پس از واقعه به توپ بستن مجلس شوراي ملي با حمايت و هدايت روسها و كشته و متواري شدن نمايندگان مجلس و جمعي از خطبا و روزنامه نگاران، محمدعلي شاه با اين خيال خام كه پايه هاي دولت استبدادي او تثبيت شده، با تلگراف به شهرهاي مختلف و اعلام خبر پيروزي، همگان را به پيروي از حكومت دعوت كرد. ليكن با وجود فضاي رعب و ترس فراگير در كشور، شهر تبريز مردانه ايستاد. مردم تبريز كه به خوبي با خوي متكبرانه محمدعلي شاه در دوران وليعهدي و اقامت وي در تبريز آشنا بودند، به مقابله برخاسته و ميان نيروهاي مستبد دولتي و آزايخواهان، درگيري پديد آمد و آزاديخواهان شهر را به تصرف خود درآورده و عين الدوله، حاكم شهر را به عقب راندند. در اين حال نيروهاي دولتي، تبريز را به محاصره درآوردند و مانع رسيدن آذوقه به شهر شدند. قحطي شديدي شهر را فرا گرفت به طوري كه مردم شهر براي نجات از مرگ، از برگ درختان و علفهاي بيابان استفاده ميكردند و بسياري نيز بر اثر شدت گرسنگي جان دادند. با همه اينها، مقاومت مردم و مجاهدان آذربايجان به رهبري ستارخان و باقرخان، ماهها ادامه يافت تا اينكه قرار بر اين شد تا نمايندگان دولتهاي روسيه و انگلستان، به ظاهر براي حفظ جان اتباع خود در تبريز وارد اين شهر شوند. از اين رو سپاهيان روس در نهم ارديبهشت 1288 ش وارد اين شهر شده و تا هنگام انقلاب كبير روسيه تا هشت سال بعد در تبريز باقي ماندند. البته نبايد از ذهن دور داشت كه صدور فرمان مشروطيت با كوشش و از خودگذشتگي مردم و علماي تهران صورت گرفت، ولي تثبيت آن مرهون فداكاري و قيام دليرانه مردم تبريز و برجسته ترين رهبران آن، ستارخان و باقرخان بود.