وفات نعمتالله صالحی نجفآبادی (1427 ق)
تاریخ وقوع:
7 ربیع الثانی
وفات نعمتالله صالحی نجفآبادی نویسنده کتاب شهید جاوید (۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ش)
نعمتالله صالحی نجف آبادی (۱۳۰۲- ۱۳۸۵ش) مجتهد، تاریخپژوه و نویسنده شیعه در قرن ۱۴ و ۱۵ قمری بود. وی در حوزه علمیه اصفهان از شاگردان حاج آقا رحیم ارباب و محمدحسن عالم نجف آبادی و در حوزه علمیه قم از شاگردان آیت الله بروجردی، سید محمد داماد، امام خمینی و علامه طباطبایی بود.
صالحی نجف آبادی از اساتید و نویسندگان حوزه علمیه قم و از طرفداران نهضت امام خمینی بود و افرادی چون هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی و ناطق نوری از شاگردان او بودند. نظریات او درباره علم امام و نیز کتابش با نام شهید جاوید مخالفتهای زیادی را برانگیخت. نویسندگان متعددی کتاب او را نقد کردهاند. او همچنین قرآن را به فارسی ترجمه کرده است. ولایت فقیه حکومت صالحان از تألیفات مهم اوست که به رد نظریه نصب درباره ولایت فقیه میپردازد و در مقابل به مشروعیت مردمی ولی فقیه اشاره دارد.
زندگینامه
نعمت الله صالحی نجف آبادی در سال ۱۳۰۲ش در شهر نجف آباد متولد شد. پدر وی حسینعلی صالحی کشاورز بود. تا ۱۶ سالگی تحصیلات مقدماتی را گذراند و در سال ۱۳۱۸ش به اصفهان رفت و پس از گذراندن دروس ادبیات عرب، به درس حاج آقا رحیم ارباب و محمد حسن عالم نجف آبادی (داییاش) رفت تا شرح لمعه و رسائل بیاموزد.[۱] اوضاع اقتصادی خوب نبود و بقول صالحی هرکسی طلبه میشد میگفتند:«آخر ملایی و اول گدایی».
این جمله از حاج آقا رحیم ارباب بیاد صالحی مانده است «آنچه در کتابهای لمعه و مکاسب میخوانید وحی منزل نیست و این مباحث قابل مناقشه هستند نباید تقلید کرد».[۲] به گفته صالحی، حاج آقا رحیم ارباب اهل مریدبازی نبود.[۳] استاد دیگر او میرزا علی آقا شیرازی بود. صالحی به قدری به او علاقمند بود که هر روز به حجره استاد میرفت و برایش چای دم میکرد.[۴] روزی صالحی اشعاری را برای استادش خوانده بود و گفته بود آقا ببینید شیخ مفید چه مقام و عظمتی دارد که روی قبرش امام زمان عج با دست خود اینگونه اشعاری نوشته است، میرزا علی آقا گفته بود: «بچم این قدر سادهلوح نباش این حرفها را مریدهایشان بعد از مرگشان ساختهاند».[۵]
وی در اصفهان علاوه بر تحصیل، مدتی در مدرسه ذوالفقار به تدریس مغنی پرداخت. در سال ۱۳۲۵ش به تشویق شهید بهشتی برای ادامه تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به قم مهاجرت کرد و به جرگه شاگردان آیت الله بروجردی پیوست و تا پایان عمر از شاگردان وی بود. او همزمان در درس سید محمد داماد و امام خمینی حضور داشت. صالحی مدتی در درس فلسفه علامه طباطبایی نیز شرکت کرد[۶] اما به درس تفسیر علامه که بعدها در قالب المیزان منتشر شد اهمیت بیشتری میداد و به صورت منظم حاضر شد.[۷]
صالحی نجفآبادی، شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ش در بیمارستان بقیه اللّه الاعظم تهران درگذشت و دوشنبه ۱۸ اردیبهشت در نجف آباد تشییع و به خاک سپرده شد.[۸]
تدریس و نویسندگی
صالحی نجفآبادی از اواخر دهه سی به جرگه نویسندگان حوزوی پیوست و طی سالهای ۱۳۴۵-۱۳۳۸ش در نشریه مکتب تشیع و مجله مکتب اسلام ۱۳ مقاله از او چاپ شد.[۹] وی همچنین از نویسندگان سالنامه مکتب جعفری بود.[۱۰] علت توجه طلاب به نوشتن در این دوره، وجود شوقی بود که در برخی از طلاب و فضلای حوزه علمیه ایجاد شده بود.[۱۱]
صالحی تا سال ۱۳۵۲ش از مدرسین ادبیات عرب، شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه بود.[۱۲]
محمدرضا مهدوی کنی،اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد محمدی گیلانی، عباس محفوظی، حسن صانعی، حسن لاهوتی اشکوری، جلال الدین طاهری اصفهانی، مصطفی خمینی، هادی باریکبین، احمد جنتی، محمدمهدی ربانی املشی، سید محمود دعایی، مدرسی طباطبایی و علی اکبر ناطق نوری از شاگردان وی بودهاند.[۱۳]
ورود به عرصه سیاست
صالحی نجف آبادی در جریان ملی شدن صنعت نفت با حضور در برخی از میتینگهای سیاسی که معمولاً سخنران آنها شمس قناتآبادی بود با جریانهای سیاسی آشنا شد. او برای دریافت تأییدیهای برای کاندیداتوری فردی در نجفآباد، به دیدار کاشانی رفت و از نزدیک با او به گفتگو پرداخت.[۱۴]
با آغاز نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش به جرگه مروّجین مرجعیت امام خمینی پیوست و در سال ۱۳۴۹ش اعلامیهای در تأیید مرجعیت وی منتشر کرد. این اعلامیه در کنار حساسیتهایی که پیرامون او درباره کتاب شهید جاوید به وجود آمده بود، موحب دستگیری او در مرداد ۱۳۵۲ش و تبعید شدن سهسالهاش به شهرهای ابهر، تویسرکان و مهاباد شد.[۱۵]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
صالحی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حوزه علمیه قم ماند و به فعالیتهای علمی ادامه داد. نخست به تدریس نهج البلاغه پرداخت و به تدریج با اهمیت یافتن مسئله ولایت فقیه در سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ دست به بررسی آن زد و از مفهوم انشایی ولایت فقیه یا مشروعیت مردمی و انتخابی آن دفاع کرد. او در آن مباحث برای اولین بار نظریه مشهور آن روزها که ولی فقیه باید مجتهد اعلم باشد، را رد کرد و نظر داد ولی فقیه در جمع مجتهدان، مثل وزیر بهداری در جمع پزشکان است.[۱۶]
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به بررسی فقهی مسئله جهاد در اسلام پرداخت. صالحی در این بررسی که به صورت ۷۳ جلسه درسی برگزار شد، ضمن نفی جهاد ابتدایی در اسلام به تفاوت اقوال فقها با آنچه در قرآن و سیره نبوی است، پرداخت و با اصل قرار دادن صلح در روابط بین مسلمانان با سایر دول به توجیه دفاعی بودن جنگهای پیامبر اسلام(ص) همت گماشت. در خلال تدریس، صالحی طی نامهای از مسئولان جنگ به علت تحریم کنفرانس طائف که به بررسی جنگ ایران و عراق میپرداخت انتقاد کرد. این نامه که به صورت محرمانه در اسفند ماه ۱۳۵۹ برای مسئولان نظام فرستاده شده بود، بعد از مدتی از بولتن نهضت آزادی منتشر شد.[۱۷] مخاطب نامه به صورت غیرمستقیم امام خمینی بود. صالحی خواستار حضور ایران در کنفرانس طائف در جهت مذاکره ایران با عراق برای حل مسأله جنگ شده بود؛[۱۸] او همچنین در این نامه از نمایندگان مجلس خواسته بود در مواردی که اهلیت آن را دارند اظهار نظر کنند هرچند موافق نظر امام خمینی نباشد. صالحی طرفدار مذاکره بلاواسطه با عراق بود حتی معتقد بود باید پیشنهاد دهنده مذاکره ایران باشد[۱۹] او این نامه را در تعدادی محدود به برخی از سران کشوری داده بود اما گویا به دست امام هم رسیده بود و امام در موضع گیریش مذاکره را محکوم کرد[۲۰]. این نامه در سال ۱۳۸۸در کتابی با عنوان «نامه سرگشاده درباره کنفرانس طائف وسایل جنگ» منتشر شد[۲۱].
روش پژوهشی
اگرچه ثمرات علمی صالحی در باب ناسوتی کردن دین، او را به جریان روشنفکری نزدیک و از حوزه جدا میساخت، اما او برخلاف روشنفکران که در پارادایم سنت زیست نمیکردند و بر مبنای عقل مدرن به بازخوانی آموزههای دینی میپرداختند، در درون سنت میاندیشید و به نقد اصولی باورهای متداوله زمانه میپرداخت.[۲۲]
• صالحی معتقد بود باید روش تحقیقاتی و اجتهادی در حوزههای علمیه اصلاح شود تا از رهگذر آن، تفکر سنتی حوزه اصلاح گردد. او برخلاف منطق قدیم و معمول حوزه که روش هر علم را جزء مبادی آن علم نمیدانست، به روش اهمیت زیادی میداد و منهجی خاص که منطبق با متدولوژیهای جدید بود در پژوهشهای خود به کار میبرد.[۲۳]
• وی معتقد بود تفکر دینی پس از عصر شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بالاخص در باب امامان از خلوص افتاده و دچار غلو شده است.[۲۴] وی برای دریافت دین به عصر شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بازمیگردد و زبان آنان را روایتی واقعبینانهتر از زندگی مومنانه تفسیر میکند. از نظر وی قرابت آنان به عصر معصومان معیار و حجتی برای انحنای تفکر دینی از قرن سوم به بعد است.[۲۵]
• وی علاوه بر نصّ قرآن، روح آن را که عدالت باشد، معیاری عامتر برای پذیرش یا رد حدیث میدانست و بر مبنای آن به فتاوای شاذ تن میداد.[۲۶]
• صالحی با مفروض دانستن لزوم تردید در هر آنچه که میآموخت، به میراث اسلامی، نگاهی مقدسآمیز نداشت و همه آنچه را مییافت اسطورهوار نمینگریست، جز قرآن که برای او نصاً و روحاً مقدس و معیار بود.[۲۷]
• از دیدگاه صالحی اگر دین پیام جاودانه دارد، باید هم به درد هر روزگار بخورد و هم تمام الگوها و سرمشقهایش برای دیگران تجربهپذیر گردد و این تحجر و غلو است که دین را برای الگوسازی برای انسان معاصر از کار میاندازد.[۲۸]
اندیشهها
• صالحی در باب علم امام دیدگاه خاصی داشت. وی معتقد بود که مقتضای ادله بیش از این نیست که امام باید به تمامی احکام دینی و مسائل مورد نیاز مردم علم داشته باشد ولی دلیلی بر آگاهی امام از تمامی حوادث گذشته و آینده نداریم.[۲۹]
• یکی از دیدگاههای اصلی کتاب شهید جاوید طرح بحثِ هدف امام حسین(ع) از قیام عاشورا بود که آن را تشکیل حکومت عنوان کرده بود.[۳۰]
• وی ضمن پذیرش حاکمیت ملی و نیز تأکید بر این مطلب که حکومت اسلامی باید سر از قرائتی درآورد که هم مقبول اهل سنت واقع شود و هم نظام بین الملل، به تفسیری از ولایت فقیه پرداخت که هم خصائص شیعی بودن آن کمرنگ و هم میزان انطباق آن با الگوهای دموکراسی بیشتر باشد. وی پس از برپایی حکومت اسلامی در ایران، به شدت از ولایت انتخابی فقیه و نقش مردم در مشروعیتدهی به آن حمایت کرد.[۳۱]
• صالحی با تاکید بر اینکه حکومت باید از انتقاد استقبال کند و با منطق با اپوزسیون برخورد نماید، از حقوق شهروندی و دینی اپوزیسیون دفاع و دولتمردان را به تصحیح و اصلاح اندیشه دینی خود در قبال این اقلیت معترض دعوت نمود.[۳۲]
• وی توجه به مشترکات موجود میان فرق اسلامی را ضروری میدانست و اختلافات اعتقادی و فقهی آنان را نه نشانهای از انحراف، بلکه نتیجه طبیعی اجتهاد و تکفر آزاد برمیشمرد. وی با اقامه دلایلی معتقد است که اجتهاد و تقلید اهل سنت مجزی است و اگر مجتهدی شیعی در مواردی فقه اهل سنت را صحیحتر تشخیص دهد، میتواند به آن عمل کند.[۳۳]
• وی برخلاف روحانیون سنتی که به دلایل جنسیتی، زنان را از عهدهدار شدن مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی محروم میدانند، آن را نوعی ظلم بر جنس مخالف میانگارد و خواهان بازنگری در ادله و دلالت روایات وارده در این باب است.[۳۴]
تألیفات
آثار قلمی وی بر اساس تاریخ نگارش آنها عبارتند از:
مقالات
از مجموع ۱۴ مقاله، ۱۳ مقاله پیش از انقلاب اسلامی در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۵ش در نشریه «مکتب تشیع» و مجله «مکتب اسلام» منتشر شد و مقاله اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دعوت شورای مرکزی ائمّه جمعه درباره «مفهوم وحدت اسلامی» در سال ۱۳۶۳ش نگارش یافته است.
عناوین مقالات به ترتیب تاریخ نگارش عبارتند از:
1. رابطه حقوق و اخلاق (1338)
2. علی علیهالسلام در بستر شهادت (1339)
3. علی علیهالسلام مردی که دنیا او را نشناخت (1340)
4. فاطمه بانوی نمونه (1340)
5. عید غدیر یا ولایت عهدی علی علیهالسلام (1340)
6. یک امتیاز روشن قرآن (1340)
7. بانوی مهربان در کنار پدر (1340)
8. مقایسه تواریخ قرآن با کتب عهدین (1341)
9. یک نیروی مرموز (1341)
10. گوشهای از سیاست خارجی اسلام (1342)
11. چرا علی علیهالسلام زمامداری را قبول کرد؟ (1343)
12. آیا علی علیهالسلام قاتل خود را بیدار کرد؟ (1343)
13. آیا اسلام دین خون و شمشیر است؟ (1344)
14. مفهوم وحدت اسلامی (1363)
کتابها
1. ترجمه قرآن کریم[۳۵]
2. جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف
3. شهید جاوید
4. ولایت فقیه حکومت صالحان. صالحی در این کتاب از مفهوم انشایی ولایت فقیه یا مشروعیت مردمی و انتخابی آن دفاع کرد.
5. عصای موسی یا درمان بیماری غلوّ
6. نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهّری
7. پژوهشی جدید در مبحث فقهی
8. حدیثهای خیالی در تفسیر مجمع البیان به همراه چهار مقاله تفسیری
9. جهاد در اسلام
10. غلوّ؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین.
11. قضاوت زن در فقه اسلامی همراه با چند مقاله دیگر.[۳۶]
پانویس
1. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۶
2. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵،ص۳۴.
3. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵،ص۳۶.
4. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵،ص۴۱.
5. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵،ص۴۳.
6. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷
7. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵، ص۷۳.
8. سیری در زندگی و آثار آیت الله صالحی نجف آبادی
9. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۸
10. جعفریان، جریانها و جنبشهای مذهبی سیاسی ایران، ص۱۷۵
11. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵،ص۸۱.
12. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷ برای معرفی شاگردان امام خمینی ر. ک: روحانی، نهضت امام خمینی، ج ۱، ص۶۷ ۶۰
13. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷ ۴۱۶
14. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۳
15. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۴
16. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۴
17. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۵
18. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵، ص۱۰۶.
19. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵، ص۲۰۷.
20. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵، ص۲۰۸.
21. لطفی، شوکران اندیشه، ۱۳۹۵، ص۲۱۱.
22. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۶
23. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۵
24. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۷
25. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۳۰
26. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۷
27. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۲۹
28. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۳۰
29. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۳۱ ۴۳۰
30. جعفریان، جریانها و جنبشهای مذهبی سیاسی ایران، ص۳۶۵
31. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۳۱
32. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۴۱
33. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۴۳ ۴۴۲
34. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۴۴
35. گذاری بر ترجمه صالحی نجف آبادی
36. سیری در زندگی و آثار آیت الله صالحی نجف آبادی
مراسم تشییع جنازه