هشام بن عبدالملك دهمين خليفه اموى در شعبان سال 105 قمرى پس از مرگ برادرش يزيد بن عبدالملك به منصب خلافت و حكومت نايل آمد. وى، حاكمى جاهطلب و تنگنظر بود و براى ارضاى هواهاى نفسانى خويش بسيارى از شهرها، اقوام و ملت ها را مورد تاخت و تاز سپاهيان جنايتكار خويش قرار داد و تعداد بى شمارى از مسلمانان و غيرمسلمانان را با بهانههايى غيرمنطقى و غيراخلاقى از ميان برد.
يعقوبى، مورخ نامدار اهل سنت درباره شخصيت اخلاقى و ويژگى هاى رفتارى وى نوشت: و كان هشام من أحزم بنى اميه و أرجلهم، و كان بخيلاً، حسوداً، فظّاً، غليظاً، ظلوماً، شديد القسوة، بعيد الرحمة، طويل اللسان؛[۱] هشام از افراد برجسته و از مردان نامور بنى اميه بود. او مردى بخيل، حسود، خشن، سختگير، ستمگر، سنگدل، بى رحم و دراززبان بود.
هشام بن عبدالملك با اهل بيت علیهمالسلام و علویان آزادمرد، كينه و دشمنى ديرينه اى داشت و اسباب سختى و آزار آنان را فراهم مى كرد و دست حاكمان و عاملان خويش در حجاز و عراق را در اعمال فشار و سخت گيرى آنان، باز مى گذاشت.
امام پنجم شيعيان، حضرت امام باقر علیهالسلام از سوى اين خليفه نابكار، سختى ها و فشارهاى زيادى را تحمل نمود و سرانجام در سال 114 قمرى به دسيسه و دستور هشام و به توسط ابراهيم بن وليد بن عبدالملك، عامل خليفه در مدينه به شهادت رسيد.[۲]
به خاطر طولانى بودن خلافت هشام، رويدادهاى فراوانى در عصر وى به ثبت و ضبط رسيد و در منابع تاريخى ذكر شد. از جمله بيمارى طاعون در ميان مسلمانان شايع شد و تعداد بى شمارى از مردم و حيوانات آنان را از ميان برد.[۳]
به هر روى هشام بن عبدالملك به روايت "يعقوبى" پس از نوزده سال و هفت ماه حكومت در روز چهارشنبه، نهم ربیع الاول و به روايت نويسنده "الفتوح" در ششم ربيع الاول و به روايت "ابن اثير" در ششم ربیع الثانی سال 125 قمرى و در 53 سالگى و به روايتى در 61 سالگى به هلاكت رسيد و پس از وى، برادرزاده اش وليد بن يزيد به خلافت نايل آمد.
و مأموران وليد، بى درنگ خزانه هاى حكومتى و دارايى هاى دربار را تصاحب كرده و از هزينه كردن مخارج كفن و دفن هشام، جلوگيرى نمودند. بدين جهت، بدن هشام بدون كفن ماند و كسى حاضر به كفن دادن وى نشد تا اين كه يكى از غلامان وى، كفنى تهيه كرد و بدنش را با آن پوشاند. سپس بدن وى را در رصافه شام در همان شهرى كه در آن به هلاکت رسيد به خاك سپردند.[۴]
1- تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 328.
2- منتهى الآمال، ج 2، ص 118؛ روز شمار تاريخ اسلام (ماه صفر)، ص 64.
3- تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 328.
4- تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 328؛ الفتوح، ج 8، ص 129 و الكامل فى التاريخ، ج 5، ص 261.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی