ترور محمدنادر، شاه افغانستان (۱۳۵۲ق)
تاریخ وقوع:
19 رجب
ترور محمدنادر، شاه افغانستان توسط عبدالخالق هزاره (۱۳۵۲ق) (۱۶ آبان ۱۳۱۲ش)
محمد نادرشاه (پشتو : محمد نادر شاه ، فارسی : محمد نادر شاه - متولد محمد نادر خان ؛ 9 آوریل 1883 - 8 نوامبر 1933) از 15 اکتبر 1929 تا زمان ترور وی در نوامبر 1933 پادشاه افغانستان بود. پیش از این ، وی به عنوان وزیر جنگ ، سفیر افغانستان در فرانسه و به عنوان یک ژنرال در ارتش ارتش افغانستان . او و پسرش محمد ظاهر شاه ، که جانشین وی شد ، بخشی از مصحیبان .
پیشینه
محمد نادرخان ، پادشاه افغانستان از 1929 تا 1933
نادر خان در 9 آوریل 1883 در دهرادون ، هند انگلیس ، در شاخه موساهیبان از خاندان سلطنتی افغانستان (از محمدزی <135)>بخش بارکزی پشتون ). پدر وی محمد یوسف خان و مادرش شرف سلطانا هوکومات بیگم بود. جد پدری وی یحیی خان و جد بزرگ او سلطان محمدخان تله ای ، برادر دوست محمدخان بود. اجداد نادر پس از آنکه پادشاه عبدالرحمن آرزوی قدرت خود را درک کردند ، توسط پادشاه امیر عبدالرحمن به هند بریتانیا تبعید شدند. ملک عبدالرحمن به ولیعهد فعلی خود توصیه کرد که اجازه ندهد خانواده "آل یحیی" تحت هیچ شرایط و شرایطی وارد کشور شود. در سال 1901 امیر عبدالرحمن درگذشت و ولیعهد حبیب الله <1355>به سلطنت رسید. در سال 1912 ، نادر در کمک به دولت افغانستان در شکست دادن شورش خوست خوز کمک کرد. امیر حبیب الله برخلاف پدرش دارای نقاط ضعف زیادی از جمله فیلاروزی بود. امیر حبیب الله طی یک سفر رسمی به هند انگلیس با یکی از خواهران نادر ازدواج کرد. این زمانی بود که خانواده نادر به افغانستان نقل مکان کردند. نادر در حالی که آرزوهای خود را برای رسیدن به پادشاه پنهان می کرد ، در زمان امان الله وزیر جنگ شد. نادر و برادرانش نقش مهمی در ایجاد بی ثباتی در دولت امانی داشتند و آنها شروع به حمایت از حبیب الله کالاکانی کردند.
به قدرت رسیدن
پس از بزرگ شدن در هند ، نادر خان ابتدا به افغانستان رفت وقتی پدربزرگش محمد یحیی توسط انگلیس و عبدالرحمن خان مجاز به بازگشت از تبعید شد.>وی بعداً در زمان شاه امان الله خان ژنرال شد و در جنگ سومین جنگ انگلیس و افغانستان ارتش ملی افغانستان را رهبری کرد. پس از جنگ ، نادر خان وزیر جنگ شد و از اوایل سال 1924 تا 1926 وی سفیر افغانستان در فرانسه بود.
اندکی پس از شورش برخی از قبایل پشتون و نیروهای تاجیک حبیب الله کالاکانی علیه سلطنت ، نادر خان به دلیل اختلاف نظر با شاه امان الله تبعید شد. وی پس از سرنگونی سلطنت امان الله خان توسط حبیب الله کالکانی ، وی با ارتش خود از قبایل محسود و وزیر به افغانستان بازگشت و بیشتر افغانستان را تصرف کرد. در 13 اکتبر 1929 ، نیروهای وفادار به نادر کابل را تصرف کردند و متعاقباً شهر را غارت کردند و وی در پانزدهم وارد شهر شد. او کلاکانی را اسیر کرد و با شلیک جوخه به دیواره غربی ارگ در تاریخ 1 نوامبر 1929 به همراه برادر کلاکانی و 9 نفر دیگر از اعضای نزدیک کلاکانی وی را اعدام کرد.
همانطور که شاه افغانستان نادرخان به سرعت اکثر اصلاحات امان الله خان را لغو کرد ، اما علی رغم تلاش او برای بازسازی ارتش تازه به سرکوب شورش ، نیروهای ضعیف باقی ماندند رهبران مذهبی و قبایل قوت گرفتند. نادر با بسیاری از شورش ها روبرو شد ، از جمله شورش کوه دامان (29 نوامبر - 30 ژوئن) ، شورش شینواری (فوریه 1930) ، عملیات علیه ابراهیم بیگ (نوامبر 1930 - آوریل 1931) ، تهدید غیلزای (1931) ، شورش دره خیل (نوامبر 1932) و اغتشاشات در خوست. در همان سال ، یک نیروی شوروی برای تعقیب یک رهبر ازبک که نیروهایش شوروی را از پناهگاه خود در افغانستان آزار و اذیت می کردند ، از مرز عبور کرد. او در آوریل 1930 توسط ارتش افغانستان به طرف اتحاد جماهیر شوروی رانده شد و در پایان سال 1931 بیشتر قیامها تحت فشار قرار گرفت.
نادرخان یک کابینه ده نفره را تشکیل داد که بیشتر از اعضای خانواده اش تشکیل شده بود و در سپتامبر 1930 وی جلسه لویه جرگه از 286 را فراخواند که سلطنت وی را تأیید می کند. در سال 1931 ، پادشاه قانون اساسی جدیدی را ابلاغ کرد. این سند علی رغم ظاهر شدن به عنوان یک سلطنت مشروطه ، در واقع یک الیگارشی سلطنتی ایجاد کرد و مشارکت مردمی صرفاً یک توهم بود.
اگرچه نادرخان جناح های مذهبی را با تأکید قانون اساسی بر اصول فرقه ای ارتدوکس جابجا کرد ، اما او همچنین قدم هایی را برای افغانستان را به روشهای مادی مدرن کنید ، گرچه بسیار کمتر از امان الله سرزده است. وی جاده سازی ، به ویژه جاده بزرگ شمال را از طریق روشهای ارتباطی هندوکش بهبود بخشید و در تأسیس اولین دانشگاه افغانستان در سال 1931 کمک کرد. با این حال ، این دانشگاه (دانشگاه کابل ) هیچ دانشجویی را پذیرفت تا سال 1932. وی با همان قدرتهای خارجی که امان الله در سالهای 1920 با آنها روابط دیپلماتیک برقرار کرده بود ، ارتباط تجاری برقرار کرد و تحت رهبری چندین فرد برجسته کارآفرینان ، او یک سیستم بانکی و برنامه ریزی اقتصادی طولانی مدت را آغاز کرد. اگرچه تلاش های وی برای بهبود ارتش بلافاصله نتیجه ای نداد ، اما هنگام مرگ وی در سال 1933 نادرشاه یک نیروی نظامی 40000 نفری ایجاد کرد.
ترور
در 8 نوامبر 1933 ، نادرخان در حال دیدار از یک دبیرستان بود که توسط عبدالخالق در یک مراسم فارغ التحصیلی به ضرب گلوله کشته شد. عبدالخالق که از نژاد هزاره بود ، بلافاصله دستگیر و شکنجه شد و سپس توسط محله همراه با بیشتر بستگانش از جمله پدر و عمویش اعدام شد. به گفته حافظ الله عمادی ، "دولت عبدالخالق ، خانواده و دوستانش را دستگیر کرد و از این فرصت برای دستگیری سایر رقبای احتمالی و اعدام آنها به اتهام نقشه کشی پادشاه نادر استفاده کرد." بقایای وی در کابل در تپه نادرخان (تپه مرنجان) به خاک سپرده شد.