَـةِ وَ وَجْهُهُ مِثلُ القَمَرِ لَیْلَـةَ الْبَدْرِ.[30]
هرکس دنیا را طلب کند به قصد این که آبروی خود را از مردم حفظ، رفاه خانوادهاش را تأمین و به همسایهاش کمک کند، وقتی با خدا دیدار کند، چهرهاش همانند ماه شب بدر میدرخشد.
قال الصادق (علیه السلام): کُلُّ ذیصَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَةِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ.[31]
هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود (که کارش بگیرد) به سه مطلب نیازمند است:
1- متخصص بودن در حرفه ی مورد نظر، 2- امین بودن در مال مردم، 3- خوشبرخورد بودن با کسی که کاری به او داده.
قال الصادق (علیه السلام): مَنْ طَلَبَ التَّجارَةَ اِستَغْنَی عَنِ النّاسِ.[32]
هرکس دنبال تجارت رود از مردم بینیاز میشود.
قال الصادق (علیه السلام): یا هِشامُ! اِنْ رَأَیت الصِّفَّینِ قَدِ الْتَقَیا فَلا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ فی ذلکَ الْیوْمِ.[33]
اگر در خط مقدم جبهه، درگیری شروع شد، باز هم کار کردن و طلب روزی را در آن روز ترک نکن.
قال الصادق (علیه السلام): اَلکادُّ عَلَی عِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ.[34]
کسی که خود را برای روزی خانوادهاش به زحمت میاندازد و کار میکند مانند رزمندهاست که در راه خدا میجنگد.
قال الصادق (علیه السلام): اوصِیکَ بتَقوی الله والوَرع والاِجتِهاد واعلَم أنّه لا یَنفَع اجتِهادٌ لا وَرع فیه.[35]
تو را به تقوای الهی و پارسایی و کوشش سفارش میکنم و بدان که کوششی که در آن پارسایی نباشد، سودی نمیدهد.
قال الصادق (علیه السلام): لا تَکسِلُوا فِى طَلبِ مَعایِشَکُم فَإنَّ آبائَنا کَانُوا یَرکَضُون فِیها و یُطلِبونَها.[36]
در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید، چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن میدویدند و آنرا طلب مى کردند.
قال الصادق (علیه السلام): لاتَکسل عَن مَعِیشَتک فَتَکون کَلّاً عَلى غَیرک.[37]
در معاش دنیوى خود تنبلى مکن که سربار دیگران باشى.
قال الکاظم (علیه السلام): اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْعَبْدَ النَوّامَ، اِنَّ اللهَ یبْغِضُ الْعَبْدَ الفارِغَ.[38]
خداوند دشمن بنده ای است که زیاد می خوابد و بیکار است.
قال الرضا (علیه السلام): الَّذی یطْلُبُ مِنْ فَضْلٍ یکُفُّ بِهِ عِیالَهُ اَعْظُمُ اَجْراً مِنَ الْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ.[39]
کسی که دنبال روزی میرود تا آبروی خود و خانوادهاش را حفظ کند، اجر و پاداشش از رزمندهای که در راه خدا جنگ میکند بیشتر است (عرق کارگر معادل خون شهید است.)
ابو عمرو الشیبانی: رأیت أبا عبدالله وبیده مسحاة وعلیه إزار غلیظ یعمل فی حائط له والعرق یتصابّ عن ظهره فقلت: جعلت فداک أعطنی أکفک فقال لی: إنّی احبّ أن یتأذّی الرجل بحرّ الشمس فی طلب المعیشة.[40]
ابو عمرو شیبانی نقل می کند: امام صادق (علیه السلام) را دیدم که در دستش بیلی بود و ازاری ضخیم بر تن داشت و در بوستان خود کار می کرد و عرق از پشت او سرازیر بود. عرض کردم: فدایت شوم! اجازه بدهید من به جای شما کار کنم. فرمود: من دوست دارم که مرد برای تأمین معیشت خود در گرمای آفتاب اذیّت شود.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): الایمان فی عَشرةٍ: المعرفة والطاعة و اعلم والعمل والورع والاجتهاد والصّبر والیقین والرضا والتسلیم، فایّها فقد صاحبه بطل نظامه.[41]
ایمان در ده چیز است: شناخت، فرمانبری از خدا، علم، عمل، پاکدامنی، سختکوشی، شکیبایی، یقین، خشنودی و تسلیم در برابر خدا. هر یک از این ده رکن کم شود، رشته ایمان از هم پاشیده میشود.
عنهم (علیهم السلام): جدّوا واجتهدوا، وإن لم تعلموا فلا تعصوا، فإنّ من یبنی ولا یهدم یرتفع بناؤه وإن کان یسیراً، وأنّ من یبنی ویهدم یوشک أن لا یرتفع بناؤه.[42]
امامان معصوم (علیهم السلام): تلاش و کوشش کنید و اگر عمل نمیکنید، گناه هم نکنید؛ زیرا کسی که بنایی میسازد و ویرانش نمیکند، ساختمانش برافراشته میشود، هر چند کوچک باشد. امّا کسی که میسازد و سپس ویران میکند، بنایش برافراشته نمیشود.
قال علی (علیه السلام): العمل العمل، ثم النهایة النهایة، والاستقامة الاستقامة، ثم الصبر الصبر، والورع، إن لکم نهایة فانتهوا الی نهایتکم.[43]
کار کنید و آن را به پایانش رسانید و در آن پایداری کنید؛ آن گاه شکیبایی ورزید و پارسا باشید. همانا شما را پایانی است؛ پس، خود را به آن پایان (بهشت) رسانید.
قال علی (علیه السلام): مَن أبطا به عمله، لم یسرع به نسبه (حسبه).[44]
هرکس کارش او را کُند برد، نسبش (حسبش) او را شتابان نبرد.
قال علی (علیه السلام): المداومة المداومة! فإنالله لم یجعل لعمل المومنین غایة الا الموت.[45]
در کار پیگیر باشید، زیرا خداوند برای کار مؤمنان پایانی جز مرگ قرار نداده است.
قال علی (علیه السلام): قلیل تدوم علیه، أرجی من کثیر مملولٍ منه.[46]
کار (خیر) اندک، که بر آن مداومت ورزی، از کار بسیار که از آن خسته شوی، امیدوار کنندهتر است.
قال الباقر (علیه السلام): ما من شیء أحب إلی الله من عمل یداوم علیه، و إن قلّ.[47]
هیچ چیز نزد خداوند، محبوبتر از کاری نیست که بر آن مداومت شود، هر چند اندک باشد.
قال الصادق (علیه السلام): فی وصیّته لعمرو بن سعید: اوصیک بتقوی الله والورع والاجتهاد واعلم أنّه لا ینفع اجتهاد لا ورع فیه.[48]
امام صادق (علیه السلام) خطاب به عمرو بن سعید: تو را به تقوای الهی و پارسایی و کوشش سفارش میکنم و بدان که کوششی که در آن پارسایی نباشد، سودی نمیدهد.
قال الصادق (علیه السلام): من قَبل الله منه صلاةً واحدةً لم یعذّبه، ومن قبل منه حسنةً... لم یعذّبه.[49]
خداوند از هر کس یک نماز بپذیرد، عذابش نکند و از هر که، یک کار خوب بپذیرد... عذابش نکند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): یتبع المیّت ثلاثة: أهله وماله وعمله، فیرجع اثنان و یبقی واحد؛ یرجع أهله و ماله و یبقی عمله.[50]
سه چیز، شخص مرده را همراهی میکنند: خانوادهاش، داراییاش و عملش. دو تای آنها بر میگردند و یکی باقی میماند. خانواده و دارایی او برمیگردند و عملش با او میماند.
قال علی (علیه السلام): علیکم بالجدّ والاجتهاد والتأهّب والاستعداد.[51]
بر شما باد به تلاش و سختکوشی و مهیا شدن و آماده گشتن.
قال علی (علیه السلام): فعل الخیر ذخیرة باقیة وثمرة زاکیة.[52]
«کار خوب» اندوختهای ماندنی و میوهای پاکیزه و خوشگوار است.
قال الصادق (علیه السلام): املا قبلاً تراموا اخیراً.[53]
اندکی کار کنید، تا بسیار متنعّم شوید.
قال علی (علیه السلام): إذا هبت أمراً فقع فیه، فإنّ شدّة توقّیه أعظم ممّا تخاف منه.[54]
هرگاه از کاری ترسیدی، خود را به کام آن بینداز. زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است.
قال الباقر (علیه السلام): الإیمانُ إقرارٌ وعملٌ، والإسلامُ إقرارٌ بلا عملٍ.[55]
«ایمان» اقرار است و عمل، و اسلام آوردن، صرفاً اقراری است بدون عمل.
قال الصادق (علیه السلام): إذا کان الرجل علی عمل فلیدم علیه سنة، ثم یتحول عنه إن شاء الی غیره؛ وذلک إن لیلة القدر یکون فیها فی عامه ذلک ما شاء الله إن یکون.[56]
هرگاه شخصی کاری را آغاز کند، باید تا یک سال آن را ادامه بدهد. سپس اگر خواست، به کار دیگری بپردازد؛ زیرا شب قدر. که آنچه خداوند میخواهد مقدّر میکند. در آن یک سال وجود دارد.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): وجدت الحسنة نوراً فی القلب، وزینا فی الوجه، وقوة فی العمل، ووجدت الخطیئة سواداً فی القلب، ووهناً فی العمل، وشیناً فی الوجه.[57]
نیکی را نور دل و آرایه رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): أفضل الأعمال أحمزها.[58]
برترین کارها، دشوارترین آنهاست.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): أفضل العمل أدومه و إن قلّ.[59]
برترین کار، با دوامترین آنهاست، هر چند اندک باشد.
قال علی (علیه السلام): طاعة الله سبحانه لا یحوزها إلا من بذل الجدّ واستفرغ الجهد.[60]
به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد.
قال علی (علیه السلام): أفضل الأعمال ما أکرهت علیه نفسک.[61]
برترین کارها، کاری است که نفس خود را بر انجام آن مجبور گردانی.
قال علی (علیه السلام): أفضل العمل ما أرید به وجه الله.[62]
برترین کار، کاری است که برای خدا باشد.
قال علی (علیه السلام): أفضل الأعمال لزوم الحق.[63]
برترین کارها، پایبندی به حق است.
الإمام الصادق (علیه السلام): لمّا سئل عن أفضل الأعمال.: الصلاة لوفت ها، وبرّ الوالدین، والجهاد فی سبیل الله.[64]
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به پرسش از بهترین کارها. فرمود: نماز به وقت، نیکی کردن به پدر و مادر و جهاد در راه خداوند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): ثلاث من لم یکنّ فیه لم یتمّ له عمل: ورع یحجزه عن معاصی الله، وخلق یداری به الناس، و حلم یردّ به جهل الجاهل.[65]
سه چیز است که در هر کس نباشد هیچ عملی از او کامل نگردد: پارسایی که او را از نافرمانی خدا باز دارد و خویی که به وسیله آن با مردم مدارا کند و بردباریای که با آن رفتار جاهلانه نادان را دفع سازد.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): ثلاثةٌ لا ینفع معهنّ عمل: الشرک بالله، وعقوق الوالدین، والفرار من الزّحف.[66]
سه چیز است که با وجود آنها هیچ عملی سود نمیبخشد: شریک قرار دادن برای خدا، نافرمانی و آزردن پدر و مادر و گریختن از جهاد.
ابو عمرو الشیبانی: رأیت أبا عبدالله (علیه السلام) وبیده مسحاة وعلیه إزار غلیظ یعمل فی حائط له والعرق یتصابّ عن ظهره فقلت: جعلت فداک أعطنی أکفک فقال لی: إنّی احبّ أن یتأذّی الرجل بحرّ الشمس فی طلب المعیشة.[67]
ابو عمرو شیبانی گوید: امام صادق (علیه السلام) را دیدم که در دستش بیلی بود و ازاری ضخیم بر تن داشت و در بوستان خود کار می کرد و عرق از پشت او سرازیر بود. عرض کردم: فدایت شوم! اجازه بدهید من به جای شما کار کنم. فرمود: من دوست دارم که مرد برای تأمین معیشت خود در گرمای آفتاب اذیّت شود.
قال الباقر (علیه السلام): لا ینفع مع الشّک والجحود عملٌ.[68]
با وجود شک و انکار، هیچ عملی فایده ندارد.
قال الصادق (علیه السلام): لا یقبل الله من مؤمن عملاً وهو مضمر علی أخیه المؤمن سوءاً.[69]
خداوند از مؤمنی که نسبت به برادر مؤمن خود نیت بد داشته باشد، هیچ عملی را نمیپذیرد.
قال علی (علیه السلام): إحذر کل عملٍ یرضاه صاحبه لنفسه، ویکرهه لعامّة المسلمین.[70]
از هر کاری که کنندهاش آن را برای خود میپسندد و بر مردم مسلمان نمیپسندد، دوری کن.
قال علی (علیه السلام): احذر کل عمل یعمل به فی السّرّ، ویستحی منه فی العلانیة.[71]
از هر کاری که در نهان انجام میشود و در آشکار از انجام آن شرم میشود، دوری کن.
قال علی (علیه السلام): إیاک وکل عمل إذا ذکر لصاحبه أنکره.[72]
بپرهیز از هر کاری که اگر برای کننده آن یادآوری شود، آن را زشت شمارد.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إن الله تعالی یحب إذا عمل إحدکم عملا إن یتقنه.[73]
خداوند تعالی دوست دارد که هرگاه فردی از شما کاری کند آن را محکم ( و بیعیب) انجام دهد.
الإمام الصادق (علیه السلام): لمّا مات إبراهیم ابن رسول الله رأی النبی فی قبره خللاً فسوّاه بیده، ثم قال: إذا عمل أحدکم عملاً فلیتقن.[74]
امام صادق (علیه السلام): چون ابراهیم، فرزند پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درگذشت، پیامبر در قبر او شکافی دید و آن را با دست پر و هموار کرد. سپس فرمود: هرگاه کسی از شما کاری کرد، محکم کاری کند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إن أعمالکم تعرض علی کلّ یوم، فما کان من حسنٍ استزدت الله لکم، وما کان من قبیح استغفرت الله لکم.[75]
کارهای شما هر روز به من نشان داده میشود. اگر خوب باشد، از خدا میخواهم بر کارهای شما بیفزاید و اگر زشت باشد، برایتان از خدا آمرزش میطلبم.
قال الحسین (علیه السلام): إن أعمال هذه الامة ما من صباح إلا وتعرض علی الله تعالی.[76]
هر بامداد، اعمال این امت بر خداوند متعال عرضه میشود.
الإمام الرضا (علیه السلام) وقد قال عبدالله بن أبان له: إن قوماً من موالیک سألونی أن تدعوالله لهم-: والله إنی لأعرض أعمالهم علی الله فی کل یوم.[77]
عبدالله بن ابان به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: گروهی از دوستان شما از من خواستهاند از شما تقاضا کنم برایشان دعا کنید. حضرت فرمود: به خدا قسم من خود هر روز اعمال آنها را بر خدا عرضه میکنم.
قال علی (علیه السلام): کُلُّ امرئٍ یَلْقی ما عَمِلَ ویُجْزی بِما صَنَعَ.[78]
هر انسانی کرده خود را میبیند و سزای کردارش را میگیرد.
قال علی (علیه السلام): من قصّر فی العمل، ابتلی بالهمّ.[79]
هر که در عمل کوتاهی کند، به اندوه گرفتار آید.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): اعمل لدنیاک کأنّک تعیش أبداً، واعمل لآخرتک کأنّک تموت غداً.[80]
برای دنیای خود چنان کار کن که گویی جاودانه زندگی میکنی و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.
[1] جامع الاخبار، ص 389، حدیث 1079
[2] میزان الحکمه، ج11، ص5184
[3] مستدرک الوسائل، ج 13، ص 13
[17] میزان الحکمه، ج 11،ص 5184
[18] میزان الحکمه، ج 11،ص 5184
[20] میزان الحکمه، ج 11،ص 5184
[21] بحار الانوار، ج 8 ، ص 111
[22] بحار الانوار، ج 1، ص 218
[23] تحف العقول، ص408،ح 20
[24] میزان الحکمه، ج11، ص5188
[25] میزان الحکمه، ج 11، ص5186
[26] وسائل الشیعه، ج12، صفحه 37
[27] وسائل الشیعه ، ج 12، ص 39
[28] میزان الحکمه، ج 11، ص5186
[36] وسائل الشیعه، ج12، ص 38
[38] وسائل الشیعه، ج 12، ص 38
[41] بحارالانوار ج 28، ص 175
[42] بحارالانوار ج 8، ص 286
[43] نهجالبلاغه: خطبه 176
[44] نهجالبلاغه: حکمت 23
[45] مستدرک الوسائل: 177/130/1
[46] نهجالبلاغه: حکمت 278
[48] بحارالانوار 1/296/70
[49] کافی: ج 3، ص266، ح 11
[51] نهجالبلاغه، خطبه 130
[53] تنبیه الخواطر: 2-183
[61] بحارالأنوار 20/69/78
[70] شرح نهجالبلاغه ابنأبیالحدید: 41/18
[71] نهجالبلاغة: نامه 69
[72] بحارالأنوار 19/369/71
[74] وسائل الشیعه: 1/883/2
[76] عیون أخبار الرضا: 156/44/2
[77] وسائل الشیعه: 25/392/11
[79] نهج البلاغه: حکمت 127
[80] تنبیه الخواطر: 234/2