ارزش کار و کراهت اجیر شدن در اسلام
تاریخ وقوع:
آغاز هفته کار و کارگر
↵
ارزش کار و کراهت اجیر شدن در اسلام[1]
ارزش کار افراد را ذات أقدس اله در قرآن مشخص کرده، اهل بیت مشخص کردند. اگر وجود مبارک پیغمبر (ص) دست یک کارگر را می بوسد، ارزش او را مشخص کرده. حضرت دست کارگر را می بوسد، نه دست اجیر را! فرمود: برای خودت کار بکن. ما کجای فقه داریم که اجیر شدن و مزدور شدن مستحب است؟! در روایات کتاب اجاره که شاید خیلی هایتان آشنائید؛ آنجا تقریباً نهی تنزیهی دارد که شما خودت را اجیر نکن، مزدور نکن؛ برای خودت کار بکن! کار کردن مستحب است، دست کارگر را ذات مقدّس حضرت بوسید، نه دست اجیر را که آدم برای دیگری کار بکند!
خدا امام و شهداء را غریق رحمت کند؛ اینکه بخش وسیعی از سرمایه های مملکت رفته به طرف تعاونی، برای همین جهت است. بخش خصوصی را با تعاونی دارند تقویت می کنند که اصرار قانون اساسی بود یعنی این که بگذارید مردم برای خودشان کار بکنند، نه مزدور دیگران باشند!
یک وقت وزارت کار کارگرها را جمع کرد، خیال کرد ما برای آن ها حدیث می خوانیم که وجود مبارک پیغمبر دست مزدور را بوسید؛ آن روز که ما آن حرف را، نمی دانم چند سال قبل بود نقل کردیم؛ برای بعضی ها تلخ بود، سعی کردند این را چاپ نکنند! خیال کردند که اسلام که می گوید دست کارگر را باید بوسید، پیغمبر دست کارگر را بوسید، یعنی دست مزدورها را! که عدّه ای سرمایه دار باشند، کار بکنند؛ عدّه ای هم اجیر باشند. این را که نگفته اند!
گفتند: کار خوب است، کارگر عزیز است؛ نه اجیر! یعنی برای خودت کار بکن. دولت هم موظّف است مشکلات این ها را حل بکند، به این ها وام بدهد، تسهیلات بکند، این ها برای خودشان کار بکنند. فرق گذاشتن بین مزدوری و کارگری در دستورات دین ما هست.
آزمون انسان ها به وسیله فقر و غنا و تشویق اسلام به کار و تلاش
کمتر کسی است که بتواند فقیرانه مؤمن باشد! و اگر کسی نیازمند بود، مشکل جدی پیدا می کند. امّا دو تا مطلب است؛ مردم نمی توانند فقر را تحمل کنند، با این دعاها باید حل بشود. امّا اگر ذات أقدس له کسی را در کلاس فقر نشاند، او را امتحان کرده؛ نه اینکه او را تحقیر کرده باشد! و اگر کسی را در کلاس ثروت نشانده، به او مال داده؛ نه این است که او را تجلیل کرده. فرمود: کلّا. نه آن است، نه این؛ ما داریم شما را امتحان می کنیم. وقتی امتحان می کنیم، شما در کلاس امتحان نشسته اید که جای اکرام و اهانت نیست؛ الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ. [2]
فقر تازیانه ای دردناک برای فرد و جامعه
امّا فقر چیز بسیار دردناکی است، در روایات ما هم هست که: ما ضرب الله سبحانه و تعالی عبداً بسوط اوجع من الفقر[3]. سوط با سین و طای مؤلف یعنی تازیانه. فرمود: ذات أقدس اله هیچ فرد یا جامعه ای را با تازیانه ای دردناک تر از فقر نزد. و خدای سبحان هم هیچ کسی را فقیر نکرده، بلکه به اندازه کافی برکات نازل کرده. امّا مشکلات جامعه این است که یک عدّه مستکبران حق این ها را دارند می بلعند! وگرنه خدا کسی را فقیر نکرده. اگر چنانچه به طور عدل و حکمت تقسیم بشود، همه کس همه چیز دارند؛ حالا یک قدری بیشتر، یک قدری کمتر.
فرمود: این ها عائله منند. من مار و عقرب را بی روزی نگذاشتم؛ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها[4]. چند بار این آیه سوره هود و غیر هود خوانده شد! فرمود: من معیلم، این ها هم عائله منند، همه شناسنامه دارند. فرمود: من هیچ موجودی را بی روزی نگذاشتم.
ضرورت کار و تلاش پیگیر برای دستیابی به روزی وسیع
فرمود: روی دوش زمین راه بروید و روزی بگیرید، فَامْشُوا فی مَناکِبِها[5]. مگر آدم روی دوش زمین بخواهد سوار بشود، کوه شناسی کند، برود بالای کوه؛ معدن شناسی کند، از دل این معدن، طلا و نقره و زغال سنگ در بیاورد، یا از دل این زمین، نفت و گاز در بیاورد، کار آسانی است؟! فرمود: روی دوشش سوار بشوید، روزی بگیرید.، بله ما عالمی داریم به نام (بهشت). اگر شما مؤمن و با عمل صالح بودید؛ آنجا که رسیدید، نهر عسل در اختیار شماست. وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی[6]. آن نهر عسل دیگر از کندو در نیامده، از زنبور و نیش در نیامده. سخن از یک کیلو و هزار کیلو و ده هزار کیلو نیست؛ نهر روان است. وقتی شما شرائط را فراهم کردید، می روید آنجا و می نوشید. امّا اینجا و در این دنیا که هستید باید زحمت و تلاش و کوشش کنید.
آفرینش انسان در دشواری ها و تشویق او به کار و تلاش
فرمود: مگر من شما را نیافریدم؟! مگر من این عالم را نیافریدم؟! آن کسی که این عالم را آفرید، مهندس و معمار و بنّای این عالم است، قسم خورد؛ فرمود: قسم یاد می کنم که مصالح ساختمانی انسان، رنج و سختی است، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ[7]. کب همین دستگاه گوارش است، امّا کبد یعنی رنج. فرمود: من سوگند یاد می کنم انسان تا روی زمین است در رنج است. اینجا جای آسایش نیست! من 80 سال او را می آزمایم، تا نهر عسل به انتظار او باشد. أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ[8]. چهار تا نهر جاری است به انتظار او؛ این 80 سال یا 100 سال را خوب امتحان بدهد؛ ما میلیاردها سال، برای ابد او را در کنار آن نهرها پذیرائی می کنیم. این کجایش بر خلاف رحمت است؟! ذات اقدس اله سوگند یاد کرد که انسان تا انسان است، در زحمت است. اینجا، جای آسایش نیست.
بسیاری از سرمایه دارها هستند که همیشه شب ها باید با قرص خواب بخوابند. شما خیلی از کارگرها را می بینید که در کنار خیابان، راحت خوابیده اند! لذّت و رفاه و آسایشی که او دارد، هرگز خیلی از سرمایه دارها ندارند بنابراین اراده و تلاش و سعی انسان است که نصیبی برای او فراهم می کند؛ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ[9]
[1] گزیده ای از سخنان آیت الله جوادی آملی در جلسه درس تفسیر سوره مبارکه نحل در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم ـ بهار 1386
[2] نهج البلاغه، کلمات قصار ، 452
[3] برداشت از: شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید ج 20 ص 301