اهالى مكه پس از درگذشت حضرت خديجه سلام الله علیها، همسر پيامبر صلی الله علیه و آله و درگذشت حضرت ابوطالب علیهالسلام، عموى آن حضرت بر دشمنى خويش افزودند و حتى قصد جان پيامبر صلی الله علیه و آله را نمودند.
از سوى ديگر تعدادى از اهالى يثرب در همان سال هاى غربت و تنهايى پيامبر صلی الله علیه و آله در ايام حج با وى و اهداف بلند دينش آشنا شده و پس از بازگشت به يثرب به تبليغ آن پرداختند. مردم يثرب، رفتهرفته به اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زيادترى به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيدند و به دست مبارك وى، مسلمان شده و با آن حضرت پيمان بستند.
اما در مراسم حج سال سيزدهم بعثت، گروهى از حاجيان يثربى كه تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود در اواسط ايام تشريق و در محل عقبه در سرزمين "منى"، ايمان آورده و با آن حضرت پيمان بستند تا از وى و يارانش همانند خانواده و طايفه خويش پشتيبانى كنند.[۱]
پس از گذشت ايام حج و بازگشت اهالى يثرب به سرزمين خويش، مهاجرت مسلمانان مكه به سوى يثرب آغاز گرديد. آنان به دستور پيامبر صلی الله علیه و آله به دور از چشم مشركان قريش به صورت فردى و گروهى عازم يثرب شدند. به طورى كه در مكه معظمه جز پيامبر صلی الله علیه و آله و تعدادى اندك از يارانش و گروهى زنان و مردان كهن سال و از كار افتاده، كسى باقى نماند.
پيامبر صلی الله علیه و آله بيش از هر زمان ديگر در يكى دو ماه آخر اقامتش در مكه، احساس تنهايى و خطر مى كرد. سرانجام سران قريش در واپسين روزهاى ماه صفر، تصميم به كشتن پيامبر صلی الله علیه و آله گرفتند. آنان در "دارالندوه" كه مجلس شوراى اعيان و اشراف آنان بود، جلسه اى برگزار كرده و پس از تبادل نظر و گفتگوهاى زياد به كشتن پيامبر صلی الله علیه و آله از سوى نمايندگان تمام طوايف قريش رأى دادند و شب اول ربيع الاول را براى اين كار برگزيدند.
شب موعود فرارسيد، پيامبر صلی الله علیه و آله براى فريب مشركان، حضرت امام علی علیهالسلام را به جاى خويش در بسترش خوابانيد و خود، از خانه خارج شد. پیامبر در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شدهاند.
اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت با توجه به جمله «لاتحزن» در آیه 40 سوره توبه (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و وحشت او، فضیلتی برای وی به شمار نمیآید.[۲]
مشركان پس از هجوم به خانه پيامبر صلی الله علیه و آله و مشاهده امام على بن ابىطالب علیهالسلام در رختخواب آن حضرت، خشمناكتر شده و به تعقيب آن حضرت پرداختند و براى پيدا كردن وى، صد شتر جايزه تعيين نمودند ولى هر چه تلاش كردند به وى دست نيافتند. آن حضرت پس از سه شب پنهان ماندن در غار ثور در شب چهارم ربيع الاول به سوى مدينه هجرت كرد و در دوازدهم همين ماه وارد مدينه شد و مورد استقبال باشكوه اهالى مدينه قرار گرفت.[۳]
امام زين العابدين علیهالسلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلی الله علیه و آله از مكه به قبا آمد، ابوبكر همراه وى بود. پيامبر صلی الله علیه و آله در قبا به انتظار على علیهالسلام نشست. ابوبكر به پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: برخيز با هم به مدينه برويم زيرا اهالى آن از ديدن تو خوشحال مى شوند. آنان منتظر ورود تو به اين شهرند پس به سوى آنان رويم و در اين جا به انتظار على علیهالسلام توقف مكن زيرا گمان نمى كنم كه علي علیهالسلام تا يك ماه ديگر به تو رسد.
پيامبر صلی الله علیه و آله در پاسخش فرمود: هرگز از جايم حركت نمى كنم تا پسرعمو و برادرم در نزد پروردگار متعال و دوستداشتنى ترين فرد خاندانم، همان كسى كه با در خطر گذاشتن جانش مرا از دست مشركان رهايى داد به من بپيوندد.
امام زين العابدين علیهالسلام فرمود: در اين هنگام، ابوبكر به خشم آمد و ناراحت گرديد و حسادت علي علیهالسلام بر وى عارض گرديد و اين نخستين دشمنى وى نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره علي علیهالسلام بود و نخستين سرپيچى وى از فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله.
ابوبكر هنگامى كه اصرار پيامبر صلی الله علیه و آله را در باقى ماندن در محله قبا تا رسيدن حضرت علي علیهالسلام را مشاهده كرد از پيامبر صلی الله علیه و آله جدا گرديد و خود به سوى مدينه رفت و پيامبر صلی الله علیه و آله در آن جا توقف كرد تا حضرت علي علیهالسلام به همراه ساير خاندان نبوى از جمله حضرت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به او پيوستند و به اتفاق هم به سوى مدينه حركت نمودند.[۴]
از اين حديث شريف و احاديث ديگر بدست مى آيد كه هجرت پيامبر صلی الله علیه و آله از مكه معظمه از شب پنجشنبه نخستين شب ربيع الاول آغاز گرديد و پس از سه شب پنهان ماندن در غار ثور در شب چهارم ربيع الاول به سوى يثرب حركت كردند و در روز دوشنبه، دوازدهم همين ماه به روستاى قبا كه در دو فرسنگى يثرب قرار داشت وارد شدند و پس از چند روز توقف در اين محل (و به روايت امام زين العابدين علیهالسلام به مدت ده روز توقف در قبا) و با رسيدن حضرت على علیهالسلام در روز جمعه 23 ربيع الاول وارد شهر يثرب گرديد و اين شهر از آن پس به مدينة الرسول صلی الله علیه و آله شهرت يافت ولى برخى از مورخان اهل سنت، ورود حضرت علي علیهالسلام را پانزدهم ربيع الاول ذكر كرده اند.
در كتاب "الاستيعاب فى معرفة الاصحاب" آمده است: قدم آخر الناس فى الهجرة الى المدينة على و صهيب و ذلك للنصف من ربيع الاول و رسول الله صلی الله علیه و آله بقباء لم يرم بعد؛ علي علیهالسلام و صهيب، آخرين كسانى بودند كه بسوى مدينه هجرت كردند. ورود آنان، مصادف بود با نيمه ماه ربيع الاول و در آن هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله هنوز در "قبا" بود و به طرف مدينه حركت نكرده بود.[۵]
1- تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 392.
2- ابوبکر، دانشنامه رشد.
3- نك: مسار الشيعه، ص 27؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 396؛ فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 191؛ زندگانى چهارده معصوم علیهمالسلام (ترجمه اعلام الورى)، ص 88؛ الارشاد، ص 45؛ تاریخ دمشق، ج 1، ص 37 و 47؛ تاريخ الطبرى، ج 2، ص 394، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 101.
4- الكافى، ج 8، ص 338، حديث 536.
5- الاستيعاب، ج 2، ص 729.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی